تهاتر نفت در برابر آینده

۱۴۰۰/۱۰/۰۲ - ۰۱:۱۱:۱۶
کد خبر: ۱۸۵۲۳۳
تهاتر نفت در برابر آینده

پیمان مولوی

1) از عصر باستان و از زمانی که انسان هوشمند به فکر بهبود شاخص‌های زیست خود افتاد، اهمیت تجارت و مراوده با جهان پیرامونی نیز مطرح شد. دامنه وسیعی از جنگ‌ها، انقلاب‌ها، نبردها و یورش‌ها با هدف پیدا کردن بازارهای جدید تجاری صورت گرفتند تا انسان بتواند به بازارهای بیشتری دسترسی داشته باشد. بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد، ریشه حمله مغول به ایران بر اساس اهداف تجاری و اقتصادی انجام شد. چنگیزخان تعدادی تاجر به ایران می‌فرستد و چون برخی حکام طماع رفتار مطلوبی با این هیات تجاری نداشتند، زمینه یورش بزرگ مغول به ایران فراهم می‌شود و کشور دچار ویرانی می‌شود. در دنیای معاصر نیز ردپای این رویکرد به عینه پیداست. بسیاری معتقدند، جنگ‌های جهانی اول و دوم در واقع نبردهایی بر سر بازارهای صادراتی افزونتر بودند. بنابراین ضرورت تنوع بخشیدن به شرکای تجاری یک امر ضروری در همه جوامع محسوب می‌شود که زیربنای تصمیم‌سازی‌های زیربنایی کشورها را شکل می‌دهند. 

2) این روزها بررسی موضوع تهاتر نفت ایران در ازای برخی اقلام و کالاهای مصرفی و خدماتی با سایرکشورها حسابی گرم شده و از شبکه‌های اجتماعی گرفته تا کارشناسان و اهالی فن در محافل اقتصادی درباره آن سخن می‌گویند. ایده تهاتر نفت در برابر برنج با پاکستان، تهاتر نفت با چای سریلانکا، تهاتر نفت در ازای دریافت خدمات فنی و مهندسی از چین و... نمونه‌هایی از برنامه‌هایی است که بر اساس اعلام مسوولان دولتی در دستور کار قرار گرفته است. مطابق هر گزاره دیگری در این زمینه نیز، موافقان و مخالفانی وجود دارد. موافقان این ایده که اغلب در زمره چهره‌های دولتی قرار دارند با اشاره به این واقعیت که اقتصاد ایران در وضعیت تحریم‌های اقتصادی قرار دارد، تهاتر نفتی را تدبیر موثری می‌دانند که می‌تواند به ایران برای عبور از چالش‌های پیش رو کمک کند. اما در نقطه مقابل دامنه وسیعی از فعالان اقتصادی و اساتید دانشگاهی قرار دارند که تداوم این روند را باعث بروز مشکلات جدی در اقتصاد ایران ارزیابی می‌کنند که باعث خواهد شد، اقتصاد ایران بیشتر از هر زمان دچار وابستگی به کشورهایی شود که با آنها ملزومات ضروری مورد نیاز خود را تهاتر می‌کند. این دسته از صاحب‌نظران این پرسش مهم و کلیدی را مطرح می‌کنند که آیا معقول‌تر نیست که ایران، تلاش برای پایان دادن به تحریم‌های اقتصادی را در دستور کار قرار دهد تا اینکه به فکر ایده‌هایی از جنس تهاتر نفت در ازای کالا و خدمات باشد؟

3) شخصا به عنوان فردی که هم با اتمسفر کسب و کار و بیزینس کشور در ارتباط هستم و هم با اصول آکادمیک و تئوریک علم اقتصاد آشنایی دارم، معتقدم این نوع تصمیم‌سازی‌ها برای تهاتر نفت در ازای اقلام مصرفی و خدماتی یکی از عمیق‌ترین سیاه‌چاله‌هایی است که یک اقتصاد می‌تواند در آن گرفتار شود. در وهله نخست باید توجه داشت استمرار این ایده باعث محدود شدن شرکای اقتصادی کشور خواهد شد. به هر حال مجموعه محدودی از کشورها هستند که امکان تجارت با آنها برای ایران فراهم می‌شود. این در حالی است که در دنیای جدید، کشورها تلاش می‌کنند، تنوع فراوانی در شرکای اقتصادی خود ایجاد کنند تا در بزنگاه‌ها بتوانند با استفاده از این تنوع منافع خود را استیفا کنند. زمانی که شرکای اقتصادی یک کشور محدود باشند، طرف مقابل به راحتی می‌تواند هر زمان که خواست، قیمت اقلام صادراتی خود را افزایش دهد. چرا که می‌داند، رقیبی در میدان تجارت برای او وجود ندارد. اما زمانی که کشور به بازارهای متعددی دسترسی داشته باشد، می‌تواند بهترین کیفیت‌ها را با کمترین قیمت دریافت کند. از سوی دیگر، در این مدل تهاتری، ایران ناچار است، نفت و سایر اقلام انرژیک خود را با قیمت‌های حداقلی و با بالاترین میزان تخفیف‌ها به طرف مقابل بفروشد و در ازای آن اقلامی با پایین‌ترین میزان کیفیت و بالاترین میزان قیمت را دریافت کند. ضمن اینکه آزادی مردم برای استفاده از اقلام مختلف نیز کاهش می‌یابد. مردم ناچار هستند، تنها برخی برندهای خاص را استفاده کنند که از طریق این روش تجاری امکان ورود به کشور را دارند. حتی در زمان جنگ 8ساله ایران و عراق نیز یک چنین وضعیتی در اقتصاد حاکم نشد، چرا که ایران می‌توانست نفت خود را به فروش برساند و دلارهای برآمده از آن را وارد کشور کند. 

4) در بلندمدت استفاده از این روش، باعث می‌شود تا بخش خصوصی اقتصاد به‌طورکامل از چرخه اقتصادی و تجاری کشور خارج شود و اقتصاد کاملا تحت سیطره دولت قرار بگیرد. اقتصاد ایران به‌طور کلی یک اقتصاد دولتی است و بخش خصوصی حجم محدودی (کمتر از 10درصد) از اقتصاد را در اختیار دارد. این قلمروی محدود، پیش از این به دلیل تحریم‌های اقتصادی و عدم پیوستن به FATF نحیف شده و توانایی خود را برای حضور در فضای تجارت بین‌الملل از دست داده است. اجرای ایده تهاتر نفتی در ازای کالا و خدمات در فضای آخرین میخ بر تابوت فعالیت‌های بخش خصوصی و سیطره کامل دولت در اقتصاد است. به هر حال هیچ فعال بخش خصوصی به نفت دسترسی ندارد که بخواهد از طریق تهاتر نفتی، حیاتش را تداوم بخشد، طبیعی است این دسته از فعالان اقتصادی و تجاری از گردونه فعالیت‌های اقتصادی خارج خواهند شد و ناچار هستند یا  سرمایه خود را از کشور خارج سازند یا اینکه آن را وارد فعالیت‌های سوداگرانه اقتصاد کنند. در یک کلام می‌توان گفت، نخستین قربانی یک چنین روش‌هایی، فعالان کسب و کار کوچک و متوسط، خواهند بود. 

5) اما مهم‌ترین معضلی که در اثر اجرای این ایده بروز می‌کند، افزایش وابستگی اقتصاد ایران به کشورهایی است که ناچار به انجام تهاتر با آنها است. این موضوع دقیقا در نقطه مقابل راهبردهایی است که در دکترین ایران قرار دارد. دلیل اینکه ایران با امریکا وارد دوره‌ای از چالش‌های مستمر شده است، حفظ استقلال کشور و عدم وابستگی سیاسی، اقتصادی و راهبردی با سایر کشورها است. به دلیل این راهبرد ایران هزینه‌های هنگفتی را پرداخته و فشار سنگینی متوجه مردم شده است. به عنوان مثال گسترش برنامه تهاتر نفتی در ازای کالا و خدمات چینی، باعث می‌شود تا ایران تحت تاثیر این کشور قرار داشته باشد و تنها مسیر تامین نیازهایش از چین صورت بگیرد. این روند در بلندمدت اقتصاد ایران را کاملا از دورن تهی می‌سازد و فرصت تعامل تجاری و اقتصادی با سایر کشورها را از میان می‌برد. به عبارت روشن‌تر می‌توان گفت این ایده در واقع تهاتر نفت در برابر آینده کشور است. بدون تردید از این طریق فاصله ایران با اقتصاد آزاد بین‌المللی افزایش می‌یابد و خسارت‌های فراوانی نصیب ملت ایران می‌شود. باید دید به جای یک چنین ایده‌پردازی‌هایی، آیا بهتر نیست، مسوولان تصمیم‌ساز دولت، تلاش در جهت پایان دادن به تحریم‌های اقتصادی از طریق مذاکرات را در دستور کار قرار دهند؟