ردپای اصلاحات اقتصادی در لغو تحریمها
حسن بهشتیپور
برخی تحلیلها طی روزهای اخیر به این نکته اشاره میکنند که تاخیر در احیای برجام به دلیل انتخابات داخلی کشور و انتظار غربیها برای مشخص شدن فرد پیروز در انتخابات ایران است. اما بررسی محتوایی اظهارات مقامات غربی یک چنین گزارهای را تایید نمیکند. اظهاراتی که مقامات غربی داشتهاند حاکی از آن است که طرف مقابل میداند که سیر طبیعی پرونده هستهای ایران در شورای امنیت ملی کشور و زیرنظر مقام معظم رهبری جریان دارد و آینده و روند دولتها هرچند ممکن است در اتخاذ تاکتیکها اثرگذار باشد اما در کلیت تصمیمسازیهای ایران اثری نخواهد داشت.
مصاحبههای بسیاری از مقامات غربی از جمله دولتمردان فرانسوی، امریکایی، آلمانی، انگلیسی و... کاملا بر این واقعیت صحه میگذارد و اثر انتخابات در تاخیری که در احیای برجام ایجاد شده را رد میکند. اما چرا روند کلی احیای برجام با تاخیر مواجه شده؟ به نظر میرسد دو طرف (ایران و غرب) در خصوص کلیات مورد نظر برای احیای برجام به توافق رسیدهاند اما در جزییات هنوز توافقی حاصل نشده است. دلیل این عدم توافق آن است که دو طرف بر مواضع حداکثری خود پافشاری میکنند.
اساسا در هر مذاکراتی، توافق زمانی محقق میشود که دو طرف بتوانند حرکتی به سمت درک خواستههای یکدیگر داشته باشند و تصمیم بگیرند از بخشی از خواستههای خود عبور کنند تا به نتیجه مورد نظر برسند. اما اطلاعاتی که از مذاکرات هستهای وین به بیرون درز میکند حاکی از آن است که نه ایران، نه امریکا و نه حتی طرفهای اروپایی انعطافی در این زمینه از خود نشان ندادهاند. این امر دلایل مختلفی میتواند داشته باشد، اما دلایل آن هرچه که باشد، موضوع انتخابات و پیروزی یا شکست جریانات مختلف در آن، نقشی ندارد. شخصا معتقدم گیر اصلی برجام آن است که دو طرف در جزییات به تفاهم لازم نرسیدهاند.
در این میان پرسش مهمی وجود دارد که پاسخگویی به آن، میتواند تصویری از مهمترین ضرورتها را مشخص کند. در شرایط فعلی ایران با بهرهگیری از توان هستهای تلاش میکند تا امریکا و اروپا را به میز مذاکره و تفاهم بکشاند. اما پرسش این است که این ابزار تا کجا اثر خواهد داشت و تا چه زمانی ایران میتواند از آن بهره ببرد؟ در پاسخ باید گفت اگر این ابزار تنها گزاره در دست ایران باشد، تنها 20درصد میتواند، برای ایران تاثیرگذار باشد. اما اگر در کنار این ابزار، اصلاحات اقتصادی لازم در داخل صورت بگیرد تا اثرگذاری تحریمها در معیشت و اقتصاد ایران کمرنگتر شود، دست ایران در مذاکرات بسیار بازتر خواهد شد و طرف مقابل در نهایت ناچار به لغو تحریمها خواهد شد. من بارها بر این نکته تاکید کردهام که توان اقتصادی باید به عنوان مکمل توان هستهای عمل کند. نه توان اقتصادی به تنهایی در این میان اثرگذار است و نه توان هستهای به تنهایی قادر است مناسبات ایران و غرب را به سامان برساند. مثال عینی یک چنین گزارهای، کره شمالی است.
کره شمالی حتی به توانایی تولید بمب هستهای نیز دست یافته، اما این توان به تنهایی باعث نشده تا غرب تحریمهای اقتصادی علیه این کشور را کنار بگذارد. غرب از تحریم به عنوان یک اهرم فشار استفاده میکند، زمانی این اهرم فشار را کنار میگذارد که متوجه شود این اهرم فشار اثری ندارد. البته این موضوع در عالیترین سطح حاکمیتی و امنیتی کشور در حال بررسی است و بدون تردید در این طرح متوجه واقعیات هستند.
ایران برای مواجهه قدرتمندانه با غرب باید شاخصهای اقتصادی خود را تقویت کند و اصلاحات لازم را در بخشهای اقتصادی صورت دهد. در صورتی که این جراحی اقتصادی در داخل انجام شود، میتواند در کنار توان هستهای غرب را مجاب به پایان دادن به تحریمها و رسیدن به توافق با ایران کند. در غیر این صورت تکیه بیش از اندازه بر توان هستهای هرچند تا حدی اثرگذار خواهد بود اما قادر نیست بهطور کامل ایران را در مواجهه با زنجیره تحریمها رویینتن کند. این واقعیتی است که پیش از این در خصوص کشوری مانند کره شمالی که از توان هستهای بالایی برخوردار است، آزموده شده است.
رشد اقتصادی و آزاد کردن ظرفیتهای داخلی در حوزه اقتصاد، مقابله با فساد، تقویت ارزش پول ملی، جهش تولید و... ضرورتهایی است که ایران برای رهایی از زنجیره تحریمهای اقتصادی باید مورد توجه قرار دهد. توان اقتصادی در کنار توان هستهای دوگانهای است که میتواند بخش قابل توجهی از مشکلات کشورمان در مواجهه با تحریمهای اقتصادی را حل و فصل کند.