شمایل بی‌رحم تورم برای فرودست‌ها

۱۴۰۰/۰۲/۲۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۸۴۵۰
شمایل بی‌رحم تورم برای فرودست‌ها

 محمدرضا منجذب

یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که در جریان رقابت‌های انتخاباتی به عنوان مطالبه اصلی مردم و رای‌دهندگان از نامزدها مطرح است، ضرورت مهار تورم و تکانه‌های تورمی در اقتصاد است. در واقع تورم را می‌توان ریشه اصلی بسیاری از ناهنجاری‌های اقتصادی کشورمان فرض کرد که بسیاری از معضلات از آن نشات می‌گیرد. از سال‌های ابتدایی دهه 50 تا سال‌های پایانی قرن چهاردهم خورشیدی، موضوع تورم یکی از جدی‌ترین موضوعات مطروحه در اقتصاد ایران محسوب می‌شود که فشار زایدالوصفی را متوجه نسل‌های ایرانی کرده است.در واقع طی پنج دهه اخیر تورم دو رقمی همواره میهمان اقتصاد ایران بوده است. طبیعی است که نخستین قربانی تورم‌های افسارگسیخته، معیشت مردم طبقات فرودست جامعه است. مردم حاشیه‌نشین، ساکنان مناطق حاشیه‌ای پایتخت، کلان‌شهرها و... اغلب به دلیل تورم با مشکلات فراوانی روبه‌رو می‌شوند و زندگی آنان دستخوش تکانه‌های فراوانی می‌شود. در واقع شلاق‌های تورم بر گرده‌های این طبقات فرود می‌آید. چرا که تورم و رشد قیمت‌ها برای اقشار برخوردار جامعه نه تنها مشکل‌ساز نیست، بلکه در اغلب موارد به دلیل استفاده بهینه برخوردارها از نظامات تسهیلاتی، یارانه‌ای، مالیاتی و... تورم باعث افزایش ثروت این اقشار نیز می‌شود. اما دلیل اصلی بروز تورم در اقتصاد ایران چیست؟ چه عامل یا عواملی طی نیم قرن گذشته باعث رشد دامنه‌های تورم در کشورمان شده است؟ برای مهار تورم چه راهکارهایی را باید در پیش گرفت؟ این پرسش و پرسش‌هایی از این دست از جمله موضوعاتی است که پاسخگویی به آنها می‌تواند تصویری از چشم‌انداز پیش روی اقتصاد کشور و بایدها و نبایدهای این بخش ارایه کند. دلایلی مانند ساختار غلط اقتصاد ایران، کسری بودجه مستمر، رشد بیش از حد و نامتناسب نقدینگی، اقتصاد تک‌محصولی، سودآور بودن سوداگری در برابر تولید و... از جمله مهم‌ترین مواردی است که به عنوان دلیل اصلی بروز تورم در کشورمان از آنها یاد می‌شود. اما تورم آثار مخرب زیادی دارد که ضروری است، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران آینده کشور در خصوص آنها بیشتر بیندیشند و برای رفع آنها برنامه‌ریزی کنند. 

نخست) بی‌ثباتی در اقتصاد ملی و بروز نوسان مستمر در آن: یکی از مهم‌ترین عوامل بروز تورم، فقدان ثبات در اقتصاد است. از طریق ثبات است که کبوتر سرمایه، بال‌های خود را بر بام اقتصاد ایران می‌گستراند. بدون ثبات فرایند رشد در هیچ اقتصادی محقق نخواهد شد و سرمایه‌گذاران میلی به سرمایه‌گذاری پیدا نخواهند کرد.

دوم) کاهش ارزش پول ملی و در نتیجه کاهش قدرت خرید، حقوق‌ها و دستمزدهای ثابت: موضوع مهم بعدی در اقتصاد که تورم می‌آفریند، مرتبط با موضوع کاهش ارزش پول ملی است. وقتی قیمت کالا یا خدماتی 10واحد افزایش پیدا می‌کند، به این معناست که ارزش پول ملی 10واحد کاهش پیدا کرده است.

 سوم) کسری بودجه: باید توجه داشت، دولت متضرر می‌شود، چون در تورم شدید رشد قیمت‌ها بیشتر از رشد درآمدهای بودجه است. لذا دولت یا متوسل به کسری بودجه بیشتر می‌شود که تورمی بیشتر را به دنبال دارد یا قدرت خریدش کمتر می‌شود یا هردو. که معمولا آخری اتفاق می‌افتد.در این روند قدرت خرید درآمدهای ثابت کاهش می‌یابد و قدرت خرید درآمدهای متغیر تطابق می‌یابد. در نتیجه شکاف طبقاتی افزایش می‌یابد و خط فقر افزایش می‌یابد. در این صورت تورم موجب افزایش نارضایتی در جامعه می‌شود. از سوی دیگر، وام‌گیرنده‌ها منتفع می‌شوند، زیرا ارزش وجوه قرض داده شده به دلیل تورم کاهش می‌یابد. وام‌دهنده‌ها متضرر می‌شوند، زیرا پولی را که الان وام می‌دهند قدرت خریدش بیشتر است تا زمانی که اصل و فرع وام را پس می‌گیرند.

چهارم) تورم علامت‌دهندگی قیمت‌ها را به هم می‌زند. در شرایط تورم پایین، قیمت‌ها نوعی عنصر علامت‌دهنده برای تخصیص منابع هستند. قیمت بالاتر در کالای مشابه نشان‌دهنده کیفیت برتر است و بالعکس. اما در تورم شدید تناسب قیمت‌ها به هم می‌خورد.

پنجم) بی‌اعتمادی مردم در تورم شدید به سیاست‌گذار و نظام اقتصادی افزایش می‌یابد؛ در این شرایط اخلاق‌مداری در جامعه تضعیف می‌شود. مردم سعی می‌کنند به‌صورت بی‌رحمانه‌ای اگر بتوانند از یکدیگر چیزی بکنند تا جبران تورم کنند. لذا اخلاق و روحیات انسانی تضعیف می‌شود. در یک چنین شرایطی است که نظام طبقاتی کشور نیز دستخوش تغییرات بنیادین می‌شود. در واقع مخاطب اصلی تورم در جوامع گوناگون طبقات کمتربرخوردار جامعه و حاشیه‌نشین‌ها هستند. ساختارهای تصمیم‌ساز باید تلاش کنند از طریق مهار تورم، رفاه و آرامش بیشتری را برای طبقات فرودست جامعه ایجاد کنند.