اثرات کوتاهمدت برجام
غلامرضا سلامی
نگاهی به عملکرد اقتصادی دولتهای مختلف در طول سالهای گذشته نشان میدهد که اقتصاد ایران به جای آنکه به اهداف کلان و طولانیمدت خود توجه کند، در بسیاری از مواقع تنها به سمت عبور از مشکلات کوتاهمدت حرکت کرده و نگاهی کلان در آن دیده نمیشود.
در واقع بسیاری از دولتها در ایران این طور برنامهریزی کردهاند که وقتی مشکلی به وجود آمده آن را برطرف کردهاند یا تلاش خود را در این مسیر به کار گرفتهاند اما وقتی نوبت به برنامهریزی برای اهداف کلان رسیده کمتر فعالیت موثری داشتهاند. به این ترتیب در دورههای مختلف فعالیتهای زودبازده جای طرحهای کلان و توسعهمحور را گرفتهاند. از سوی دیگر فشار مالی و بودجهای که بر دولت وارد میشود نیز زیاد است. با توجه به بزرگی دولت در ایران و ساختارهای حمایتی مختلفی که در حوزههای مختلف به عنوان تعهد دولت در نظر گرفته شده، در قوانین بودجه، اعتبار قابل توجهی برای این مسائل در نظر گرفته میشود. در سالهایی که پول نفت به وفور وجود داشته و دسترسی به آن محدودیتی نداشته، دولتها از این منبع برای پاسخ دادن به نیازهایشان استفاده کردهاند و وقتی دسترسی به این پول بنا به هر دلیلی کاهش یافته، عملا مشکلاتی جدید برای اقتصاد ایران به وجود آمده است. در سالهای گذشته به خوبی نشانهای از تداوم این عملکرد را دیدهایم. با توجه به کسری بودجه، دولت مجبور شده به سمت استفاده از منابعی حرکت کند که بسیاری از آنها خود تورمزا به حساب میآیند و یکی از اصلیترین دلایل تورم بالا نیز همین موضوع است. به این ترتیب در صورتی که توافق برجام بار دیگر اجرایی شده و دسترسی دولت به پول نفت ممکن شود، میتوان انتظار داشت که لااقل بخشی از این کسری بودجه پوشش داده شده و نیاز دولت به استفاده از منابع بانکی برای جبران هزینههای خود پایین بیاید.
اما در بلندمدت ما باید باز این سوال را خود بپرسیم که آیا به اجرای برنامههای بلندمدت و توسعهمحور علاقهمند هستیم؟ آیا اعتبارات و درآمدهای جدید را در طرحهای زیرساختی برای بهبود طولانیمدت وضعیت اقتصاد ایران به کار خواهیم گرفت؟ یا باز هم با نگاهی کوتاهمدت صرفا به دنبال برطرف کردن مشکلات کوتاهمدت خواهیم بود؟ در واقع پاسخ به این سوالات تا حد زیادی مسیر پیش روی ما در اقتصاد را معلوم خواهد کرد.