اعتماد مردم از دست میرود
گلی ماندگار| برگزاری دو مناظره نامزدهای انتخاباتی با برنامهریزی صدا و سیما آنقدر سطحی بوده که حتی صدای کاندیداها را در آورده است. در مناظره دوم تمام کاندیداها به روش برگزاری مناظره اعتراض کرده و آن را شبیه مسابقه هفته دانستند. در این بین اما کلی گوییهای کاندیداها، انتقاد از آنچه
تا کنون در کشور جریان داشته و حرف زدن از مسائلی که بیشتر به گلایه شبیه است تا ارایه برنامهای برای رفع مشکلات همه و همه باعث شده تا مردم اقبال چندانی به این مناظرات نداشته باشند. اما نگاهی بیندازیم به مناظره دوم نامزدهای این دوره از انتخابات ریاستجمهوری که بنا بود در مورد مسائل اجتماعی و فرهنگی باشد. اما از همان کلی گوییهای همیشگی و متلک پراکنیها فراتر نرفت و هیچ یک از نامزدها برنامه مشخصی برای حل مشکلات اجتماعی، رفع آسیبهای اجتماعی و یا حل مشکلات حوزه فرهنگ ارایه ندادند.
مناظرهها و سرخوردگی اجتماعی
مصطفی اقلیما، جامعه شناس در این باره به «تعادل» میگوید: مردم مناظرهها را نگاه میکنند تا با برنامه کاندیداها آشنا شوند، تا این فرصت را پیدا کنند با دید بازتر در انتخابات شرکت کنند، اما وقتی با افرادی مواجه میشوند که هیچ برنامه مدونی ارایه نمیدهند و تنها به نقاط ضعف دولتهای قبلی اشاره میکنند، و یا در بهترین حالت شعارهایی میدهند که هیچگاه عملی نخواهد شد مردم برای انتخاب فرد شایسته دچار سردرگمی میشوند. همین باعث بروز سرخوردگی اجتماعی میشود.
او در بخش دیگری از سخنانش میافزاید: اینکه مناظره در مورد مسائل اجتماعی است ولی به هیچ یک از آسیبهای اجتماعی از سوی کاندیداها اشاره نمیشود و آنها هیچ برنامه و راهکاری برای رفع این آسیبها ارایه نمیدهند، تنها یک پیغام را به مردم میرساند، اینکه این بار هم قرار است بر موج شعارهایی سوار شوند که معلوم نیست ساحل امن آن کجا میتواند باشد.
اعتماد مردم از دست میرود
اقلیما میگوید: چرا هیچ یک از کاندیداها در مورد کودک همسری، در مورد حقوق کودکان، قتلهای ناموسی، طلاق، اعتیاد و ... حرفی به میان نیاورد. سبک سوال پرسیدن از نامزدها هم خود مزید بر علت است تا آنها اگر هم برنامهای دارند نتوانند آن را ارایه دهند. این نوع برخوردها باعث میشود مردم اعتمادشان را از دست بدهند، از دست رفتن اعتماد اجتماعی میتواند آسیبهای جبرانناپذیری در پی داشته باشد.
جای خالی صاحب نظران در طرح سوالات
او میافزاید:ای کاش صدا و سیما در طرح سوالات از صاحب نظران عرصههای مختلف کمک میگرفت تا کاندیداها مجبور به پاسخگویی درست و ارایه برنامه شوند. اصلا چه کسی یا کسانی سوالات این مناظره را طرح میکنند که چنین سطحی و پیش پا افتاده است. این مساله هم فرصت تصمیمگیری درست را از مردم میگیرد و هم باعث میشود که هر کاندیداها فرصت ارایه برنامه هایش را نداشته باشد. اگر شرایط مناظرهها درست پیش میرفت، اگر کاندیدایی بدون برنامه در این مناظره حاضر میشد قطعا از سوی مردم رد میشد و در میان گزینههای انتخابی آنها قرار نمیگرفت. اینکه آقایان بعد از سالها کار در پستهای مختلف مدیریتی و اجرایی حالا لب به اعتراض میگشایند و به جای ارایه برنامه فقط گله میکنند، این سوال را مطرح میکند که چرا تا کنون از مقام و موقعیتی که داشتهاند برای رفع مشکلات استفاده نکردهاند.
سردرگمی مردم در انتخاب
دکتر علیرضا شریفی یزدی، مشاور و روانشناس اجتماعی نیز، با بیان شیوهای که آن را «سرکوب رقبای انتخاباتی» توصیف کرد، با اشاره به اینکه این موضوع در تمام دنیا امری طبیعی و متاسفانه از شگردهای کسب رای است، در عین حال نسبت به، به کارگیری چنین شیوهای هشدار داده و میگوید: بازتاب چنین مناظراتی که در آن برنامه مدون و مشخص نامزدها برای حل معضلات، بدون شعار بیان نمیشود، فارغ از اینکه چه شخصی در حال سرکوب چه شخصی است، به کاهش اعتماد مردم به مسوولان و کلیت سیستم منجر میشود؛ چراکه مردم این مسائل را نمیپسندند.
شریفی یزدی میافزاید: اگرچه در این دوره، شور انتخاباتی دورههای قبل به همان شدت دیده نمیشود و شاید این سرکوبها در مناظرات خیلی برای مردم اهمیتی نداشته باشد اما در هر صورت تاثیرات منفی چنین رفتارهایی کاملا به لحاظ روانی قابل پیشبینی است.
«منش کاریزماتیک» حلقه مفقوده
نامزدهای انتخابات
به عقیده این روانشناس اجتماعی، «منش کاریزماتیک» و شخصیت محکم از جمله خصوصیات مهم روانشناختی یک نامزد انتخاباتی است که در بین بخش اعظم کاندیداها و در این مناظرات دیده نشده است. شریفی یزدی در بخش دیگر سخنان خود درباره اثرات روانشناختی عدم تحقق وعدههای انتخاباتی نامزدها نیز میگوید: در همهجای دنیا وعدهها بر روی ذهن و فکر رایدهندهها اثر گذار و بر در تصمیم آنها نقشآفرین است؛ از این رو معمولا نامزدهای انتخابات در همه جای دنیا و در تمام سطوح انتخابات در پی این هستند که با روشها و ترفندهای جدید ذهن مخاطب را به سمت خود کشانده و آنها را از وعدههای خود متاثر کنند.
روشهای روانشناختی و جامعه شناختی
مغفول مانده
او این را هم گفت که طی چند دهه اخیر در دنیا این سبک بسیار پیشرفت کرده و از روشهای پیچیدهتر رسانهای، روانشناختی و جامعه شناختی برای کشیدن افراد به پای صندوق و رای دادن به نامزد خاصی استفاده میشود. این روانشناس اجتماعی میافزاید: در کشور ما تیمهای قوی در این زمینه وجود ندارد و شاید اولین دورهای که این مساله به شکل جدی مورد توجه قرار گرفت انتخابات ریاستجمهوری در ۲ خرداد ۷۶ بود که از شیوههای مختلف تبلیغات استفاده و نتیجه انتخابات دگرگون شد. عمدتا در سالهای بعد تا اواخر دهه ۸۰، کاندیداها خیلی تیم قوی روانشناختی، جامعه شناختی و رسانهای در اختیار نداشتند. در سال ۸۴ آقای احمدینژاد بر روی قشر فقیر سرمایهگذاری کرد و با شعار مبارزه با
تجمل گرایی و اشرافیت توانست انتخابات را ببرد. این روانشناس اجتماعی میگوید: تبلیغات انتخاباتی سالهای ۸۸، ۹۲ و ۹۶ کاملا از یک سری نقطه ضعفهای جامعه بهرهبرداری کرد و اینگونه سعی میکرد مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد. آخرین آن نیز سال ۹۶ بود که آقای روحانی با وعده هایش توانست انتخابات را ببرد؛ وعدههای سنگینی که در سال ۹۲ و ۹۶ داده شد مردم را بهشدت امیدوار کرد که شاید یک تغییر اساسی و ریشهای رخ دهد اما این اتفاق نیفتاد.
وعدههای خام و غیر عملی
موجب خشم و سرخوردگی میشود
شریفی یزدی همچنین با بیان این اعتقاد که وعدههای امروز کاندیداها، وعدههای خام و غیر عملی است و بسیاری از آنها در حوزه و اختیارات رییسجمهور و اصلا در حد توان و پتانسیل شرایط فعلی کشور نیست، ادامه داد که یقینا اگر این وعدهها بتوانند روی ذهن مردم اثر بگذارند اما در نهایت به دلیل اینکه کاندیداها نمیتوانند آنها را کاملا عملیاتی کنند، موجب خشم مردم شوند، مردم یا دچار سرخوردگی می شوند و یا برخی اتفاقاتی که دوره دوم دولت روحانی رخ داد و حتی بیشتر از آن رخ میدهد.
به عقیده این روانشناس اجتماعی، وعدههای عجیب و غریب نشاندهنده عدم شناخت دقیق بسیاری از کاندیداها از موقعیت و نیاز جامعه است؛ آنها گاه به دلیل اطلاع از مشکل اقتصادی مردم چنین وعدههای عجیب و غیر قابل اجرایی میدهند که حتما به لحاظ روانی منجر به خشم، سرخوردگی و نا امیدی مردم شده و در یک بستر اجتماعی ممکن است به خشم اجتماعی تبدیل شود که بسیار خطرناک است.
خطرات ناشی از وعدههای غیر عملی
برای نامزدها توضیح داده شود
شریفی یزدی میگوید: من معتقدم باید گروهی از اصحاب تفکر با نامزدها صحبت کنند و خطرات ناشی از این وعدهها را برایشان توضیح دهند. در هیچ انتخاباتی مثل انتخابات این دوره بخش زیادی از کاندیداهای ریاستجمهوری به لحاظ برنامه مدون و پشتوانه فرهیختگان و نیروهای فکری جامعه خالی نبودند و این خطر بزرگی است که باعث میشود افراد وعدههای عجیب دهند، ولو اینکه برخی اساسا میدانند رای نیز نمیآورند. او در ادامه با بیان اینکه بخشی از علت آنچه عدم شرکت برخی مردم در انتخابات خواند، به عملیاتی نشدن وعدههای پیشین باز میگردد، میافزاید: متاسفانه اکثر نظرسنجیها اینگونه نشان میدهند که بخش بزرگی از مردم اساسا در انتخابات مشارکت نمیکنند و دلیل آن سرخوردگی مردم از وعدههایی است که قبلا داده شده و عملیاتی نشده است و این عدم مشارکت نتیجه
بی دقتی نامزدهایی بوده که در دورههای قبل وعدههایی دادهاند که یا از پس آنها برنمیآمدند و یا پیگیری آن وعدهها برایشان مهم نبوده است. همچنین اثرات منفی وعدههای محقق نشده فقط یک فرد خاص را زیر سوال نخواهد برد و خسران و خسارت آن نسبت به از دست رفتن اعتبار یک فرد خاصبسیار بیشتر است، به همین دلیل باید به کاندیداها آگاهی داد که وعدههای عملیاتی دهند. وعدههایی که حتما به نفع کشور باشد و برای هر وعدهای که میدهند ساز و کار لازم را پیوست کنند و با برنامه جلو آیند.
فضای سالم انتخاباتی
شریفی یزدی در ادامه با اشاره به فضای انتخاباتی سالم میافزاید: فضای انتخاباتی سالم فضایی است که دو ویژگی بارز در آن رعایت شود؛ اول آنکه نامزدها وعدههایشان را بر اساس برنامه عملیاتی، مشخص، مدون و منتشر شده محقق و تیم خود نظیر بسیاری از وزراء و معاون اول را معرفی کنند. از سوی دیگر اخلاق این مساله را مطرح میکند که نامزدها از تخریب رقبا خودداری کنند. این روانشناس اجتماعی در پایان مجددا با اشاره به سرکوب رقبا در مناظرات انتخابات ریاستجمهوری توسط یکدیگر میگوید: چنین رفتارهایی به نوعی سردرگمی و نا امیدی در مردم را منجر میشود.