دو عامل تعیینکننده!
سعید درویش
برای آنکه بدانیم بازارهای مالی ایران حداقل در کوتاهمدت و میانمدت به کدام سو خواهند رفت، نخست باید دو متغیر تاثیرگذار یعنی مذاکرات پیرامون برجام در وین و انتخابات آتی را مورد تحلیل و آنالیز قرار دهیم تا بتوانیم وقایع آینده را پیشبینی کنیم.
بر اساس آنچه تا به امروز برای ما روشن است، هنوز برخی اختلافات جدی پیرامون موضوعاتی از قبیل تحریمهایی که باید توسط ایالات متحده لغو یا تعلیق شود، تعهداتی که باید ایران انجام دهد، ترتیب اجرای تعهدات و نحوه و زمان راستیآزمایی وجود دارد! اما سوال مهمی که مطرح است این است که این اختلافات از کجا نشات میگیرد؟ به نظر میرسد آنچه که باعث اختلاف در مذاکرات وین شده و در شرایط کنونی محل مناقشه اصلی است به انتظارات خارج از برجام هر دو طرف بر میگردد. یعنی هم ایالات متحده و هم ایران به دنبال بر آورده کردن خواستههای جدید فراتر از توافق قبلی هستند.
ایالات متحده احیای توافق قبلی یعنی برجام را سرآغاز مذاکرات کاملتر و جامعتری میبیند که در مراحل بعدی میبایست حضور منطقهای و فعالیتهای موشکی ایران را نیز شامل شود و این یعنی انتظاراتی فرای برجام. درواقع خروج ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک، امریکا را در موضع بهتری قرار داده و قدرت چانهزنی آنها را تقویت کرده. حالا آقای بایدن و تیم مذاکرهکننده امریکایی با تقسیم تحریمها به ناسازگار با برجام و سازگار با آن سعی در کسب امتیازات بیشتر از ایران را دارند. تحریمهایی که از نظر امریکا ناسازگار با برجام هستند و امریکا پذیرفته آنها را لغو کند اغلب مواردی هستند که در دوران اوباما وضع شده بود و ترامپ پس از خروج از برجام در هشتم می سال 2018 آنها را بازگرداند. بخش دیگر تحریمهای ناسازگار با برجام مربوط میشود به تحریمهای نفتی و تحریم بانک مرکزی و مبادلات مالی ایران که بر پایه حمایت از تروریسم و برنامه نظامی وضع شدهاند و ایالات متحده حاضر به مذاکره و لغو یا بیاثر کردن آنهاست اما دو امتیاز عمده را طلب خواهد کرد. اول اینکه ایران باید با دسترسیهایی فراتر از توافق برجام موافقت کند؛ مورد دوم، ایران باید ذخایر اورانیوم خود را که حالا حدود پانزده برابر بیش از سطح تعیین شده در توافق قبلی است کاهش دهد و سانتریفیوژهای نسل جدید را از بین ببرد.
اما تحریمهایی که ازنظر ایالات متحده ربطی به مساله هستهای ندارند از قبیل تحریمهای مربوط به قرار دادن نام سپاه پاسداران توسط وزارت خارجه امریکا در لیست سازمانهای تروریستی، تحریمهای مربوط به بیت رهبری و تحریمهای مربوط به اشخاص دخیل در برنامه موشکی ایران که ایالات متحده حاضر است پیرامون این موارد مذاکره کند اما امتیازات مهمی از قبیل محدود شدن حضور منطقهای ایران، محدودیت برنامه موشکی و برد موشکها، دایمی شدن محدودیت برنامه هستهای ایران و موافقت ایران با افزایش دامنه مذاکرات و اصلاح برجام را طلب خواهد کرد. قطعا ایالات متحده برای حفظ اهرم فشار برای آینده، حداقل در موقعیت کنونی به هیچ عنوان پیرامون تحریمهای حقوق بشری مذاکره نخواهد کرد!
در مقابل و در مذاکرات وین، ایران نیز به دنبال ادغام در سیستم مالی جهانی فراتر از آن چیزی است که در توافق برجام در سال 2015 وجود داشت و این یعنی انتظاراتی فراتر از برجام. بنابراین در موقعیت کنونی هر دو طرف به دنبال خواستههایی بیش از آنچه در توافق پایه موسوم به برجام وجود داشته، هستند. ایران خواستار لغو تمام 1600 تحریم وضع شده در دوره ترامپ است حال آنکه اگر بنا باشد ایران صادرات نفت را از سر بگیرد ایالات متحده نهایتا با لغو یا بیاثر کردن 700 تحریم موافقت خواهد کرد. شاید لغو سفر وزیر امور خارجه کشورمان، آقای ظریف در روزهای گذشته به اتریش هم علیرغم آنکه به خاطر نصب پرچم رژیم صهیونیستی بر فراز وزارت خارجه این کشور بوده، به این دلیل بوده باشد که تصور میشده تا پانزدهم می نتایج مثبتی در مذاکرات وین به دست آید و نیاز به حضور ایشان باشد اما این اتفاق نیفتاده و این سفر لغو شده. همزمان با لغو سفر آقای ظریف به وین، بلومبرگ با اشاره به توقف افتتاح یک کارخانه تولید فلزات اورانیوم که قرار بوده در این ماه به بهرهبرداری برسد، این مساله را پالس و سیگنال مثبت تهران به مذاکرات در نظر گرفت. خبرها حاکی از آن است که امریکا حاضر شده قدم اول را در زمینه بازگشت به برجام بردارد اما این کشور معتقد است این اتفاق باید گام به گام باشد و بخش مهمتری از تحریمها بعد از بازگشت ایران به تعهدات هستهای خود لغو شود.
با در نظر گرفتن تمامی موارد گفته شده پیشبینی میشود مذاکرات تا بیست و یکم می با هدف تمدید توافق ایران و آژانس در یک فضای به ظاهر مثبت به پیش رود و پس از حصول این هدف، مذاکرات تا انتخابات ایران بدون توافقی بزرگ و نهایتا موافقت بر سر یک نقشه راه برای احیای برجام و پیشنویسی در این زمینه ادامه یابد.
تاثیر احیای برجام و انتخابات ایران در بازارهای مالی به چه شکل خواهد بود؟ همانطور که اشاره شد بعید به نظر میرسد تا قبل از انتخابات ایران اتفاق بزرگی در زمینه توافق برجام رخ دهد و احتمالا مذاکرات در یک فضای خنثی و به ظاهر مثبت پیش خواهد رفت اما با فرض به نتیجه رسیدن مذاکرات و یک توافق اولیه تا پیش از انتخابات خرداد ماه، در کوتاهمدت کاهش در نرخ ارز و طلا را خواهیم داشت و احتمالا باید شاهد ریزش بیشتر شاخص بورس باشیم! همینطور کاهش قیمت در بازار آزاد خودرو و با یک فاصله زمانی رکود در بازار مسکن را شاهد خواهیم بود. توجه داشته باشید که قیمت کارخانهای خودرو در هر صورت افزایش خواهد داشت. رسیدن به توافق و گشایش پیرامون برجام گرچه در کوتاهمدت به ضرر نمادهای بزرگ و صادرات محور بازار سرمایه خواهد بود اما در بلندمدت به نفع کلیت بازار بورس عمل خواهد کرد. در صورتی که تا پیش از انتخابات توافق بزرگی اتفاق نیفتد تمامی بازارها در یک سردرگمی و به صورت خبری روند کنونی خود را ادامه خواهند داد.
انتخابات آتی ایران به احتمال قوی صحنه هم راستایی جریانهای معتدل در رقابت با جریان اصولگرا خواهد بود و با وجود آرای سنتی برای اصولگرایان، قطعا اعتدالگراها و میانهروها با توجه به از دست دادن مقبولیت عمومی و آرای خاکستری کار سختی برای پیروزی در پیش خواهند داشت. در صورت پیروزی جریان اصولگرا در کوتاهمدت شاهد افزایش در نرخ ارز و طلا خواهیم بود و با فاصله و به صورت موقت میتوان شاهد سبزپوشی بازار بورس بود. اما در مقابل و در صورت پیروزی جریان میانه رو در کوتاهمدت میتوان انتظار واکنش کاهشی در بازار ارز و طلا را داشت. بورس ریزش خواهد کرد و در صورت تداوم این شرایط و همینطور رسیدن به گشایشهایی در زمینه برجام، ملک وارد رکود خواهد شد. اقبال به رمزارزها و بازارهایی مانند فارکس برای سرمایهگذاران جذابیت بیشتری پیدا خواهد کرد و حسابهای بانکی بخشی از نقدینگی را به سمت خود خواهد برد. در هر صورت فعالان اقتصادی به خصوص سرمایهگذاران خرد و مردم عادی باید با مدیریت مالی صحیح ریسکهای پیش روی را به حداقل برسانند و بنابراین در شرایط فعلی مدیریت مالی و جلوگیری از ضررهای احتمالی اولویت اصلی خواهد بود تا انگیزه کسب سود. فراموش نکنیم ریسکها از آنجایی ناشی میشوند که ما در حوزه مورد نظر دانش کافی را نداشته باشیم و با افزایش اطلاعات و آگاهی ریسکها به حداقل خواهند رسید. دانش در رابطه با اقتصاد و سرمایهگذاری از اهمیت بالایی برخوردار است و اشخاصی که سوار بر احساس ترس و طمع خود در بازارهای مالی دست به اقدام میزنند مشخصا نتیجهای جز شکست حاصل نخواهند کرد پس ضروری است بهطور مداوم میزان مشخصی از زمان و نقدینگی به آموزش در حوزههای مالی اختصاص یابد.