نقدینگی جدید برای بازار
هومن عمیدی
بخشی از بودجه دولت از محل فروش شرکتها تامین میشود، علاوه بر دولت، بخش خصوصی هم با پذیرش در بازار سرمایه چه در بورس و چه در فرابورس وارد این بازار بزرگ میشود و بخشی از سهام خود را به اشخاص حقیقی یا حقوقی یا بر اساس قانون و تصمیمات اتخاذ شده به صندوقها عرضه میکند. این مسیر به تامین مالی و بهبود ساختار مالی شرکت منجر میشود. در فضای عادی معمولا این تحلیل حالتهای متفاوتی خواهد داشت. به عنوان مثال بر اساس نقدینگی مازاد بازار پیشنهاد میشود که سریعا شرکتهای جدید وارد بازار شوند تا صفهای خرید سنگین روی بقیه نمادها شکل نگیرد و شرکتها هم از این فرصت برای عرضه سهام خود با توجه به بالا بودن نقدینگی بازار استفاده کنند. اما در بازار منفی و در شرایطی که نقدینگی کمی در بازار وجود دارد و اصطلاحا نقدینگی تحت فشار است، این مساله میتواند به منفی شدن بازار دامن بزند و یک جریان خروج نقدینگی در بازار ایجاد کند. در وضعیت فعلی هیچکدام از دو حالت گفته شده وجود ندارد؛ در حال حاضر انتظارات تورمی جامعه رو به افزایش است و موج رشد نرخهای رسمی که در حال حاضر به مرغ، تخممرغ و روغن هم رسیده است، موجی تورمی است که انتظارات تورمی را تشدید میکند. متاسفانه در این مسیر دلار، ملک و مسکن هم رشد خواهند کرد. بدین ترتیب در تمامی بازارهای اقتصادی شاهد یک رشد قیمت به واسطه بالا رفتن نرخ اقلام اساسی خواهیم بود. در چنین شرایطی بازار سرمایه هم به سرعت حرکت و رشد میکند. افرادی که نقدینگی آنها به خرید مسکن نمیرسد یا به خرید دلار اعتقادی ندارند یا اینکه ترجیح میدهند پول خود را به صورت اهرمیتر فعال کنند، پول خود را به بازار سرمایه میآورند. در این صورت شاهد رشد ارزش معاملات و افزایش نقدینگی در بازار خواهیم بود. در این وضعیت، عرضههای اولیه را نیز میتوان به جریان انداخت و این عرضهها جذب بازار هم خواهند شد؛ اما باید ببینیم سیاستگذاریهای مجموعهای که میخواهد سهام خود را عرضه کند، به چه صورت است. زیرا اگر قیمت عرضه آن مجموعه جذاب نباشد، افراد با توجه به مثبت بودن بقیه صنایع و گروهها، سریعا با شناسایی یک بازدهی کوتاهمدت، از آن سهم خارج میشوند و نقدینگی خود را در بقیه صنایع میچرخانند.
در واقع میتوان گفت که در بازار مثبت، عرضههای اولیه بازدهی بالایی ندارند. اما در بازارهای منفی، چون گزینه دیگری وجود ندارد، روی عرضههای اولیه میتوان بازدهی بالاتری را متصور شد. بر همین اساس من فکر میکنم با توجه به فضای تورمی پیشرو و ورود جریان نقدینگی به اغلب صنایع که بازار را به سمت بالا سوق خواهد داد، عرضههای اولیه بازدهی خیلی بالایی برای سهامداران ندارد. معمولا شرکتها هم ملزم هستند بخشی از سهام قابل عرضه خود را به عنوان بازارگردانی از بازار جمع کنند. بر اساس آنچه گفته شد، به نظر من شرایط حاضر مقطع مناسبی برای عرضه اولیه سهام شرکتها به صورت عمومی نیست. اما اگر بازار شارپ و صعودی شد و صفهای سنگین خرید ایجاد شد، میشود از این وضعیت استفاده و بازار را متعادل کرد. در همین حال شرکتها هم تامین مالی خوبی انجام خواهند داد.