راهکار بازار سرمایه برای پروژههای نیمه تمام
امیرخانتقیتجریشی
بازار پول یکی از مهمترین راههای تأمین مالی پروژهها در کشور است و بهصورت تاریخی در ایران 90 درصد تأمین مالی کشور از طریق بازار پول و اعطای تسهیلات بانکی به پروژهها انجام میپذیرد. بهعبارتدیگر اقتصاد ایران با توجه به سابقه طولانیتر بانک نسبت به بورس در ایران، بانکمحور است. این در حالی است که این رقم در کشورهای توسعهیافته بین 10 تا 15 درصد است. وابستگی شدید به این کریدور مالی منجر به عدم توسعه در سایر بازارها گردیده است. علاوه بر این در هنگام چالش یا عدم کارکرد مناسب این بازار معضل زیادی ایجاد میگردد. به عنوانمثال طی سالهای گذشته به دلیل مشکلاتی از قبیل انجماد دارایی و حجم بالای مطالبات غیرجاری در سیستم بانکی کشور توان نظام بانکی جهت حمایت از تولید با محدودیت قابلتوجهی مواجه گردید. نکته دیگر اینکه در ادبیات مالی تأمین مالی از بانک یک تأمین مالی کوتاهمدت است، درحالی که در بازار سرمایه این تأمین مالی بلندمدت محسوب میشود. ازاینرو طی سالهای اخیر توجه به سایر بازارها ازجمله بازار سرمایه و روشهای تأمین مالی بیشتر مدنظر سیاستگذاران قرارگرفته است. علیرغم اینکه طی سالهای گذشته سهم بازار سرمایه در تأمین مالی رشد داشته و از رقم 215 هزار میلیارد تومان در سال 98 به 245 هزار میلیارد تومان رسیده و رشد 107 درصدی را تجربه کرده است لیکن همچنان سهم تأمین مالی از بازار سرمایه نسبت بهکل تسهیلات کشور در سال گذشته متأسفانه تنها 16 درصد بوده (سال 98 در حدود 11 درصد) که نشان از سهم اندک بازار سرمایه در تأمین مالی در کشور میباشد. خوشبختانه با تلاشهایی که انجام شد و با توسعه ابزارها و نهادهای مالی بهخصوص رشد تأمین سرمایهها در کنار صندوقهای سرمایهگذاری طی دهه اخیر، تعدادی از پروژهها و شرکتهای بزرگ توانستهاند از این طریق تأمین مالی طرحها و همچنین سرمایه در گردش خود را انجام دهند. شاید روزهای اول توسعه ابزارها تنها اوراق مشارکت بورسی مورد توجه بود اما امروز ما با انواع اوراق مبتنی بر عقود اسلامی مانند صکوک اجاره، مرابحه، استصناع، وکالت، خرید دین، جعاله و... روبرو هستیم که میتواند بخشی از مشکلات طرحها و شرکتها را حل کند. البته متأسفانه برخی اوراق مانند جعاله که میتواند مشکلگشای طرحهای دولتی باشد تاکنون موردتوجه و اقبال قرار نگرفته است. اما بهصورت اصولی راهحل اصلی رونق تولید و پروژههای عمرانی تأمین مالی از طریق بازار سرمایه است. بازار سرمایه ظرفیتی است که همچنان بخش زیادی از آن خالی است و فضای جذب سرمایه در این بازار موجود است. در دو سال گذشته نقش بازار سرمایه پررنگتر شد. بازاری که مهمترین ویژگی آن عدم مداخلات بود، طی دو سال گذشته به محل جبران کسری بودجه تبدیل شد.
شیوع پاندمی کرونا و افزایش هزینههای جاری کشور و نیازهای حمایتی مشاغل ناشی از تعطیلی کسبوکارها علیرغم کاهش درآمدهای نفتی، کشور را با مشکلات عدیده و کسری شدید بودجه مواجه نمود. یک راهکار برای جبران این کسری افزایش حجم نقدینگی و چاپ پول و فروش اوراق بدهی و سهام شرکتهای در بازار سرمایه بود. راهکارهایی که تنها میتواند به تعویق بحران منجر شود.
نکته دیگر اینکه نقدینگی در انتهای سال 99 به رقم قابلتوجه 3475 هزار میلیارد تومان رسید. علاوه براین آمارها نشان میدهد که علاوه براین افزایش ترکیب نقدینگی تغییر کرده و سهم پول (بخش سیال نقدینگی) که در سال 96 کمتر از 12درصد بود در انتهای سال 99 به 20.5 درصد رسید و طبیعتاً این نقدینگی سیال همچون موج خروشانی است که در صورت عدم کنترل وارد هر بازاری که شود ایجاد مشکل میکند.
درواقع گرچه تأمین مالی در بازار سرمایه در سال 98 و 99 افزایش قابلتوجه یافت لیکن بخش قابلتوجهی از این تأمین مالی صرف پروژههای عمرانی و طرحهای توسعهای نگردید و صرف هزینههای جاری گردید. از طرفی به دلیل شرایط خاص بازار اعتماد در بین آحاد جامعه نسبت به بازار سرمایه کاهش یافت و این بازار نتوانست از سهامداران جدید بهخوبی حمایت کند و این افراد طی ماههای اخیر بخش عمدهای از نقدینگی را که به بازار سرمایه وارد کرده بودند خارج نمودند و بخشی از آن نیز به دلیل افت ارزش بازار از بین رفت. در نهایت استفاده از نقدینگی ارزشمندی که میتوانست در بخش تولید و بازار اولیه منجر به رونق و رشد اقتصادی گردد، میسر نگردید.
بر این اساس همانطور که پیشتر نیز بیان شد در حال حاضر کشور با دو مشکل اساسی مواجه است: یک؛ حجم نقدینگی بسیار در دست مردم و گزینه دوم نیز پروژههای عمرانی نیمهتمام که نیازمند تأمین مالی هستند. حل این دو مشکل میتواند بحران تورم، اشتغال و تولید را در کشور مرتفع نماید. تنها بازاری که امکان جذب این نقدینگی بدون ایجاد حباب قیمتی را دارد بازار سرمایه است. درواقع بازار سرمایه محل تلاقی سرمایه (نقدینگی در دست مردم) و تولید است. لذا گرچه بازار سرمایه در اتفاقات اخیر موردانتقاد قرار گرفت و اعتماد سرمایهگذاران نیز کم شده است اما همچنان بهترین مسیر جهت رفع این بحران است و مسیر رونقبخشی به تولید و توسعه اقتصادی کشور نهایتا از بازار سرمایه عبور میکند. لذا باید ابزار و روشهای جدید تأمین مالی در بازار سرمایه مدنظر قرار گیرد. بدین منظور طی سال گذشته مدلی به نام شرکت سهامی عام پروژه در بازار سرمایه تعریف شد.
در این خصوص خوشبختانه تجربهای مشابه در زمینه تأمین مالی پروژهها از طریق دارایی یا Equity Base وجود دارد که ما در مجموعه آرمان آتی در سالهای گذشته برای اولینبار توانستیم اساسنامه و دستورالعملهای صندوق پروژه یا Project Fund را به تصویب و تأیید سازمان بورس اوراق بهادار رسانده و طرح و توسعه یکی از پروژههای نیروگاهی شرکت مپنا را تأمین مالی نماییم که تجربه جدید و بسیار خوبی بود اما یکی از مشکلات آن بحث مالیات بود.