دور زدن واسطههای یارانهای
جمشید عدالتیان
یکی از اصلیترین معضلاتی که اقتصاد ایران در طول سالهای گذشته با آن مواجه بوده، بحث برنامهریزی و تصمیمگیری به دور از واقعیتهای اقتصادی بوده است. وقتی در تصمیمات، واقعیتهای اقتصادی فراموش میشود، عملا بسیاری از طرحها در حد شعار و حرف باقی میمانند و حتی برنامههایی که با اهداف درست و دقیق در دستور کار قرار گرفتهاند نیز راه به جایی نمیبرند.
یکی از مهمترین نمونههای این موضوع به تصمیمات اقتصادی ما در دوران برجام باز میگردد. هرچند در این دوره دسترسی اقتصاد ما به فضای بینالملل افزایش یافت و بسیاری از شرکتها و سرمایهگذاران خارجی اعلام آمادگی کردند که در ایران حضور پیدا کنند اما یک معضل جدی در این حوزه این بود که ما تمام تخممرغهای خود را در سبد برجام قرار دادیم و از این رو وقتی با اولین تهدید از سوی رییسجمهوری امریکا و اعمال تحریمهای جدید، شرکتهای خارجی از ایران رفتند، بسیاری از برنامههای ما نیمه تمام رها شد.
در حال حاضر نیز دولت و سایر تصمیمگیران اقتصادی باید در جریان باشند که هرچند تمام ظرفیت باید برای لغو تحریمها و کاهش محدودیتها به کار گرفته شود اما در نهایت باید توجه داشت که تصمیمات اقتصادی ما باید طوری برنامهریزی شود که گویی تحریمها برای طولانیمدت باقی خواهد ماند و اگر بناست دولت تعهدی را قبول کند یا حمایتی را در دستور کار قرار دهد باید بر همین اساس به پیش برود.
از سوی دیگر تصمیمات ما باید با کمترین هزینه و بیشترین بهرهوری انجام شود. در ایران دولت حمایتهای مالی گستردهای را در دستور کار قرار میدهد اما با توجه به اینکه در مسیر رسیدن این حمایتها به گروه هدف، مشکلات و محدودیتهایی وجود دارد، در نهایت هم هزینهای کلان اجرایی میشود و هم طبقات کمدرآمد به درستی از آن بهره نمیبرند.
امروز در بسیاری از کشورهای توسعهیافته نیز بحث حمایت از اقشار کم درآمد وجود دارد و دولتها حتی با حمایتهای نقدی از آن در برابر مشکلات محافظت میکنند، از این رو ما نیز میتوانیم با استفاده از همین تجربیات موفق به گروههای کمدرآمد حمایتهای لازم را برسانیم، البته باید در نظر داشت که با توجه به نرخ بالای تورم و مشکلاتی که در حوزه تولید وجود دارد، برای آنکه در بلندمدت وضعیت این اقشار تغییر کند، دولت اصلاحات کلانی در دستور کار قرار دهد تا با اشتغالزایی و کاهش مشکلات داخلی، امکان تغییر وضعیت این گروه نیز به وجود آید.