تهاتر یا محدودسازی اقتصاد
نرسی قربان
اخیرا اظهارنظری از سوی یکی از وزرای اقتصادی دولت سیزدهم در خصوص استفاده از راهبرد تهاتر نفت برای جذب سرمایههای خارجی و اجرای ابرپروژههای زیربنایی کشور مطرح شد که به نظر میرسد، ضروری است در خصوص ابعاد و زوایای گوناگون آن بحث و تبادل نظر صورت بگیرد. قبل از هر تحلیلی باید به این نکته اشاره کرد که برای ارزیابی دقیق هر موضوعی باید ابتدا قراردادهای مربوطه به صورت جزیی و دقیق بررسی شود تا بتوان گفت که آیا این قرارداد به نفع منافع ملی کشور است یا نه؟ تا زمانی که دادههای اطلاعاتی در خصوص جزییات قراردادها (که احتمالا بخش اعظم آنها با چین و روسیه خواهد بود) وجود نداشته باشد، نمیتوان در رد یا قبول یک رویکرد خاص با صراحت صحبت کرد. اما بهطور کلی میتوان گفت که ایران اگر بخواهد ابرپروژههای مورد نظر خود را در بخشهای گوناگون به خصوص حوزههای انرژی اجرایی کند، باید تعامل سازنده با مجموعه کشورها جهان نداشته باشد، نه اینکه تنها یک کشور مثل چین یا چند کشور خاص بتوانند وارد یک چنین پروژههایی شوند. در صورت تهاتر با برخی کشورها، ابتکار عمل به جای اینکه در اختیار ایران قرار داشته باشد در اختیار، چین یا روسیه و...قرار خواهد داشت. در واقع سرمایهگذاران بینالمللی بخش خصوصی باید بتوانند در پروژههای اقتصادی ایران مشارکت داشته باشند تا نیازی که ایران در خصوص توسعه زیرساختهایش در بخشهای گوناگون نفت، گاز، راه و...دارد، تامین شود. از این طریق هم تکنولوژی وارد کشور خواهد شد و هم سرمایه مورد نیاز و هم توانایی فنی و مهندسی این کشورها به نفع ایران استفاده خواهد شد. این تجربهای است که از دل دههها فعالیت اقتصادی و رویکردهای جذب سرمایه در کشورهای مختلف شکل گرفته است و کشورهای مختلف تلاش میکنند به آن عمل کنند.اگر در خاطرتان مانده باشد، بعد از امضای برجام دامنه وسیعی از هیاتهای اقتصادی از کشورهای مختلف اروپایی، آسیایی، آفریقایی و... که در برخی موارد 100 تا 200 فعال اقتصادی در بخش گوناگون را در بر میگرفت وارد ایران میشدند تا در خصوص راههای سرمایهگذاری در کشورمان بحث و تبادل نظر کنند. این واقعیات نشاندهنده آن است که ظرفیتهای فراوان و پرسودی در کشورمان وجود دارد که سرمایهگذاران بینالمللی مایل به مشارکت در آن هستند. از سوی دیگر بسیاری از کشورها تلاش میکنند با متنوع ساختن شرکای اقتصادی خود در بخش سرمایهگذاری، ارزش افزوده بیشتری را به نفع کشورشان به کار بگیرند. اگر ایران فقط بخواهد با مشارکت یک یا دو کشور خاص (چین و روسیه) ابرپروژههای مورد نظر خود را در حوزههای گوناگون عملیاتی کند، برای خود محدودیتهای خاصی ایجاد کرده است.
البته از این واقعیت هم نمیتوان چشمپوشی کرد که مشارکت چین و روسیه در اقتصاد ایران بهتر از آن است که هیچ سرمایهگذاری خارجی در کشور جذب نشود. اما حتی اگر تصور کنیم که برای جذب سرمایههای خارجی دولت به سمت همکاری با چین و روسیه گام بردارد، باز هم ایران باید، مشکل پیوستن به fatf و سایر کنوانسیونهای بینالمللی را حل و فصل کند و فکری به حال لغو تحریمهای اقتصادی کند. مشارکت در ابرپروژههای اقتصادی در حوزه نفت، گاز، حمل و نقل و راهسازی از طریق چند صرافی و حمل و نقل چمدانی دلار و... مقدور نیست. در پیشینه مراودات اقتصادی ایران و چین دورههایی وجود دارد که چین، نفت ایران را ارزانتر از بازار جهانی خریداری میکرد، اما به دلیل تحریمها و مشکل fatf حاضر به انتقال منابع مالی نبود. وقتی نزدیکترین شرکای اقتصادی کشور که سودهای فراوانی از اقتصاد کشورمان نصیب آنها شده، حاضر نیستند بدون پیوستن به fatf با ایران همکاری کنند، طبیعی است که سایر کشورها نیز همین رویه را در پیش خواهند گرفت. در کل معتقدم ایران نباید دریچه مناسبات ارتباطی با جهان پیرامونی را به روی خود ببندد و خود را محدود به تجارت با چند کشور خاص کند. آسیبها و خسارات یک چنین رویکردی به مراتب بیشتر از سایر گزارهها است. اساسا کشورها تلاش میکنند در بطن اقتصاد خود، رقابتی را میان کشورهای مختلف ایجاد کنند تا از دل این رقابت چند جانبه بتوانند منافع افزونتری را به دست آورند. ایجاد هر نوع محدودیت در زمینه مشارکت کشورها مختلف به ضرر منافع ملی کشور است.