سالهای دور از بازارهای نفتی
نرسی قربان
بعد از اظهارات روز گذشته وزیر نفت درخصوص بهبود وضعیت فروش نفت ایران و پس از آن افتتاح پروژههای تازه نفتی، جوی از خوشبینی در افکار عمومی درخصوص چشمانداز اقتصادی کشورمان ایجاد شده که در صورت برنامهریزی معقول میتواند بخشی از مشکلات اقتصادی کشور را پوشش دهد. واقع آن است که هیچکس بهتر از وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران از اِلمانها و مطالبی که مربوط به فروش نفت در بازارهای بینالمللی است، آگاه نیست، چراکه این ساختارهای اجرایی و اقتصادی به ابعاد و زوایای گوناگون این بازار احاطه دارند و زیر و بم این بازار را میشناسند.
بنابراین زمانی آقای زنگنه از دورنمای مطلوب در فروش نفت خبر میدهد، مبتنی بر تجربه، تخصص و دانش رسوب کردهای است که در این بخش جریان دارد. اما نکتهای که به عنوان یک کارشناس درخصوص بازار نفت میتوان مطرح کرد آن است که اقتصاد ایران تجربه برداشته شدن تحریمها را در سال 96 و در زمان امضای برجام نیز داشته است. اگر در خاطرتان مانده باشد، در آن برهه، کارشناسان اقتصادی با بدبینی خاصی پیشبینی میکردند که بازگشت ایران به بازارهای نفت، مدت زمان زیادی به طول خواهد انجامید. اما در عمل اینگونه نشد و اقتصاد ایران به سرعت توانست سهم و جایگاه خود را در بازار نفت به دست آورد. تولید ایران بالا رفت و در کمترین زمان ممکن به فروش 2 میلیون و 300 هزار بشکه رسید. فکر میکنم این بار هم با تدابیر مسوولان وزارت نفت و استفاده از تجربیاتی که طی سالهای گذشته به دست آوردهاند، روند بازگشت ایران به بازارهای انرژی جهانی از جمله نفت با سرعت بیشتری تداوم پیدا خواهد کرد. البته مجموعه این پیشبینیها به وضعیت بازارهای جهانی هم بستگی دارد. اینکه بازارهای جهانی توانایی جذب چه میزان نفت اضافه را خواهند داشت و حضور ایران در این بازارها چه تحولاتی را در قیمت نفت ایجاد خواهد کرد، مسالهای بسیار مهم است. به هر حال تحولات بازارهای جهانی نفت در شرایط کلی ایران در بازار نفت به عنوان یک متغیر تاثیرگذار مطرح است. اما به طور کلی معتقدم که اظهارات آقای زنگنه درخصوص رسیدن به سهمیه 2 میلیون و 300 هزار بشکه نفت در کوتاهمدت محتمل است. در این میان برخی رسانهها این پرسش را مطرح میکنند که ایران چگونه میتواند به سهمی که در سالهای قبل از انقلاب در بازار جهانی نفت داشت (حول و حوش فروش 6 میلیون بشکه در روز) برسد و آیا اساسا یک چنین دورنمایی را میتوان بعد از بهبود مناسبات ارتباطی با امریکا به عنوان یک هدف درنظر گرفت یا خیر؟ باید بدانیم که سهمیه 6 میلیون بشکهای فروش نفت تنها در یک برهه زمانی کوتاه در دوران قبل از انقلاب محقق شد و میزان واقعی فروش نفت ایران در آن دوران، اغلب در محدوده 5 میلیون و 500 هزار بشکه تا 5 میلیون و 700 هزار بشکه بود. اما به هر حال بعد از پیروزی انقلاب در یک دوره خاص دولت جمهوری اسلامی تصمیم گرفت که میزان فروش نفت کشور تا حد زیادی کاهش پیدا کند. یکی از چهرههایی که در این زمینه میتواند اطلاعات دست اولی را ارایه کند، علی شمساردکانی است که در آن دوران در شمایل مشاور وزارت نفت با کاهش سهمیه ایران در بازار نفت به شدت مخالفت میکرد. وقتی بنا به هر دلیلی حجم فروش نفت ایران کاهش پیدا کرد به سرعت جایگاه ایران توسط سایر کشورها جایگزین شد و ایران تنها توانست حدود نیمی از ظرفیتهای خود را در بازار نفت محقق کند. بعد از این دوران هم دوران جنگ آغاز شد و پس از آن هم مساله تحریمهای اقتصادی اجازه نداد تا ایران به حق خود در بازار نفت برسد. اما اگر امروز اقتصاد ایران بخواهد سهمیههای واقعی خود را در بازار نفت به دست بیاورد و مثلا دامنه تولید نفت خود را به محدود 5 الی 6 میلیون بشکه نفت برساند، نخستین قدم، سرمایهگذاریهای مورد نیاز است. یعنی اگر شرکتهای صاحب تکنولوژی قبول کنند که همکاری خود را با صنعت نفت ایران از سر بگیرند و در این زمینه ورود کنند، ایران میتواند در مدت زمان نسبتا کوتاهی به یک چنین اعداد و ارقامی در تولید و فروش نفت برسد. اما اگر تنها با تکیه بر توان داخلی قصد اجرای یک چنین پروژهای را داشته باشیم، ممکن است سالها این روند به طول بینجامد. ضمن اینکه معلوم نیست آیا میتوان به اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا کرد یا خیر؟ بنابراین معتقدم که بهبود مناسبات ارتباطی با قدرتهای اقتصادی گزاره مهمی است که میتواند ایران را در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شدهاش یاری رساند.