ذهنهای خود زرنگ پندار
محسن عباسی
در شرایطی که بسیاری از تحلیلگران معتقدند، نمایندگان و سیاستگذاران ایرانی با شناسایی حفرههای مالیاتی واقعی در بنگاههای بزرگ اقتصادی، کارتلهای عظیم مالی، فعالیتهای سوداگرانه و سفته بازی و... میتوانند، بخشی از نیازهای بودجهای خود را جبران کنند، رویکردی که این روزها در بودجه، پیرامون دریافت مالیات از برخی حوزههای خرد و کوچک در پیش گرفته شده، نشاندهنده این واقعیت عریان است که روند اصلاح امور در اقتصاد ایران هرگز بر اساس رویکردهای تخصصی و اثر گذار پیش نمیرود و تنها تصاویری کاریکاتور گونه از ضرورتها نظیرسازی میشوند. تجربه بشری میگوید، هر کجا پیشرفت دیدید، بدانید که حتما یک نفر فکرهای بزرگی در سر داشته است. فکرهای بزرگ مُسری هستند، روندهای موثر ایجاد میکنند و نیروهای تحت مدیریت یک مدیر را با انگیزه میکنند. (در واقع شاهد رسوب تفکرات یک مدیر در نیروها و یا افراد زیر دست آن مدیر هستیم.) در اقتصاد نیز همین قانون حاکم است. یک نفر یا یک مجموعه، «بزرگ» فکر میکند و در پایین دست، موجهای بزرگتری ایجاد میکند. ایلان ماسک و داستان تسلا یکی از داغترین این موارد است. آرزوی خودروی برقی و خودران از سالها پیش شکل گرفته بود و تا همین ۱۰ سال پیش خیال پردازانه و غیرممکن جلوه میکرد.
اما زمانی که این فکر بزرگ منتشر شد، به جایی رسید که امروز خودروسازان در سطح جهان، سعی دارند جایی برای خود در بازار خودروهای برقی دست و پا کنند. سکونت در فضا و اینترنت ماهوارهای و .... همه زاییده این تفکرات بزرگ هستند که همه بخشهای اقتصاد را در همه نقاط دنیا به حرکت و فکر واداشته است. این یک تفکر سیستمی است که نشان میدهد تفکر انسانها در نهایت در هم تنیده است و هر تفکری، تفکر دیگر را تحت تاثیر قرار میدهد. حالا مقایسه کنید با مشتری مداری برخی خودروسازان داخلی کشورمان. افکار کوچکی که به دنبال حذف زه کناری، ضبط صوت، قالپاق و ... از خودروهای تولید شده داخلی است این تفکر را به سایر خودروسازهای کشور هم تسری میدهد. به مردم تسری میدهد. به هر مصرف کننده و یا خریدار و فروشنده تسری میدهد. این تفکر مریض به همه جای اقتصاد سرایت میکند. این یک زرنگی تلقی شده و نهایتا تبدیل به یک عرف همگانی میشود. در جامعهای که شما نمیتوانید تفکر بلندپروازانه داشته باشید محکوم به سقوط هستید. وقتی با سیاستگذاران بخشنده و سخاوتمند روبرو نباشید شما هم اقدام متقابل انجام میدهید. سیستم خلاقیت و سخاوتش را از دست داده و نمیتواند یک برنامهریزی اقتصادی انجام دهد. دولت با اقداماتش به اقتصاد سیگنالهای رفتاری ارسال میکند. با تعدد قوانین و تغییر دستورالعملها میخواهد نشان دهد که زرنگ است، در حالی که باید قانون مندی را رواج دهد اما نوعی «خودزرنگ پنداری» را با رفتارهایش به بازارها ارسال میکند. نوسانگیری در بازار ارز؛ نوسانگیری و عرضه شدید سهام در بورس؛ جریمه از تردد در ایام کرونا؛ و اینک مالیات از منابعی که واقعا اعدادش در شان و منزلت سیستم و کشوری با این همه ثروت نیست.به منابع مالیاتی جدیدی که مجلس در نظر گرفته توجه کنید: مالیات از خانه و اتومبیل لوکس (این در حالی است که یکبار در هنگام خرید و فروش اتومبیل و خانه مالیات اخذ میشود)، مالیات از سلبریتی (واقعا باید دید کدام ذهنی به یک چنین ایدهای رسیده است.) مالیات از اینفلوئنسر اینستاگرام (به قول مهراب قاسمخانی، خود اپلیکیشن برای این همه خدمات و سرور و ...هیچ مبلغی نمیخواهد، آن وقت ما مالیات چه خدمتی را میخواهیم بگیرم؟) داشتم فکر میکردم اگر گوگل و مایکروسافت و آیفون و .. ایرانی بودند چه مالیاتی میشد از مردم جهان گرفت. حالا نگاهی به منابع مالیاتی کشور در بورس داشته باشیم تا ببینیم چه منابع مالیاتی قابل توجهی بنا به دلایل گوناگون از دست رفته است: منابع جدید مالیاتی با چه تفکری خلق شدهاند: مالیات نقل و انتقال سهام از ارزش معاملاتِ ۲۰ هزار میلیارد تومانی روزانه بورس (در حال حاضر این منابع به یک دهم رسیده است.)؛ مالیات از نهادهای مالی، مالیات افزایش سرمایه، و انواع و اقسام کارمزدهای دیگر؛ مقایسه این دو عدد با اعدادی که میتوانست محقق شود، قلب هر وجدان آگاهی را به درد میآورد. از این موارد که به دلیل عدم حمایت نهادهای مسوول و ارسال پالسهای غلط از سوی تصمیمسازان اخذ شده همچنان وجود دارند. بنابراین باید گفت که برخی افراد و جریانات با این افکار نادرست و افکار ظاهرا «زرنگ» اقتصاد را به سمت آدرس غلط هدایت میکنند. در واقع نمایندگان و تصمیمسازان بازاری با این سطح از ارزندگی و این پتانسیل رها کردهاند و به منابع تخیلی درآمدی میاندیشند؟