مذاکرات و پارادایم بازیگر بالغِ عاقل
مهدی مطهرنیا
تحولات تازهای در روند کلی دور ششم مذاکرات وین در حال وقوع است که ضروری است از منظر تحلیلی بررسی شود. بر این باور هستم که امریکا هدفگذاریهای خاصی را در دور جدید مذاکرات دنبال میکند. در واقع امریکا با قدرت هوشمندترِ امریکایی در مذاکرات حاضر شده و آن را تداوم میبخشد. امریکاییها در دوران بایدن تلاش خواهند کرد از طریق دکترین «بازیگر بالغ ِعاقل» و پارادایم حاکم بر آن (یعنی قدرت هوشمندتر امریکایی) با ایران و سایر کشورهای جهان روبهرو شوند. در دوران ترامپ سیاست آشوب، دکترین بازیگر دیوانه و سیاست کلان ابهام و پیچیدگی حاکم بود.
در دوران بایدن اما پارادایم قدرت هوشمندتر امریکایی، دکترین والد بالغ و سیاست شفافیت و اقدام، مد نظر سیاست امریکا قرار دارد. بنابراین امریکا اگر در حوزه استراتژیک خود بخواهد وارد مذاکره شود بر اساس این سیاست کلان مبتنی بر شفافیت و اقدام تلاش خواهد کرد، راهبرد مذاکره و مقابله را پیگیری کند. به این معنا که وارد مذاکره میشود، با مذاکره برخی تحریمها را در چارچوب دادن امتیاز به تهران لغو میکند و از تهران میخواهد زمینه ورود امریکا به سایر پروندهها را فراهم کند. بر این اساس سایر پروندهها در قالب برجام پلاس و گسترش پرونده ایران از پرونده هستهای به سایر پروندهها روی میز قرار خواهد گرفت. بر این اساس، تاکتیک نزدیکی با متحدان، همراهی با رقبا و گفتوگو با دشمنان در جهت مذاکره و مقابله با جوامع هدف به ویژه ایران در امریکا دنبال میشود. در کنار این تاکتیک، تکنیک مذاکره با تهران نیز دنبال میشود. این در حالی است که در زمان ترامپ تاکتیک، تحریک، جاخالی دادن و ضربه زدن بود و دیپلماسی رسانهای در قالب نمادی مانند توییتر دنبال میشد. اما امروز تکنیک مذاکره رسمی مورد توجه بایدن است و تیمی از دیپلماتهای زبده از دستگاههای مختلف از جمله پنتاگون، شورای امنیت ملی، CIA، وزارت امور خارجه و... بر مبنای این تاکتیک گرد آمدهاند. آنچه که هماکنون دیده میشود در راستای تاکتیک مذاکره و مقابله مورد توجه است که در راهبرد ِاثرگذاری در کنش و استراتژی مذاکره و مقابله مدنظر تیم بایدن قرار دارد. بنابراین مذاکرات در وین تداوم خواهد داشت و ایران باید در چارچوب نه جنگ بلکه مذاکره شفاف عمل کند. اما در عمل این مذاکرات، مذاکرات فرسایشی خواهد شد و این معنا در سطح افکار عمومی نیز ترویج میشود که امریکا در پی حل و فصل مساله است اما ایران در چارچوب آنچه که امریکا مطرح میکند، یا باید از مواضع اعلام شده خود کوتاه بیاید یا اینکه به مقابله با ایالات متحده امریکا در دور جدید مذاکرات اقدام کند. شرایطی که باعث خواهد شد لبههای حمایتی پکن و مسکو را نیز از تهران ضعیف کند. این راهبردی است که امریکا به دنبال آن است. اما اینکه تا چه اندازه امریکا میتواند به خواستههای خود دست پیدا کند، به مواضع رقبای امریکا در نظام بینالملل و همچنین نحوه بازیگری ایران در محیط بازی بازمیگردد. ایران باید حفرههای موجود در مناسبات ارتباطی امریکا با رقبای جهانیاش را شناسایی و از طریق اثرگذاری بر روی آنها تلاش کند راهبردهای کلان امریکا برای به انزوا کشاندن ایران را بیاثر کند. لذا نوع سیاستورزی ایران بسیار اهمیت خواهد داشت. اینکه برخی تصور کنند، برداشتن چند تحریم بیاهمیت به معنای حل و فصل مجموعه مشکلات میان ایران و امریکا است، منطقی نیست. این رفتارها بیشتر به تبلیغات سیاسی از سوی امریکاییها برای مجاب کردن افکار عمومی در هر دو کشور شباهت دارد تا اقدامات عملی که بتوان روی آن حساب جدی باز کرد. ضمن اینکه نزدیکتر شدن به انتخابات میان دوره کنگره امریکا بر حساسیتهای پیش روی بایدن افزوده است، عدم موفقیت بایدن در انتخابات کنگره، کار را برای دموکراتها در سالهای پیش رو دشوار میسازد. از طرف دیگر انتخابات ایران نیز طی هفته آینده برگزار خواهد شد. این تحولات انتخاباتی بدون شک در راهبردهای دو طرف تاثیرات خاصی خواهد داشت. روی کار آمدن یک دولت اصولگرا در ایران میتواند کار را برای ایران دشوارتر از قبل کند. این تحلیل بر خلاف تحلیلهایی است که عنوان میکنند، روی کار آمدن اصولگراها در ایران و همسانسازی مواضع نهادهای مختلف حاکمیت با هم، کار را سهلتر میکند. این روند میتواند دشواریهایی را نیز به وجود بیاورد. چرا که هر نوع کنار آمدن امریکا با اصولگرایان با توجه به مواضع خاص این طیف سیاسی، فشار زیادی را متوجه دموکراتهای امریکایی در داخل از سوی رقبا خواهد کرد. لذا مساله بسیار مهمی در حوزه مسائل داخلی و انتخابات در ایران و همچنین شرایط کلی حاکم بر صحنه داخلی امریکا حاکم است که این گزارهها اثر خود را در دور بعدی مذاکرات به جای خواهد گذاشت.