احیای سهمیههای نفتی
حسن مرادی
نشانههای روشنی از حضور دوباره ایران در بازارهای بینالمللی نمایان شده است و ایران مهیای نقشآفرینی تازه در بازار نفت و اوپک است؛ نقشی که بعد از تمام تلاشهای نافرجام امریکا برای به حاشیه کشاندن کشورمان آغاز شده و در ادامه نیز تداوم خواهد یافت. امریکای مدل ترامپ نه تنها به برجام پشت پا زد، بلکه ترامپ در آخرین روزهای حیات سیاسی خود دست به رفتارها و اعمال عجیبی زد که به نوعی جهان را در بهت و حیرت فرو برد. ترامپ در روزهای پایانی حضور در کاخ سفید کشورهایی چون چین، روسیه، ترکیه و... را تحریم کرد. این رفتارها باعث شد سایر کشورها نیز متوجه این واقعیت عریان شوند که تنها ایران نیست که بهای تحریم امریکا را خواهد پرداخت، بلکه رویکردهای یکجانبهگرایانه امریکا سرانجام سایر کشورها را نیز گرفتار خواهد ساخت. بنابراین برخی از کشورها متوجه شدند که خطر رویکردهای تحریمی امریکا جدی است و دیر یا زود دامن آنها را نیز خواهد گرفت. در این راستا، از یک طرف، بسیاری از قدرتهای اقتصادی جهانی از جمله چین و روسیه نیز سعی کردند با تحریم امریکا مقابله به مثل کنند و از سوی دیگر، به تحریمهایی که ایالات متحده علیه سایر کشورها از جمله ایران وضع کرده، پشت پا بزنند. این رویکرد تازه باعث شد تا فرصت و افقی تازه، پیش روی اقتصاد ایران در بخشهای مختلف گشوده شود و کالاهای ایران در بازارهای جهانی به فروش رسیدند. در این بازه زمانی و بعد از اخباری که در خصوص احیای برجام رسانهای شدند، ایران به سمت مشتریان سنتی خود در بازار نفت و صادرات غیر نفتی نزدیک شد. مجموعه این عوامل در کنار اخبار خوشی که مذاکرات در وین شنیده میشود، جایگاه سنتی ایران در اوپک و بازار نفت را نیز احیا کرد. هرچند امریکا تلاش بسیاری کرد تا خودش را نشکند و در برابر ایران دست بالا را داشته باشد، اما واقعیاتی که در صحنه مناسبات بینالمللی شکل گرفتند در نهایت امریکا را ناچار کرد که توافقی هرچند دیرهنگام با ایران منعقد کند.
ماحصل هر نوع قراردادی در کنار معانی مختلفی که خواهد داشت، باعث خواهد شد تا ایران جایگاه خود را در بازار نفت به دست آورد. تجربه تاریخی ایران در سالهای پس از انقلاب، گویای این واقعیت است که ایران از این توانایی و پتانسیل برخوردار است که به سرعت خود را با شرایط تازه تطبیق دهد و به بازار نفت باز گردد.در سالهای پس از جنگ 8ساله که ایران دچار مشکلات عدیده تحریمی و دشواریهای فراوانی در حوزه فروش نفت و حرکت تانکرهای خود بود، بلافاصله پس از پایان جنگ توانست انعطاف لازم را ایجاد کند و به شرایط عادی در بازار نفت بازگردد و سهمیههای خود را پر کند. سرمایهگذاریهای خوبی که در زمان دولتهای سازندگی و اصلاحات صورت گرفت، باعث شد تا ظرفیتهای تولید نفت کشور افزایش قابلقبولی پیدا کند. روندی که روند تولید نفت در دولتهای نهم و دهم را افزایش چشمگیری داد. اما متاسفانه دولت احمدینژاد نتوانست از این ظرفیتها بهره لازم را ببرد. چنانچه استفاده درستی از این ظرفیتها میشد و درآمدهای نجومی ایران در این بازه زمانی به درستی به جای طرحهای غیرمولد صرف سرمایهگذاریهای پایدار در حوزههای زیرساختی میشد، ایران امروز به مراتب شرایط مطلوبتری را داشت. اما فقدان رفتارهای معقول از سوی دولت وقت و خاصه خرجیهایی که انجام شد در کنار رفتارهای حاشیهساز در صحنه مناسبات بینالمللی، مشکلات عدیدهای را در کشور ایجاد کرد. روندی که باعث شد دولت یازدهم با تحریمهای فراگیر، فعالیتهای خود را آغاز کند و علیرغم تلاشها نتواند تمام تبعات مخرب تصمیمسازیهای دولت قبلی را از پیکره اقتصاد و معیشت ایرانیان بزداید. این روند خوشبختانه در ماههای پایانی عمر دولت دوازدهم با تلاشهای دیپلماتیک و راهبردی در حال تغییر است. احیای برجام میتواند ایران را به بازار نفت باز گرداند و سهمیههای سنتی کشورمان را دوباره بازسازی کند. برای رسیدن به یک چنین جایگاهی نیازمند هماهنگی درونی و سرمایهگذاریهای زیربنایی در حوزه نفت هستیم. اقتصاد ایران باید به سرعت خود را بازسازی کند تا مهیای حضور در بازارهای نفتی و غیر نفتی شود. معتقدم ایران نهتنها قادر است سهمیه خود را احیا کند، بلکه میتواند ظرفیتهای تازهای نیز در این بازار کسب کند.