تراژدی انسانی در قاب رسانه
آلبرت بغزیان
این روزها گزارشهایی در بخشهای مختلف خبری صدا و سیما منتشر میشوند که قلب هر انسان با وجدانی را به درد میآورد. مجری تلویزیونی روبهروی یکی از مدیران وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نشسته، با یکی از شهروندان این مملکت که خواستار دریافت یارانه است، تماس تلفنی برقرار میشود. صدای مردی شریف از آن سوی خط شنیده میشود. شماره کد ملی مرد، چک میشود و در ادامه یکی از دهشتناکترین دیالوگهای ممکن، رد و بدل میشود. مرد با بغضی در گلو همه تلاش خود را به کار میگیرد تا به مجری تلویزیون، بفهماند که شایسته دریافت یارانه نقدی است و مجری همراه با آقای مسوول که اطلاعات اقتصادی فرد مورد نظر را بر روی لپتاپ مرور میکنند با نیشخندهایی گزنده به او میفهمانند که شایسته دریافت یارانه نیستند. تصاویر پایانی این نمایش تلخ، از یک طرف، دست و پا زدنهای بیهوده فردی است که احساس میکند از طریق دریافت چند صد هزار تومان یارانه میتواند بخشی از مشکلات زندگی خود را حل کند و از سوی دیگر، مجری و مدیری است که احساس میکنند فتح الفتوحی بزرگ به دست آوردهاند. اما واقع آن است که این صحنه منزجرکننده، هیچ برندهای ندارد. هر انسانی (روی واژه انسان تاکید میکنم) با دیدن این تصاویر احساس شکست خواهد کرد. با دیدن این تصاویر است که این پرسش در ذهن هر وجدانی زبانه میکشد که خروجی جراحی اقتصادی مورد نظر سیاستگذاران قرار است یک چنین تصاویری ایجاد کند؟ واقع آن است که با هر متر و معیاری که به موضوع نگاه کنیم، قدرت خرید انسان ایرانی طی دهههای گذشته به پایینترین درجههای ممکن نزول کرده است. به جز اقلیت دلال، سودجو و سوداگر کشور که نان خود را در خون مردم میزند، اغلب اقشار کشور در طبقات و اقشار مختلف با گرفتاریهای اقتصادی و معیشتی فراوانی روبهرو هستند. اینکه از اطلاعات اقتصادی شهروندان برای تحقیر آنان استفاده شود، نه انسانی است و نه از منظر قانون، کسی اجازه آن را دارد. حالا باید دید از منظر علم اقتصاد، جراحی مورد نظر دولت چه معنا و مفهومی دارد. در لغتنامه دهخدا و معین در تعریف واژه «شتر گاو پلنگ »آمده که این واژه زمانی به کار میرود که گوینده قصد داشته باشد تصویری از عدم تناسب و ناهماهنگی را ارایه کند. زمانی که واژه بیتناسب«جراحی اقتصادی»در ایران را میشنوم، بیاختیار به یاد واژه«شتر گاو پلنگ» میافتم. ترکیبی ناهمگون که تلاش میکند مفهومی متعالی را توضیح دهد، اما توفیقی به دست نمیآورد. بیایید همراه با هم، بیماری را تصور کنیم که برای برداشته شدن غده سرطانیاش، برای جراحی راهی بیمارستان میشود. برای انجام یک چنین عمل جراحی سطح بالایی باید ضرورتهایی چون، جراح ماهر، متخصص بیهوشی، نِرس، ابزار و ادوات سختافزاری و نرمافزاری، تیم جراحی و... فراهم شده باشد. بدون تامین این نیازها هیچ بهبودی حاصل نخواهد شد و ترمیمی اتفاق نمیافتد. برای جراحی اقتصادی نیز بایدها و نبایدهایی مورد نیاز است که بدون آنها دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده محقق نخواهد شد. در اقتصادی که تحریمها جولان میدهد، بانک مرکزی نرخ ارز را با استفاده از تحولات چهارراه استانبول و میدان فردوسی تعیین میکند، نقش نظام بانکداری به بنگاهداری تقلیل یافته، محتکران بازارها را در دست گرفتهاند، سودجویان حرف نخست را میزنند و...صحبت از آزادسازی قیمتها در واقع به معنای کشیدن تیغ روی اکثریت اقشار متوسط و محروم جامعه است.به عبارت روشنتر، جراحی که تصمیم به جراحی اقتصادی گرفته است، بدون آماده کردن اتاق عمل، فراخواندن متخصص بیهوشی، تامین دستگاههای مورد نیاز و در کل فراهمسازی تیم جراحی متخصص، تنها اقدام به شکافتن پیکره بیمار کرده و آن را به حال خود رها کرده است. تصور میکنید یک چنین بیماری با این شرایط چه وضعیتی را پشت سر خواهد گذاشت؟ دولت برای آغاز جراحی در وهله نخست باید مشکل تحریمها و fatf را حل و فصل کند. در گام بعدی باید نظامات اصلی توزیع ثروت شامل نظامات بانکی، یارانهای و مالیاتی را اصلاح کند. مقابله با فساد و رانتخواری، استفاده از افراد متخصص و کارآزموده و... گامهای بعدی یک چنین جراحی اقتصادی به شمار میروند. مشاوران کاربلد و متخصص اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و...به کار بگیرد، معافیتهای مالیاتی برخی نهادها و ارگانهای بانفوذ را لغو کند، ریخت و پاش بودجهای در خصوص رسانههای بیاثری چون صدا و سیما و... را پایان دهد و مهمتر از همه برنامههای رسانهای دامنهداری را برای اقناع عمومی ترتیب دهد تا نهایتا بتوان زمینه انجام یک چنین اصلاحاتی را فراهم ساخت. آغاز جراحی اقتصادی بدون این زمینهها مانند همان پزشکی است که شکم بیمار خود را برای جراحی میشکافد، بدون اینکه اتاق عمل و نیازهای بعدی را آماده کرده باشد. سرنوشت محتوم یک چنین بیماری بدون تردید، ناخوشایند و تیره است. مگر اینکه تصمیمسازان و سیاستگذاران متوجه این واقعیت شوند که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.