مغالطه «بنزین» و «فوب خلیج فارس»
مگر حقوق دریافتی ایرانیان بر اساس فوب خلیج فارس است که بنزین بر این اساس قیمتگذاری شود
1) دهکهای کمبرخوردار جامعه ایرانی دیگر عادت کردهاند، هر روز صبح که از خواب برمیخیزند و با دمیدن نخستین شرارههای خورشید سحرگاهی، اخبار جدیدی در خصوص تصمیمسازیهای غلط اقتصادی و معیشتی بشنوند؛ تصمیماتی که هر از گاهی اتخاذ میشوند و معیشت و زندگی عادی مردم را با تکانههای پیدرپی تورمی مواجه میسازند. یک روز ماجرای حذف ارز 4200 تومانی، روز دیگر کسری بودجه، کاهش حداقل دستمزدها و... اینبار هم، پس از افزایش نرخ اقلام اساسی، نوسانات ارزی و تکانههای تورمی، یکی از نمایندگان مجلس، پیرامون تصمیمات جدیدی که برای افزایش چند برابری نرخ بنزین و سایر حاملهای انرژی اتخاذ شده، اطلاعرسانی کرد و افکار عمومی را در بهت و حیرت فرو برد. این نماینده اعلام کرد که بر اساس تصمیمات گرفته شده، قرار است مناطقی مانند قشم و کیش به عنوان پایلوت افزایش قیمت بنزین (بالای 25هزار تومان) در نظر گرفته شوند تا در مراحل بعدی این قیمتها در سایر مناطق کشور نیز اعمال شوند.
2) سالهاست که برخی افراد و جریانات که همواره منافع سرشاری در شرایط تورمی برداشت میکنند با استدلالهای اشتباهی از این دست که«نرخ بنزین باید متناسب با قیمت فوب خلیج فارس باشد»، تلاش میکنند افکار عمومی را متقاعد سازند که نرخ بنزین در ایران به نسبت سایر مناطق جهان و کشورهای منطقه بسیار پایین است. تاسفآور اینکه برخی افراد به ظاهر کارشناس و اقتصاددان نیز از این اظهارات بیسر و ته، دفاع و حمایت میکنند. اما زمانی که با زبان عدد و رقم برای آنها توضیح داده میشود که اگر حقوقهای دریافتی در ایران با نرخ ارز و بر اساس «فوب دریافت حقوق در کشورهای حاشیه خلیج فارس و...» محاسبه شوند، نهتنها قیمت بنزین در ایران پایین نیست، بلکه ایران یکی از گرانترین نرخهای بنزین و سایر حامل انرژی در سطح جهان را دارد، سر در گریبان فرو میکنند و حرفی برای گفتن پیدا نمیکنند. در یک چنین مواقعی این افراد، اغلب دست به فرافکنی و حاشیهسازی و مغالطه میزنند. موضوع بسیار ساده است. یک کارگر، کارمند، نیروی خدماتی و... در ایران ماهانه 5میلیون تومان حقوق دریافت میکند. (حقوقهای کمتر از 5میلیون نیز در ایران وجود دارد) با دلار 28 تا 30هزار تومانی فعلی این فرد در خوشبینانهترین حالت حدود 165 تا 170دلار در هر ماه حقوق دریافت میکند. این در حالی است که حداقل میزان دریافتی ماهانه یک کارگر ساده در کشوری مانند امارات بین 1500 تا 2هزار دلار است. این رقم در کشوری مانند عربستان و قطر به مراتب بیشتر و در کشورهایی مانند عمان و عراق و... ممکن است کمتر باشد. طبیعی است در کشوری که یک کارگر ساده 2هزار دلار درآمد دارد، بنزین 1دلاری یا 1.5دلاری میتواند منطقی باشد. اما در کشوری که حداقل حقوق پرداختی 150 تا 200دلار است، نرخ بنزین 3هزار تومانی، سهم بیشتری از حقوق او را دربر میگیرد. ضمن اینکه کیفیت خودروهای کشورهای دیگر به مراتب مطلوبتر از خودروهای ایرانی است و میزان مصرف سوخت آنها متعادلتر است. بنابراین آندسته از افرادی که به بهانه قیمت فوب خلیج فارس در آتش گران کردن نرخ بنزین و سایر حاملهای انرژی میدمند، دانسته یا ندانسته در حال اجحاف به مردم محروم جامعه هستند.
3) ایده تغییر در قیمت بنزین و حاملهای انرژی باید مبتنی بر قدرت خرید مردم، محاسبه و اجرایی شود. نمیشود هر زمان که به نفع سوداگران است نرخها با قیمت فوب خلیج فارس محاسبه شوند و هر جا که به نفع ملت است با ریال این محاسبات صورت بگیرند. بنابراین، ایده افزایش نرخ بنزین، ایدهای مخرب است که بنیانهای اقتصادی و معیشتی جامعه را به لرزه درمیآورد. به نظر میرسد برخی افراد و جریانات اساسا هدفی جز به هم زدن نظم عمومی و پر کردن حسابهای بانکی خود به قیمت خالی کردن جیب مردم ندارند. درضمن نشان میدهد، پیشنهاددهندگان یک چنین طرحهایی تا چه اندازه با واقعیات زندگی مردم فاصله دارند. طرحهایی که اقتصاد کشور را آشفتهتر میسازد و مشکلات را افزایش میدهد، نباید در معرض اجرایی شدن قرار بگیرند. به نظر میرسد، این افراد یا تعمدی در این نوع برنامهریزیها دارند یا اینکه، نادان هستند و به دلیل جهل، هیچ تصوری از واقعیتهای اقتصادی ندارند. همانطور که اشاره شد اگر موضوع با نرخ ارز محاسبه شود، نرخ بنزین در ایران یکی از گرانترین قیمتها را در سطح جهان دارد. افرادی که در محافل خاص مینشینند و یک چنین طرحهای مشعشعی ارایه میکنند، هدفی جز سوداگری ندارند.اما تبعات احتمالی اجرای یک چنین طرحهایی چیست؟
4) تجربه ثابت کرده یک چنین اقداماتی منجر به افزایش شدید قیمتها میشود. ضمن اینکه خطر بحرانهای اجتماعی، امنیتی و عمومی نیز وجود دارد. حتی اگر گفته شود این ایده به صورت پایلوت در برخی شهرها اجرا میشود و در صورت توفیق به سایر مناطق تسری پیدا میکند، باز هم مخرب است. چرا که انتظارات تورمی برآمده از این نوع ایدهها، ویرانگر است و باعث افزایش نوسانات قیمتی در مجموعه بازارها میشود. متاسفانه چرخه باطلی در اقتصاد ایران وجود دارد و برخی افراد با استفاده از نوسانات تورمی به ثروتهای افسانهای دست پیدا میکنند. این جریانات که دامنه نفوذ خود را در عالیترین سطوح تصمیمسازی و مدیریت کشور گستردهاند، تلاش میکنند، جهتگیری اقتصادی کشور را به سمت منافع خود سوق دهند. این افراد یا خود، راسا در ساختارهای تصمیمساز حضور دارند یا اینکه نمایندگانی در این ساختارها گماشتهاند تا از منافعشان صیانت کنند. افرادی که برندگان بروز تورم در اقتصاد ایران هستند و از این طریق، هزاران میلیارد تومان سود به جیب زدهاند.
5) بهطور دقیق باید مشخص شود چه افراد و جریاناتی تلاش میکنند این روند گرانیها در نرخ بنزین (و سپس در سایر بازارها) ایجاد شود و این افراد باید پاسخگوی ایدههای مخرب خود باشند. نباید فراموش کرد مردم ایران طی سالهای اخیر، دامنه وسیعی از مشکلات اقتصادی و معیشتی را تجربه کردهاند و گردههای آنان در زیر بار این نوع تصمیمسازیها خمیده شده است. امروز دهکهای بسیاری در این کشور برای بهرهمندی از یک مسکن حداقلی با دشواریهای فروانی مواجهند و سفرههای مردم هر روز از اقلام ضروری خالیتر میشود. در این شرایط گران کردن بنزین به هر بهانهای، باعث خواهد شد تا مجموعه کالا و خدمات در کشور با افزایش قیمت مواجه شود. سود این شرایط بغرنج نیز به جیب سوداگرانی میرود که مدام «قیمت فوب خلیج فارس» لقلقه زبان آنها شده، اما هرگز به این پرسش پاسخ نمیدهند که مگر حقوق مردم ایران بر اساس فوب خلیج فارس تعیین میشود که نرخ بنزین و حاملهای انرژی آنها بر اساس نرخ خلیج فارس تعیین شود.