چالشهای عضویت ایران در شانگهای
یوسف مولایی
مسائل اصلی جهان در حوزههای امنیتی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... امروز به هم گره خورده است. جامعهای گسترده وجود دارد که در آن مولفهها و عناصری از جهانیسازی و جهانی شدن جریان دارد. کشورهای مختلف برای اینکه خود را از آسیبهای این جهانیسازی - که قصد دارد همه چیز را در بازاری واحد و برآمده از فرهنگ و اقتصاد غربی ادغام کند - مصون دارند به سمت سازمانهای منطقهای گرایش پیدا کردهاند که یک نمونه از این تشکلهای منطقهای نیز سازمان همکاریهای پیمان شانگهای است. البته انگیزه اصلی و اولیه این سازمان دغدغههای امنیتی بود که چین و روسیه نسبت به تحرکات و تشکلهای نظامی غرب (از جمله ناتو) داشتند. این روند به خصوص بعد از سال 2001 که تحرکات افراطی و بنیادگرایی دینی در قالب فعالیتهای تروریستی بیشتر شد، نگرانی عمیقی را برای چین و روسیه ایجاد کرد و این نگرانیها پایه اصلی همکاریهای چین و روسیه در تشکیل پیمان منطقهای شانگهای شد. موضوعات اقتصادی هر چند در سالهای بعد در این رویکرد منطقهای مطرح شد اما آرام آرام بخش قابل توجهی از برنامههای سازمان همکاری شانگهای را در بر گرفت. از سال 2014 که پروژههای اقتصادی در این سازمان مطرح شد، پیگیری یک سازمان تجاری در داخل کشورهای عضو به عنوان پروژههای اصلی در زمینههایی چون نفت، گاز، آب شیرین و... شکل گرفت. با این مقدمات میتوان گفت که شانگهای سازمانی است که مبتنی بر ضرورتهای امنیتی، ضدتروریستی و نهایتا اقتصادی شکل گرفته است. ارتباط ایران با این سازمان اما اغلب به صورت عضوی ناظر شکل گرفت و بهرغم علاقهای که ایران برای عضویت در این سازمان داشت به دلیل مخالفتهایی که تاجیکستان با عضویت دائم ایران داشت، این عضویت محقق نشد. بر اساس اخبار اعلام شده، در اجلاس تاجیکستان2021 مقدماتی برای بررسی تقاضای عضویت ایران طی شده است تا گامهای موثر برای عضویت دائم ایران برداشته شود. در این میان هر چند کشور چین، موقعیت بسیار خاص در این پیماننامه دارد، اما با ایران مناسبات شفافی ندارد. از یک طرف ایران سند 25 ساله همکاریهای راهبردی با چین را امضا کرده که در آن حوزههای مختلف فرهنگی، اقتصادی، تجاری، حمل و نقل و... برجسته شده و از سوی دیگر چین گامهای جدی و اساسی برای همکاریهای اقتصادی با ایران برنمیدارد و به نوعی نگاهی پررنگ به حساسیتهای امریکا دارد. در واقع چین نگران است که توسعه مناسبات اقتصادی با ایران در مراوداتش با امریکا اثر بگذارد. چرا که شریک نخست تجارت و اقتصاد چین، امریکا است و ایالات متحده نقش برجستهای در فرآیند سرمایهگذاریهای این کشور دارد. بنابراین بهرغم اینکه یکی از اهداف جدی کشورهای عضو پیمان شانگهای، مقابله با ناتو و نفوذ امریکا در منطقه است اما به لحاظ وزن ثقیل ایالات متحده در اقتصاد جهانی و نظامات بازارهای بینالمللی همه کشورها، تحت تاثیر امریکا در ترسیم ارتباطشان با ایران هستند. نباید فراموش کرد، حتی اگر در مرحله نخست، عضویت ایران در اجلاس تاجیکستان نیز تایید شود، ایران باید با تک تک کشورهای عضو شانگهای مذاکره دو جانبه داشته باشد و تایید یکایک این کشورها را به صورت جداگانه کسب کند. در مرحله بعد دوباره عضویت ایران برای نهایی شدن به اجلاس خواهد رفت. طبیعی است در این مذاکرات دوجانبه بحثهای اقتصادی و سیاسی نقش پررنگی دارد و مشکلات ایران در خصوص تحریمها، ارتباط با امریکا و البته fatf یک مانع جدی است. واقع آن است که مذاکرات آتی ایران با امریکا در خصوص برجام و تحریمها نقش برجستهای در تداوم پیگیری حضور ایران در شانگهای دارد. چین اساسا نمیتواند اقتصاد خود را بدون امریکا تصور کند. حل نشدن مشکلات تحریمی ایران و عدم پیوستن به fatf که کلید رابطه اقتصادی با جهان است، باعث میشود تا تحلیلگران با تکیه بر آنها چشمانداز غبارآلودی از احتمالاتی که پیرامون عضویت ایران در این پیمان وجود دارد، ارایه کنند. از سوی دیگر در خصوص ایده یک کمربند یک جاده، با توجه به اینکه ایران ویژگیهای مثبت فراوانی دارد، اما سایه موضوعاتی سیاسی بر امور اقتصادی باعث شده است تا چین، ایران را دایره برنامهریزیهای اجرایی این پروژه کنار بگذارد. بنابراین برای حل مشکل عضویت ایران در شانگهای ایران ابتدا باید چالشهایی که در بطن پرونده هستهای با کشورهای 1+4 و امریکا وجود دارد را حل و فصل کند. ضمن اینکه حل مشکل fatfنیز یک چالش جدی است که بدون آن امکان بهبود مناسبات ارتباطی با چین، روسیه و سایر کشورهای شانگهای ممکن نیست.