وضعیت حقوقی و شغلی مدافعان سلامت خوب نیست
ایسنا|
شیفتهای کاری طولانی، کار سخت، فشرده و پر استرس با لباسهایی که حتی حرکت کردن با آنها سخت است، قراردادهای استخدامی که هر سال نگران تمدید آن هستند، حقوقهایی که متناسب با زحمت و سختی کارشان نیست و... همگی یادآور شغلی است که در روزهای سخت و نفسگیر کرونا با اینکه خودشان حال خوشی نداشتند اما بر بالین بیماران ماندند و بار دیگر صحنههای ایثار و فداکاری را در مراکز درمانی رقم زدند؛ پرستارانی که همچنان بار مهمان ناخواندهای که از اسفند ۹۸ به ایران آمده را بر دوش میکشند...
درست از ۶۶۲ روز قبل بود که زندگیها رنگ و بوی دیگری گرفت؛ رنگی به سیاهی روزهای تاریک کرونا؛ چه عزیزانی که پر کشیدند و امیدهایی که از دلها رخت بربست، از یکدیگر فاصله گرفتیم تا مبادا نزدیکیمان به همدیگر به انتهای جدایی ختم شود و...
در تمام این مدت مهمان ناخواندهای در میان ما جا خوش کرده بود که همهچیز را دستخوش تغییرات بزرگ و سخت کرد. به خود آمدیم و دیدیم غم بر دلهایمان نشسته و سایه ترس و مرگ بر سر شهر طنینانداز شده بود؛ با این حال اما استقامت ادامه داشت. چشم باز کردیم و دیدیم در بحبوحه جنگی تمام عیار با این منحوس نامرئی گرفتار شدیم؛ در این شرایط اما عشق و امید، ریشه در باور زنان و مردانی داشت که در مقابل تندباد غریب کرونا ایستادند و خود سپر بلا شدند تا جانها از گزند این بلای نامرئی دور بمانند. نهال امید ما این روزها ریشه در خون و باور زنان و مردانی دارد که از ۶۶۲ روز قبل تاکنون هنوز زندگی به کامشان شیرین نشده است. سخت است شاهد جان دادن کسانی باشی که میدانی عزیز جان خانوادهای هستند و مجبور باشی پیام رسان خبر پرکشیدنشان باشی، سخت است در روزهای نخست بدون تجهیزات مقابل دشمنی سینه سپر کنی که نمیدانی از کجا به تو حمله خواهد کرد، سخت است روزها یا حتی ماهها خانوادهات را نبینی که مبادا عاملی برای گرفتایشان شوی، سخت است هوا باشد و زیر لایهها ماسک، نفس کم بیاوری...
ایستادگی در سنگر مقاومت
در شرایطی که با گسترده شدن واکسیناسیون کرونا اندک اندک به سمت زندگی عادی بازمیگردیم، اما هنوز هم هستند کسانی که مثل روزهای نخست هجوم این دشمن، در سنگر مقاومت ایستادهاند. کسانی که با هر تغییر رفتار ویروس و عدم رعایت ما، دل نگران میشوند که مبادا شاهد تکرار روزهای سختی باشند که صدها نفر جان میباختند و کاری از دستشان برنمیآمد؛ روزهایی که همکارانشان هم پا در مسیری بی بازگشت گذاشتند و آسمانی شدند.
پرستاران این روزها بیش از ۲۲ ماه است که در لباسهایی سخت و سنگین یاری رسانِ بیمارانی هستند که نفسهایشان به شماره افتاده است و همچنان هم نگرانند تا مبادا برخی سهلانگاریها و عادیانگاریها و البته سویه جدید بیماری، منجر به موجآفرینی مجدد و تکرار خاطرات روزهای سخت و طاقتفرسا شود؛ آنهم در شرایطی که جسم و روحشان خسته است و شاید دیگر تاب و تحمل روزهای ابتدایی را نداشته باشند.
پرستاران از روزهای سخت میگویند
شنیدن دستان واقعی روزهای سختی که همه ما پشت سر گذاشتیم از زبان کسانی که در صف اول این وضعیت وخیم قرار داشتن، قطعا برایمان بسیار آموزندهتر خواهد بود. دو پرستاری که تمام تلاش خود را در این روزهای سخت به کار بستند تا بتوانند از جان بیماران در برابر کرونا محافظت کنند.
رضا محمدی، سرپرستار ICU کووید۱۹ بیمارستان مدائن به یادآوری روزهای نخست ورود کرونا به کشور میپردازد و میگوید: من از روزهای اول کرونا در ICU کرونای بیمارستان مدائن در سمت سرپرستار مشغول فعالیت هستم. روزهایی که بهشدت سخت بر ما گذشت، در شریطی که حتی وسایل حفاظت فردی معمولی هم نداشتیم یا شیلد و ماسک به سختی گیر میآمد به بیماران خدمت ارایه میکردیم. در روزهای نخست همه غافلگیر شده بودند و آموزش اولیه به پرسنل صورت نگرفته بود و باید خودمان در چنین شرایطی جا میافتادیم. آن روزها اطلاعات ما و همه مردم از بیماری بسیار کم بود. نمیدانستیم اگر به خانه بیاییم خانوادههایمان در خطر هستند یا خیر؟ و هرکدام از ما شاید حدود ۱۴ تا ۲۰ روز را در بیمارستان ماندیم تا شرایط به شکل نسبی روشنتر شود.
او با یادآوری اینکه در روزهای نخست چشمانداز روشنی از کنترل بیماری، درمان و واکسیناسیون آن مقابل ما نبود، ادامه میدهد: آن روزها تنها بر نگرانی ما افزوده میشد و این درحالی بود که در مقابل چشمان ما همکاران دیگرمان به کرونا مبتلا میشدند، دچار از کار افتادگی میشدند و یا جان خود را از دست میدادند. به هر ترتیب از این شرایط سخت گذر کردیم و کم کم علم نسبت به کووید۱۹ افزایش یافت، نوع مراقبت و درمان را به خوبی اجرایی کردیم، تجهیزات فردی در اختیارمان قرار گرفت و روزنههای امیدی از ساخت واکسن پدیدار شد.
به رها کردن شغلم فکر نمیکنم
محمدی با اشاره به حدود ۱۲ سال سابقه پرستاریاش در پاسخ به سوالم که آیا در ایام کرونا هیچوقت به ذهنش رسید که شغل پرستاری را رها کند یا خیر؟ با صراحت میگوید: به هیچ عنوان فکر رها کردن شغلم از ذهنم گذر نکرد. من از ابتدا به نیت قبولی در رشته پرستاری کنکور دادم تا قبول شوم و تحصیل کنم درحالی که برخی به دلایلی مانند به حد نصاب نرسیدن رتبه کنکور این رشته را انتخاب میکنند. پس واضح است که از ابتدا با آگاهی و علاقه قلبی حرفه پرستاری را انتخاب کردم و از شغلم لذت میبرم. کارم بخشی از زندگی من است حتی با اینکه کرونا شرایط بسیار سختی را برای من و همه همکارانم رقم زد، اما از علاقه من به شغلم کم نشد.
قولهایی که عملی نمیشوند
پرستو مهاجری، پرستار نیز با اشاره به مشکلات فعلی خود و سایر همکاران پرستارش، میگوید: قول افزایش حقوق تا ۱۰۰ درصد در حالی به ما داده شده که افزایش حقوق ما حدود ۲۰ تا نهایتا ۴۰ درصد بود. قانون تعرفه گذاری سالیان سال است که تصویب شده است و اجرایی نمیشود؛ در حالی که اجرایی شدن قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری به ایجاد انگیزه کار کردن و افزایش حقوق پرستاران کمک میکند و میتواند از مهاجرت پرستاران بکاهد و همچنین از تفاوت فاحش حقوق پرستاران با سایر گروههای پزشکی جلوگیری میکند.
او با یادآوری شرایط سخت شغل پرستای، ادامه میدهد: از طرفی موضوع بازنشستگی پیش از موعد چندین سال اجرایی شد اما چندین سال جلوی آن را گرفتند و گفتند به دلیل کمبود نیرو و مهاجرتها نمیتوان بازنشستگی پیش از موعد داشت. عدم تبدیل وضعیت پرستاران مشکل دیگری است و باید به دنبال این باشیم که تبدیل وضعیت طرحی به قراردادی، رسمی و پیمانی صورت گیرد ولی هیچ همکاری صورت نمیگیرد. مهاجری درخصوص پرداخت حقوق، میگوید: فکر میکنم همهچیز به روز است ولی به روز بودن به این قیمت اتفاق افتاد که از ابتدا و انتهای خیلی چیزها زده شد تا مدت زمان معوقات کاسته شود و به روز شود. اصلا پرداختی تحت عنوان پاداش کرونا به پرستاران پرداخت نشده است و تنها میزان ساعات محدودی حق کرونا تعلق گرفت. به عنوان مثال به ما ماهانه ۳۰ ساعت حق کرونا میدادند که شاید یک میلیون تومان هم نمیشود. از طرفی متاسفانه علیرغم اینکه مقرر شده بود نظام پرداخت حقوق تغییر کند اما در خیلی مراکز تغییر نکرده است. او مشکل امنیت شغلی را عامل دیگر نگرانی پرستاران میداند و میگوید: پرستاری که سالانه به صورت قراردادی استخدام میشود طبیعتا امنیت شغلی ندارد؛ چون هر سال این ترس را دارد که عذر او را بخواهند و شغلش را از دست بدهد. از ابتدای کرونا فقط قولهایی برای تبدیل وضعیت شنیدیم اما عملی نشده است؛ امیدواریم بتوانیم با رسمی شدن، امنیت شغلی برای خود ایجاد کنیم.
با بازگشایی مدارس مخالفم
او میگوید: شخصا با بازگشایی مدارس به ویژه برای افراد زیر ۱۲ سال مخالف هستم چون ممکن است عوارض جدی برای این گروه سنی داشته باشد. در اروپا حدود شش ماه قبل شرایط خیلی خوبی داشتند و بازگشاییها انجام شد و همهچیز به خوبی پیش رفت تا اینکه اکنون شاهد یک پیک عظیم از کرونا در این کشورها هستیم. ممکن است با کاهش تاثیر واکسن و کاهش میزان رعایتها مجددا بعد از عید نوروز ما هم چنین اتفاق مشابهی با اروپا را تجربه کنیم. به همین دلیل باید فکر آن شرایط را هم داشته باشیم.
محمدی، حداقلترین کاری که مردم میتوانند برای کنترل شرایط انجام دهند را پوشش ماسک میداند و تاکید میکند: متاسفانه هنوز هم هستند کسانی که واکسن نزدند و پس از ابتلا به کرونا کارشان به بخشهای مراقبت ویژه میرسد. بین ۵ تا ۱۰ درصد کسانی که واکسن نزدند، هنوز به این شکل سخت مبتلا میشوند. کسی که واکسن بزند و به بیماری مبتلا شود، علائم خیلی خفیفی خواهد داشت و احتمال زنده ماندنش بسیار بالا است؛ اما کسی که واکسن نزده است طبیعتا درگیری ریه بالا و... را تجربه میکند. وقتی پای صحبت این افرادی که واکسن نزدهاند و کارشان به ICU میرسد، مینشینیم همگی میگویند اعتقادی به واکسن نداریم و از عدم تزریق واکسن هم پشیمان نیستند.