اصلاحات یارانهای
جمشید عدالتیان
یکی از اصلیترین مسائلی که امروز دیگر نمیتوان در رابطه با آن تردید داشت، مشکلاتی است که نظام پرداخت یارانه در ایران با آن مواجه است. همانطور که کارشناسان و فعالان اقتصادی در سالهای گذشته بارها تکرار کردهاند، امروز تصمیمگیران اقتصادی نیز به این نتیجه رسیدهاند که شرایط باید تغییر کند.
دولت ایران در تمام دهههای گذشته حمایتهایی را در قالب یارانه به اقتصاد تزریق کرده که البته بسیاری از آنها هدفمند نبودهاند. یعنی در شرایطی که یارانه باید به اقشار کمدرآمد برسد، در نهایت این پول به شکل مساوی میان تمامی اقشار جامعه تقسیم شده است.
این موضوع دو اشکال عمده دارد؛ نخست آنکه بار مالی سنگینی برای دولت به وجود میآورد و دوم آنکه اقشار آسیبپذیر لزوما بیشترین حمایت را دریافت نمیکنند. همانطور که در بسیاری از کشورهای جهان نیز رسم است، معمولا حمایتها از اقشار کم درآمد به شکل مستقیم و به صورت نقدی انجام میشود. در این چارچوب هم حق انتخاب برای مصرف یارانه به کمدرآمدها داده میشود و آنهایی که از انرژی یا سوخت استفاده نمیکنند، میتوانند این یارانه را در دیگر نیازهای خود هزینه کنند و از سوی دیگر به این ترتیب اگر دولت منابع محدودی نیز در اختیار دارد، آن را به اقشار هدف خواهد رساند و این شیوه عدالت بیشتری نیز دارد.
در کنار آن باید توجه داشت که حتی یارانه نقدی که به شکل مستقیم پرداخت میشود نیز نتوانسته کارایی خود را حفظ کند. در سال 89 که یارانه نقدی برای نخستینبار پرداخت شد، میزان تاثیرگذاری آن نسبتا بالا بود و میتوانست لااقل بخشی از هزینههای زندگی مردم را پوشش دهد اما با گذر زمان امروز باید این سوال را بپرسیم که آیا این یارانه همچنان اثرگذار است؟ در واقع با توجه به بالا بودن نرخ تورم در اقتصاد ایران، در مدتی کوتاه یارانه نقدی توان تاثیرگذاری خود را از دست داده و دیگر نمیتواند به مردم کمک کند.
در واقع در هر اصلاح و برنامهریزی جدیدی باید توجه داشت که حمایت واقعی از مردم و جلوگیری از وارد شدن فشاری تازه به آنها باید در راس برنامهها باشد و دولت و سایر تصمیمگیران باید به سمتی حرکت کنند که اگر مشکلات مردم حل نمیشود، لااقل برای آنها مشکل جدیدی نیز به وجود نیاید.