در حسرت نگاه ِ نظاممند
مجید اعزازی
1- تولید و انتشار یک گزارش رسانهای درباره پدیده نوظهور «اتوبوسخوابی» در شبهای استخوانسوز پایتخت، واکنش مسوولان شهری را برانگیخته است. محور آن گزارش برخلاف خبرهای بعدی که مسوولان شهرداری اعلام کردند، بر خواب برخی از افراد در اتوبوسهای «بی.آر.تی» استوار بود. از چند سال پیش، برای رفاه حال شهروندان، ساعت کار این اتوبوسها در پایتخت 24 ساعته شده است و به همین دلیل شبها نیز به شهروندان خدمات ارایه میکنند و از سوی دیگر، چون در مسیرهای طولانی سیر میکنند، فرصت لازم برای یک خواب کوتاه را فراهم میآورند. علاوه بر این، این دسته از اتوبوسها چون زیرنظر مستقیم شهرداری فعالیت میکنند، نرخ بلیت آنها، مانند نرخ بلیت مترو «یارانه»ای است و نسبت به اتوبوسهای بخش خصوصی، «هزینه» کمتری نیاز دارد. در پی انتشار گزارش یاد شده اما یکی از مسوولان شهرداری اعلام کرد، «هرسال با فرا رسیدن فصل سرد، اتوبوسهایی را در مناطقی از تهران که افراد آسیبدیده بیشتری حضور دارند (همانند میدان شوش، میدان تجریش، میدان آزادی، خلازیر، ترمینال جنوب و…) مستقر میکنیم. این اتوبوسها از ساعت ۱۱ شب تا 5 و 30 دقیقه بامداد هر فردی که بیجا و مکان باشد را پذیرش میکند و یک پتو و یک ساندویچ آماده و نوشیدنی گرم «به صورت رایگان» به او میدهند.» در چنین فضایی بود که دیروز مهدی چمران، رییس شورای شهر تهران و ناصر امانی، عضو این شورا خواستار جمعآوری «اتوبوسهای ویژه بیخانمان ها» شدند. اگر چه چمران و امانی تفاوت و تمایزی میان نوع اول اتوبوسخوابی و نوع دوم آن قایل نشدند، اما ظاهرا منظور آنها همان اتوبوسهایی است که در برخی از میدانهای پایتخت به بیخانمانها به «رایگان» جای خواب میدهند، نه اتوبوسهای «بی.آر.تی» که افراد مستاصل با پرداخت «بهای بلیت» در آنها میخوابند. در هر صورت، اتخاذ رویکرد حذفی، به معنای پاک کردن «صورت مساله» است و سپردن سرنوشت افراد به دست تقدیر است. افرادی که به هر دلیلی تمایل به استراحت در گرمخانه ندارند.
2- صورت مساله و راهحل آن چیست؟ پیش از انتشار گزارشهای اجتماعی از «اتوبوسخوابی»، «گورخوابی» یا «کارتنخوابی»، اقتصاددانان با اشاره به تدوین و اجرای سیاستهای غلط اقتصادی و با استناد به آمارها و روندهای منفی شاخصهای کلان نسبت به تشدید پیامدهای اقتصاد رانتی از جمله «نابرابری»، «فقر» و ظهور و بروز «شاغلان فقیر» و «تحصیلکردگان فقیر» هشدار داده بودند. با این حال، «فقر» بسیار مرموزتر، در حال رسوخ و نفوذ در جامعه است و طبعا تبعات خاص خود را به دنبال خواهد داشت. حتی در آبان سال 98 معاون حمایتهای اجتماعی سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران اعلام کرد، ۶۰ درصد از کارتنخوابهای ایران از تحصیلات تکمیلی یا مهارتهای تخصصی برخوردار هستند، اما به دلیل درگیری با اعتیاد یا فقر از جامعه رانده شده و در خیابانها رها شدهاند.
3- بررسیها نشان میدهد، از نیمه دهه 1380 جریان و گرایشی در کشور شکل گرفته است که مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی را «سیستمی» و «نظاممند» نمیبیند یا تمایلی ندارند که چنین رویکردی را در مواجهه با مسائل اتخاذ کند؛ از همین رو، تلاش میکند مشکلات مردم را به صورت «تکتک» یا در گروههای کوچک شناسایی کرده و با اعطای یک امتیاز (رانت) موقت و غیرموثر به زعم خود مساله زندگی آنها را حل کند. این جریان تلاش دارد تا با سفرهای استانی و حتی سفرهای درون شهری، خود را به مردم برساند و مشکلات آنان را حل کند، غافل از اینکه «جنس» مشکلات مردم- چه در خیابانهای پایتخت، چه در کوچه پسکوچههای دورافتادهترین روستاهای کشور- یکی است و جملگی در سیاستهای اقتصادی و غیراقتصادی چند دهه اخیر (نه در تنبلی و تنپروری افراد) ریشه دارد و دست بر قضا راهحل هم دارند، اما هیچ دولتی تاکنون موفق به حل آنها نشده است.
4- شاید با وجود تحریمهای سختگیرانه امریکا علیه ایران، مشکلات اقتصادی از نظر زمانی، کمی زودتر نمایان شدند، اما این واقعیت تلخ را در خود مستتر دارند که منابع زیستی و انسانی و در مجموع، ظرفیتهای بیبدیل اقتصادی ایران، هر یک به طریقی در حال اضمحلال هستند و حتی با لغو تحریمها نیز اقتصاد ایران به شرایط قبل از تحریمها بازنخواهد گشت. نتایج تازهترین پژوهش دکتر هاشم پسران، اقتصاددان ایرانی نشان داده است که درصد قابل توجهی از اثرات تحریمها در اقتصاد کشور باقی خواهد ماند. از همین رو، فرصت «آزمایش و خطا» وجود ندارد. در این شرایط، مسوولان باید با عبور از رویکردهای غیرعلمی و نمایشی، با بهکارگیری بهترین متخصصان و با بهترین برنامههای علمی و تجربه شده، بهطور «نظاممند» به مقابله با مشکلات انباشته شده برخیزند.