مقصران فاجعه حذف سرخابیها
ابراهیم شکوری: صداوسیما یکی از مقصران این حادثه است که هرگز زیر بار حق پخش تلویزیونی نرفت
زهرا سلیمانی|
«اخراج قطعی استقلال و پرسپولیس از لیگ قهرمانان آسیا»، این خبری است که در نخستین ساعات صبح روز جمعه بر روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت؛ خبری که بلافاصله بازتابهای وسیعی در شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی پیدا کرد و به بحث روز ایرانیان در محافل مختلف بدل شد. به غیر از ایرانیان که با بهت و حیرت روبهرو شدند طرفداران فوتبال در کشورهای عربستان، امارات و قطر با شادمانی نسبت به این حادثه واکنش نشان دادند و عدم حضور پرسپولیس و استقلال در لیگ قهرمانان سال آینده را باعث افزایش شانس تیمهای کشورشان برای قهرمانی ارزیابی کردند. در ایران اما تحلیلگران ورزشی، اجتماعی، اقتصادی و... هرکدام از منظر خود ابعاد و زوایای گوناگون بحث را مورد کنکاش قرار دادند و تلاش کردند پاسخی برای چرایی وقوع یک چنین فجایعی پیدا کنند. فعالان اقتصادی با نظیرسازی حذف تیمهای ایرانی با مشکلاتی که فعالان اقتصادی در سطح بینالملل با آن دست به گریبانند، اعلام کردند که اقتصاد ایران سالهاست با مشکل حذف از بازارهای بینالمللی روبهرو است، اما از آنجا که اخبار اقتصادی معمولا کمتر در فضای عمومی جامعه بازتاب پیدا میکند، مسوولان واکنشی به آن نشان نمیدهند.
از سوی دیگر برخی به نقش صدا و سیما در بروز مشکلات ساختار باشگاههای ایرانی اشاره میکردند. در واقع صدا و سیما طی سالیان گذشته به عنوان رسانه انحصاری کشور و علیرغم درآمدهای هزاران میلیارد تومانی از فوتبال، حاضر نشد حق پخش تلویزیونی باشگاههای ایرانی را پرداخت کند و با قدرتنمایی از زیر بار آن شانه خالی کرد. مشکلاتی که باعث شد باشگاههای ایرانی قادر به پرداخت هزینه بازیکنان خود نباشند و نتوانند، ورزشگاه اختصاصی و... داشته باشند. اما موضوع حذف تیمهای ایرانی، زمانی حادتر شد که خبر رسید، کنفدراسیون فوتبال آسیا نهتنها رای به حذف تیمهای ایرانی داده است، بلکه پرونده آنها را به دلیل تقلب و ارایه اطلاعات نادرست به کمیته انضباطی و اخلاق کنفدراسیون ارسال کرده است. موضوعی که ممکن است در ادامه جرایم و محکومیتهای شدیدتری را برای تیمهای ایرانی به دنبال داشته باشد. اما چرا مدیران ورزشی کشور قبل از حادتر شدن موضوع، تکلیف باشگاههای ایرانی را برای دهها میلیون هوادار روشن نکردند؟
ردپای کمیسیون اصل 90 مجلس در حذف سرخابی ها
بعد از کش و قوسهای فراوانی که در مسیر کسب مجوز حرفهای تیمهای ایرانی طی شده بود، نهایتا سال گذشته در زمان زعامت سلطانیفر وزیر ورزش و جوانان دولت دوازدهم، تضامینی عینی به کنفدراسیون فوتبال آسیا داده میشود تا موارد مد نظر AFC به سرعت اعمال شود. بر این اساس با پیگیریهای وزارت ورزش وقت، حسنعلی قنبری، معاون وقت سازمان خصوصیسازی، ۲۵ اسفندماه ۹۹ در نامهای خطاب به مدیرکل دفتر وزیر اقتصاد اعلام میکند، که این دو باشگاه تا پایان فروردین ماه ۱۴۰۰ واگذار خواهند شد. در این نامه به موضوعاتی چون حسابرسی، شفافیت در امور مالی، اصلاح ساختار حقوقی، اصلاح ساختار مالی، واگذاری چهار ورزشگاه مرغوبکار، کمپ ناصر حجازی، درفشیفر و شهدای گمنام به استقلال و پرسپولیس، تشکیل جلسات مجامع دو باشگاه، تعیین کارگزار بورسی و... اشاره و بر خصوصیسازی سریع این دو باشگاه تاکید شده بود. اما در شرایطی که همه برنامهریزیهای قانونی و اداری برای واگذاری این دو باشگاه طی شده بود، ناگهان کمیسیون اصل ۹۰ مجلس در جلسهای رسمی با حضور مسوولان وزارت اقتصاد، وزارت ورزش و سازمان بورس مانع از واگذاری این دو تیم میشوند و اعلام میکنند که این دو تیم باید به دولت سیزدهم واگذار شود. در واقع نمایندگان کمیسیون اصل90 مجلس با این تصور که وزارت ورزش با رویکردهای سیاسی و جناحی در حال واگذاری است بهزعم خود از منافع دولت سیزدهم صیانت کردند. تصمیمی که در ادامه باعث به وجود آمدن مشکلات فعلی برای دو تیم پرطرفدار تهرانی شد و آنها را از لیگ قهرمانان سال آینده و کسب میلیونها دلار جوایز احتمالی محروم کرد. زمانی که خبرنگار «تعادل» تلاش کرد تا در جریان گفتوگو با نمایندگان کمیسیون اصل90 ابعاد مختلف موضوع را جویا شود، برخی اعضای کمیسیون اعلام کردند، مایل به گفتوگو در این زمینه نیستند. اشتباه بزرگ بعدی را اما کمیته صدور مجوز حرفهای فوتبال ایران مرتکب شد که بدون آگاهی از ضوابط قانونی AFC اعلام کرد فرصت سه ماههای را در اختیار تیمهای ایرانی قرار داده است تا مشکلات خود را برطرف کنند. فرصتی که در ادامه توجه AFC را به مشکلات داخلی تیمهای ایرانی جلب کرد و باعث حذف آنها از آسیا شد.
معضل برخوردهای سیاسی در فوتبال
یکی از چهرههایی که ماهها قبل از ارایه فرصت 3ماهه خطر حذف تیمهای ایرانی را یادآور شده بود، ابراهیم شکوری بازیکن اسبق پرسپولیس و یکی از چهرههایی است که توانسته تحصیلات مدیریتی ورزشی را تا مقطع دکترا طی کند. شکوری با انتشار توییتی خطاب به مصطفوی رییس کمیته صدور مجوز حرفهای اعلام کرده بود در قوانین AFC مقولهای با عنوان اعطای زمان وجود ندارد و خطر حذف تیمهای ایرانی را تهدید میکند. شکوری در جریان گفتوگو با «تعادل» با اشاره به تبعات حذف تیمهای ایرانی گفت: سرانجام فاجعه دردناکی که دهها میلیون طرفدار ایرانی از آن میترسیدند از راه رسید و بر اساس تصمیم کنفدراسیون فوتبال آسیا، پرسپولیس و استقلال (و البته گلگهر) به عنوان 2 تیم پرطرفدار ایرانی از لیگ قهرمانان آسیای سال آینده حذف شدند. حادثهای که بدون تردید، ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و...فراوانی خواهد داشت و اثرات جبرانناپذیری بر پیکره فوتبال کشور ایجاد خواهد کرد. اما باید بررسی کرد، چه گزارههایی زمینهساز شکلگیری یک چنین فجایع تکراری در فوتبال کشور هستند و از آن مهمتر باید دید برای جلوگیری از تکرار آنها چه باید کرد؟ او ادامه داد: واقع آن است که در دنیای امروز، ورزش حرفهای یکی از المانهایی است که از طریق آن میتوان نسبت و تناسب کشورها با توسعه را تخمین زد. طی سالهای گذشته AFC کنفدراسیون فوتبال آسیا آیتمهای خاصی را برای حضور تیمهای مختلف آسیایی در نظر گرفته است تا در یک فرایند تدریجی فوتبال قاره به سمت توسعه حرکت کند. مجوز حرفهای شامل ۵ معیار اصلی است که این معیارها عبارتند از ورزشی، زیرساخت، پرسنلی، حقوقی و مالی که در کنار هم، حدودا ۶۰۰ آیتم را دربر میگیرد و تمامی بخشهای یک باشگاه حرفهای را شامل میشود و آنها باید مستندات معتبر را آماده و سایت مدیریت مجوز حرفهای ارسال کنند. این آیتمهای مختص باشگاههای ایرانی نیست و تمام باشگاههای فعال در سطح قاره باید این آیتمها را کسب کنند. در این میان متاسفانه باشگاههای ایرانی در زمره معدود باشگاههایی در سطح قاره باشند که از ساختارهای حرفهای درستی برخوردار نباشند. از سوی دیگر نیز حضور مدیران غیرمتخصص، کارنابلد و ناآشنا با ملزومات حرفهای شدن بر حجم این مشکلات افزوده است. بازیکن اسبق پرسپولیس در دهه 80 اظهار داشت: باید توجه داشت این مشکلات تنها مختص به تیمهای پرسپولیس یا استقلال نیست و اغلب باشگاههای کشور با آن دست به گریبان هستند. در واقع باشگاههای ایرانی تنها اسم حرفهای شدن را یدک میکشند و هرگز تلاش نکردهاند که حتی خود را به ضرورتهای حرفهای شدن نیز نزدیک کنند. در کنار این فقدانها، باشگاههای ایرانی حتی در زمینه پرورش مدیران متخصص نیز عملکرد مناسبی از خود نشان ندادهاند. در همه کشورها، بخشی از ظرفیتهای باشگاههای مختلف صرف این ضرورت میشود که بتوانند مدیران متخصصی برای رتق و فتق امور حرفهای باشگاهها تربیت کنند. اما در ایران این مناسبات سیاسی، جناحی و گروهی است که افراد را در راس هرم مدیریتی مهمترین باشگاههای کشور مینشاند نه ضرورتهای تخصصی، علمی و آکادمیک. این گونه است که ناگهان افرادی به عنوان مدیرعامل در باشگاههای ایرانی انتخاب میشوند که عملکرد مناسبی در سطح ورزشی و مدیریت کلان ثبت نکردهاند. این در حالی است که مثلا در بایرن مونیخ، چهرههایی مانند، اولی هوینس، سالی حمیدزیچ یا اولیور کان تربیت میشوند تا در برهههای مختلف ساختار مدیریت باشگاه را در دست بگیرند. یا در AC میلان چهرهای مانند مالدینی این وظیفه را به نحو احسن به عهده میگیرد. در اینتر خاویر زانتی و در سایر باشگاهها نیز به همین شکل، ساختار متمرکزی برای پرورش مدیران و استفاده مناسب از آنها وجود دارد. اما متاسفانه در فوتبال ایران، این مناسبات سیاسی، جناحی و گروهی است که نقش اصلی را در انتخاب و معرفی مدیران ایفا میکند و مشخص است سرانجام یک چنین ساختاری چه سرانجامی پیدا خواهد کرد.
بیتوجهی دولتها به خصوصیسازی
شکوری با اشاره به اینکه کنفدراسیون فوتبال آسیا سالهاست که به فوتبال ایران اخطار داده است که خود را با استانداردهای فوتبال حرفهای قارهای تطابق بدهند، گفت: طی سالهای گذشته مدیران تصمیمساز ورزشی کشور به جای حل مشکل، تلاش کردند از طریق کدخدامنشی و ریش سفیدی موضوع را حل کنند، اما نهایتا امروز به جایی رسیدیم که AFC حاضر نیست، فرصتی به فوتبال ایران بدهد و ترجیح داده است تا از طریق حذف تیمهای ایرانی مدیران ورزشی را متوجه ضرورتهای فوتبال حرفهای بکند. دولتمردان باید قدمهای اصلی برای حرفهایسازی این باشگاههای را بردارند. در نخستین گام باید تکلیف مالکیت این تیمها مشخص بشود و در مراحل بعدی مسائل مالی، مدیریتی و روند خصوصیسازی واقعی این تیمها طی شود.
پیشکسوت باشگاه پرسپولیس ادامه داد: بدون تردید، حذف پرسپولیس و استقلال نخستین اقدام AFC در این زمینه است و کنفدراسیون فوتبال آسیا در مراحل بعدی سراغ سایر تیمهای باشگاهی ایران خواهد رفت. اگر در این زمینه اقدامات عاجلی صورت نگیرد در مراحل بعدی، جرایم مالی و محکومیتهای سنگینتری متوجه فوتبال باشگاهی و ملی ایران خواهد شد. مسوولان اجرایی کشور باید تکلیف خود را با ورزش و فوتبال مشخص کنند. اگر فوتبال حرفهای میخواهند باید ملزمات آن را بپذیرند و به خواستههای کنفدراسیون فوتبال آسیا تن بدهند. اما اگر فوتبال حرفهای برایشان اهمیت ندارد، میتوانند به همین مسیری که تا به امروز طی کردهاند، ادامه بدهند. اما باید تبعات هر اقدامی را پذیرفته و آن را با افکار عمومی در میان بگذارند.
سهم صدا و سیما در حذف تیمهای ایرانی
شکوری در پاسخ به این پرسش که سهم صدا و سیما در شکلگیری این مشکل چه اندازه است، گفت: در این میان یکی از مشکلات جدی پیش روی فوتبال کشورمان که صداوسیما کمتر به آن میپردازد، مربوط به حق پخش تلویزیونی است که حل و فصل آن، بسیاری از مشکلات پیش روی باشگاههای ایرانی را حل میکند. امروز بیش از 80 درصد درآمد باشگاههای مختلف در جهان از طریق حق پخش تلویزیونی تامین میشود. از طریق این منابع است که تیمهای مختلف حقوق بازیکنان و کارکنان خود را میپردازند. مالیات در نظر گرفته شده را پاس میکنند، برای باشگاه ورزشگاه میسازند و در کل پروژههای اقتصادی در چشمانداز آینده را پیش میبرند. اما بهرغم این اهمیت ساختاری، صدا و سیما در ایران از دیرباز پرداخت حق پخش تلویزیونی طفره میرود و از سوی دیگر به باشگاهها نیز اجازه مذاکره با شرکتهای پخش تلویزیونی داده نمیشود. این روند باعث شده تا باشگاههای ایرانی نتوانند، برنامهریزیهای بلندمدت داشته باشند.
او گفت: کشورهایی که فوتبال را ایجاد کردهاند و خاستگاه این ورزش محسوب میشوند، ساختاری را در این ورزش شکل دادهاند. اما ما در ایران از فوتبال استفاده میکنیم اما حاضر به پذیرش قواعد و بایدها و نبایدهای آن نیستیم. بخشی از مشکلاتی که AFC روی آنها انگشت گذاشته به دلیل عدم پرداخت حق پخش تلویزیونی است. این حق طبیعی باشگاهها باید پرداخت شود و مجلس و دولت باید زمینه استیفای آن را برای باشگاههای ایرانی فراهم کنند.
شکوی در پایان خاطرنشان کرد: برای حل این مشکلات، مسوولان اغلب دست به اقداماتی میزنند که به صورت مقطعی مشکلات باشگاهها را حل و فصل کند. خصولتیسازی سرخابیها یکی از روشهایی است که وزارت ورزش ظاهرا از طریق آن قصد دارد به صورت کوتاهمدت مشکلات را حل کند. این تصمیمات راهگشا نیست و باز هم در افق پیش رو مشکلات شدیدتری را ایجاد میکند. استفاده از مُسکنهای مقطعی دردی از مشکلات باشگاهها دوا نمیکند. وزارت ورزش باید زمینه خصوصیسازی واقعی این باشگاهها را فراهم کند. از سوی دیگر انتخاب مدیران این باشگاهها باید بر اساس شایستگیهای علمی و مدیریتی انجام نشود نه بر اساس رویکردهای سیاسی و جناحی. به نظرم دیگر وقت آن رسیده است که مشکلات این تیمها به صورت اصولی و همیشگی حل شود تا تماشاگران و طرفداران این تیمها نیز بتوانند از حضور تیمهای خود در رقابتهای قارهای و بینالمللی لذت ببرند.