بایدها و نبایدهای انتخابات
پویا ناظران
چه کسانی میتوانند رییسجمهور بهتری برای ایران در این شرایط خاص کشور باشند. آیا نظامیان واجد یک چنین شرایطی هستند. دیپلماتها میتوانند اینبار سنگین را به دوش بکشند یا اینکه اقتصاددانان میتوانند به این مهم دست پیدا کنند؟ یکی از اصول مهم فضای کار نظامی اطاعت از مافوق است؛ این یکی از اصلیترین ویژگیهایی است که یک فرد نظامی طی سالها به ابعاد مختلف آن خو گرفته است. در واقع منظور از این ویژگیها، سلسلهمراتب نظامی، سلام نظامی و برخی بایدها و نبایدهایی است که در عرصه بخش نظامی حاکم است و افرادی که در این حوزه مشغول به فعالیت هستند این ویژگیها را به کار میگیرند. طبیعی هم هست، فضای نظامی و جنگ یک چنین هنجارهایی را میپذیرد، چرا که در عرصه جنگ، افراد جان خود را به دست میگیرند و اگر نظام و سلسلهمراتب منظمی حاکم نباشد، اساسا امکان اجرای عملیات نظامی به شکل مطلوب مقدور نیست و دستاوردهای لازم و اهداف از پیش تعیین شده به دست نخواهد آمد. یکی دیگر از اصول فعالیتهای نظامی، محرمانه بودن مجموعه فعالیتهای نظامی و اطلاعات برآمده از آن است.مبتنی بر این ضرورت چنانچه یک عملیات نظامی لو برود، طبیعی است که خسارت مالی، جانی، تجهیزات و امکانات و...به وقع میپیوندد و فجایع یکی یکی از راه میرسند. اما در اتمسفر اقتصادی این روند 180درجه برعکس است. یعنی یکی از اصول مهم سیاستگذاری اقتصادی این است که فرد مسوول با بازار و فعالان اقتصادی ارتباط بگیرد و به آنها بگوید که دقیقا در حال انجام چه کاری است؟ برعکس عملیات نظامی که محرمانه بودن شرط اصلی اجرا است در عملیاتهای اقتصادی همه امور باید شفاف باشد. باید مشخص باشد که برای اجرای راهبردهای اقتصادی قرار است از چه گزارههای شفافی استفاده شود. از سوی دیگر، اقتضای دیگر برنامهریزیهای اقتصادی آن است که در برنامهریزیهای اقتصادی اطاعت صرف نظامی از مافوق وجود ندارد. در واقع یک کارشناس و مدیر میانی اقتصادی باید بتواند روسای خود را به چالش بکشاند و بگوید که بر اساس دادههایی من دارم، فلان تصمیم اشتباه است. این مشکلات را دارد و ضروری است که برنامه دیگری تدارک دیده شود. به آنها بگوید که این راه، این روش و این سیاست غلط است و فلان تبعات منفی را دارد. در واقع بحث و تبادل نظر کارشناسی برای سیاستگذاری اقتصادی سالم و شفاف از جمله ضرورتهای غیر قابل انکار است. مجموعه این بایدها و نبایدها فرهنگ کاری و کاراکتری را میطلبد که با فرهنگ کاری نظامیان همخوان نیستند. هر کدام از جای خود درست هستند اما وقتی جای این دو گزاره تغییر کند، کل شاکله به هم میریزد. یعنی یک فرد نظامی در پادگان اثرگذاری مثبت و خوبی دارد، اما اگر این کاراکتر وارد اتمسفر اقتصادی شود و همان اسلوب و روشها را به کار بگیرد، نتایج مورد نظر را نخواهد داشت. متاسفانه ما یک بدنه کارشناسی که بتواند چنان پروژههای مورد نظر اقتصادی را پیش ببرد، نداریم. در حال حاضر آرام آرام درحال رسیدن به این نتیجه که چه نوع رییسجمهوری را برای شرایط فعلی اقتصادی نیاز داریم، هستیم.رییسجمهوری که بتواند درک درستی از مقوله قیمتها، داشته باشد و این درک را داشته باشد که از روز اول یک پروژه تدریجی حذف مداخلات قیمتی و تبدیل آنها به یارانههای نقدی را اجرا کند. اما اکنون از دل این بحث به این نکته اشاره میکنم که علاوه بر این موارد باید فردی برای به دست گرفتن سکان هدایت ریاستجمهوری داشته باشیم که تیم توانمندی هم از پژوهشگران اقتصادی که فکر نظری خوبی داشته باشند و هم از مدیران اجرایی که بتوانند چرخهای یک چنین پروژه عظیمی را به چرخش در آورند و با نظام جلو ببرند در کنار خود داشته باشد.این تیم باید وجود داشته باشد و این برنامه باید از روز اول در مسیر اجرایی شدن قرار داشته باشند. مجموعه این عوامل گزارههایی هستند که از ابتدا باید مدنظر مردم و تحلیلگران وجود داشته باشد تا در نهایت بهترین اتفاق برای اقتصاد کشورمان رخ دهد.
همانطور که پیش از این توضیح داده شد و از ضرورت بینش اقتصادی رییس جمهوری صحبت شد، به تدریج مخاطبان متوجه می شوند که اقتصاد ایران در شرایط حساس فعلی چه رییس جمهوری با چه ویژگی هایی نیاز دارد. کاراکتری که بتواند بهترین ارتباط را با بدنه کارشناسی کشور ایجاد کند و از سوی دیگر از یک تیم کارشناسی و اجرایی بهره مند باشد که هم در بخش نظری و هم در بخش اجرا بتواند پروژه بهبود شاخص های اقتصادی را پیش ببرد.