دارویی برای تسکین فقر
محمدرضا منجذب
در شرایطی که اقتصاد ایران در آستانه دوران جدیدی قرار گرفته است، این پرسش بنیادین که چه موضوعاتی مهمترین ضرورتهای کشور در این دوران تازه را شکل میدهند در افکار عمومی و محافل اقتصادی مطرح شدهاست. بسیاری از تحلیلگران و اساتید اقتصادی تلاش میکنند تصویری از بایدها و نبایدهای این دوران تازه را تشریح کنند و نقشه راهی برای عبور از این دوران تازه ارائه کنند. اما اگر قرار باشد یک گزاره اساسی را به عنوان مهمترین هدف اقتصاد کشور در چشمانداز پیش رو معرفی کنیم، میتوانیم به موضوع رشد اقتصادی اشاره کنیم. گزارهای که تحقق آن به عنوان یک عامل زیربنایی به بهبود شاخصهای اقتصادی و مهار فقر کمک میکند. به عبارت روشنتر، میتوان گفت رشد اقتصادی بهترین دارو برای تسکین فقر است. در ذیل این یادداشت تحلیلی تلاش میکنم در مورد سیاستهایی که به طور خاص در مورد کاهش فقر و نیز نابرابری درآمدها تمرکز میکنند، بحث کنم تا در نهایت مخاطبان تصویری از مهمترین ضرورتهای این حوزه در ذهن داشته باشند.
مجموعه برنامهریزیهایی که یک کشور برای بهبود شاخصهای اقتصادی و رشد ارائه میکند در نهایت برای نیل به یک هدف کلی که توسعه پایدار است، طراحی و اجرا میشوند. اما دستیابی به امر توسعه، مراحلی دارد که در کنار هم نهایتا مقوله توسعه را تحقق میبخشند. در برخی برههها ممکن است سیاستگذاریهای اقتصادی در آغاز در شکل ناهنجاریهای اتصادی بروز کند و بعد در وضعیت تعادل قرار بگیرند. به این معنا همان طور که در نمودار n شکل گفته میشود، نابرابری درآمدها در مراحل اولیه توسعه افزایش یافته و سپس کاهش مییابد. این به آن معنی است که وقتی درآمد از سطح پایین تا سطح متوسط افزایش مییابد نابرابری درآمدها بیشتر میشود و وقتی درآمدها از سطح متوسط به سطح بالاتر نزدیک میشود نابرابری کاهش مییابد. معنی این گزاره آن است که در پلههای آغازین حرکت جوامع به سمت توسعه نشانههایی از نابرابریهای اجتماعی بروز میکند و در گامهای بعدی این نابرابریها به سمت توازن میل میکنند. مثالی که برای این نوع از رخدادهای اقتصادی میتوان ارائه کرد، مانند تزریق واکسن برای مصونسازی بدن در برابر برخی بیماریها است. زمانی که واکسن تزریق میشود در مراحل ابتدایی ممکن است برخی عوارض سطحی در بدن فرد نمایان شود تا اینکه در مراحل بعدی این عوارض از میان رفته و بدن به نوعی تعادل دست پیدا میکند. برای کاهش نابرابریهای درآمدی و مقابله با فقر چه مواردی باید مورد توجه ارکان اثرگذار قرار بگیرد؟ این پرسشی است که پاسخگویی به آن بخشهای مهمی از ابهامات را روشن میکند. تنها یک حرکت کلی از نوع سیاستهای دولتی و برنامههای کمک به فقیران به صورت مستقیم (یک جنگ علیه فقر) می تواند موفق به کاهش نابرابری درآمد و افزایش درآمدهای خالص شود و اغلب کشورهای موفق مثل تایوان، کرهجنوبی و سنگاپور توزیع مجدد را قبل از رشد اقتصادی انجام دادهاند. بررسی مسیر توسعه در این کشورها بیانگر آن است که این کشورها با درک ضرورتهای حرکت مستمر در مسیر توسعه تلاش کردند، تبعات برآمده از سیاستگذاریهای اقتصادی را بر اقشار کمتر برخوردار تا حد امکان کاهش دهند. بر این اساس تلاش کردهاند با پیشبینی تحولاتی که قرار است از بطن سیاستگذاریهای مبتنی بر توسعه انجام دهند، قبل از تحقق رشد اقتصادی، برنامههای لازم برای اجرای طرحهای حمایتی از اقشار آسیبپذیر را صورت دهند. به عقیده محققان مذکور، دارایی قابل توزیع مجدد با توجه به سطح توسعه متفاوت خواهد بود که از دوره کشاورزی که زمین باید توزیع مجدد شود تا دوران پیشرفتهتر که داراییهای فیزیکی و سرمایههای انسانی (از طریق آموزش) باید توزیع مجدد شوند را شامل میشود. از طریق این برنامهریزیها، باز توزیع داراییها با محوریت دهکهای پایینی جامعه در دستور کار قرار میگیرد تا اثرات بر آمده از برنامهریزیهای توسعه محور با کمترین تبعات برای نیازمندان عملیاتی شود. این تجربیاتی است که اقتصاد ایران نیز در روند کلی تحقق رشد اقتصادی و بهبود شاخصهای اقتصادی باید مورد توجه قرار دهد. در واقع استفاده از تجربیات اقتصادی سایر کشورهایی که پیش از این مسیر رشد و توسعه اقتصادی را طی کردهاند، کمک خواهد کرد تا کشور با تبعات کمتری مسیر توسعه را طی کند. البته این مهم در صورتی محقق خواهد شد از دیدگاههای کارشناسان و اساتید صاحبنظر اقتصادی به درستی استفاده شود.