مکانیسم اصلاح و سواد انتخاباتی

۱۴۰۰/۰۲/۲۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۸۳۹۹
مکانیسم اصلاح و سواد انتخاباتی

مهدی تدینی

درباره انتخابات ریاست‌ جمهوری و سازوکار انتخاب رییس‌جمهور در ایران نقد و نظرهای زیادی وجود دارد. در سال‌های گذشته حتی جسته‌ وگریخته صحبت از نظام پارلمانی به میان آمده تا دولت از اکثریت پارلمان تشکیل شود و بار اصلی تصمیم‌گیری مردمی به انتخابات مجلس منتقل شود. به هر حال بحث‌ها در این باره فراوان است، اما عمده بحث‌ها درباره انتخاب رییس‌جمهور چندان نه ناظر به قوانین انتخاب، بلکه به نحوه اجرای این قوانین نظر دارد. منتقدان یا صاحب‌ نظران اگر هم نقد و نظری داشته باشند، عموما درباره «نحوه اجرای» این قانون است. سخن در این باره در صلاحیت من نیست و بهتر است حقوقدانان و سیاستمداران در این باره نظر دهند. اما مدت‌هاست می‌خواهم به نکته‌ای اشاره کنم که شاید بهترین زمان آن همین روزها باشد. امیدوارم این گفته بنده گوشه اذهان بماند تا در دوره‌های بعد فکری برای این مساله کنند - این دوره که به عبارتی گذشت. اما در حالت عادی حتی اگر نوجوانی بخواهد در کنکور شرکت کند و رشته تحصیلی آینده‌‌اش را در زندگی شخصی‌اش رقم بزند، از چند سال پیش از  کنکور برنامه‌‌ریزی درسی خود را مشخص می‌کند و دست‌‌کم سال منتهی به کنکور برای او کاملا معطوف به کنکور رقم می‌خورد. برای ساده‌‌ترین کارها در زندگی شخصی باید از ماه‌ها قبل هدفمند برنامه‌‌ریزی کرد و تاریخ و زمان رخدادی خاص را دانست تا بتوان مهیا شد ــ مثلاً برای یک سفر تفریحی ساده. اما در ایران تا چند هفته مانده به انتخابِ بالاترین مقام اجرایی کشور هیچ‌ یک از نامزدها از حضور خود در رقابت انتخاباتی مطلع نیستند و تعیین ‌تکلیف نهایی به چند هفته مانده به موعد انتخابات موکول می‌شود. درست است که گزینه‌های اصلی کم‌‌وبیش تکلیفشان روشن است و می‌توانند از حضور خود در انتخابات مطمئن باشند (دست‌‌کم‌ علی‌‌القاعده باید چنین باشد)، اما وقتی هیچ‌ چیز تا سه هفته به انتخابات مشخص و قطعی نشده است، چطور می‌توان از یک نامزد انتخاباتی انتظار داشت برنامه‌‌ای جامع‌، اقناع‌‌کننده و کارشده ارایه دهد؟ پرسشم این است که آیا با همین سازوکار، با همین مجریان و با همین قرائت از قانون نمی‌توان انتخاب نهایی نامزدها را یک سال یا چند ماه پیش از موعد انتخابات انجام داد تا آن‌‌گاه بتوان از نامزدها انتظار «کارزاری راستین» داشت؟ کسی که می‌خواهد رییس‌جمهور شود باید میلیون‌ها نفر را متقاعد کند از عهده این مسوولیت برمی‌آید و برنامه کارآمدی در دست دارد. جامعه ایرانی ده‌ها میلیون تحصیل ‌کرده لیسانس به بالا دارد. آیا این بدنه ده‌هامیلیونی معنای اقناع شدن را نمی‌فهمد؟ و باید منتظر شود تا به هیجان‌‌ها و بیم‌‌ها و امیدهای شب انتخابات دل ببندد؟اگر از تک تک نامزدهای انتخاباتی همین امروز - پیش از اینکه اصلاً ثبت‌نام کرده باشند - بپرسید «آیا شما برنامه‌ای برای اداره کشور دارید؟» پاسخ مثبت می‌دهند و احتمال دارد بی‌درنگ کتابچه‌‌ای را هم از کشوی میزشان درآورند و به شما نشان دهند. اما اگر بخواهیم خودمان را فریب ندهیم باید اذعان کنیم که منظور ما نمی‌تواند این دست برنامه‌ها باشد که بیشتر - یا صرفا - برای خالی نبودن عریضه است... وقتی قرار بر این باشد که نامزدی در فرایندی بلندمدت لایه‌های مردم، تشکل‌ها، سازمان‌ها و گروه‌های حرفه‌‌ای و صنفی مختلف را متقاعد کند، تازه معلوم می‌شود «کارزار انتخاباتی» کار یک تیم قدرتمند است که به سازمانی گسترده با حمایت حزبی و مردمی فراگیر نیاز دارد. اقناع اساسا فرایندی بلندمدت‌‌تر از چند روز و چند هفته است... اقناع در نظر و عمل نیازمند زمان است. نامزد تصدی بالا‌ترین مقام اجرایی باید ماه‌ها وقت داشته باشد تا با اقشار مختلف دیدار و تبادل نظر کند، بگوید و بشنود و برنامه‌اش را ارایه دهد، عیب ‌یابی و اصلاح کند. حزب هم برای این است که از او از جهت سازمانی و مالی حمایت کند تا این فرایند طاقت ‌فرسا را انجام دهد. اصلاً چنین فرایندی در چند هفته شدنی است؟ و وقتی هیچ نامزدی از حضور قطعی خود مطلع نیست چطور می‌تواند از ماه‌ها پیش خودسرانه این فرایند را راسا برای خود کلید بزند؟در طول چندین دهه اخیر هزینه هنگفتی از صندوق عمومی و از بودجه خصوصی خانوار صرف این شده است که جامعه ایرانی باسواد شود ــ سواد عالی. سازوکار انتخابِ بالاترین مقام اجرایی باید با سطح سواد جامعه و با دانش عموم مردم تناسب داشته باشد؛ ضمن اینکه بخش بزرگی از مردم بدون مدرک و از رهگذر تجربه کاری بسی داناتر و آگاه‌تر از مدرک‌ گرفتگانند. امیدوارم تصمیم‌گیران برای آینده فکری کنند. رفع معضلات امروز منوط به اصلاح همین سازوکارهای تعیین‌کننده است. به نظر بحث‌های همیشگی سر مساله تأیید صلاحیت‌ها ما را از برخی مسائل اساسی دیگر غافل کرده است.