چرا ما امیدواریم؟
امیرحسین عظیمی
آنچه اکنون در عرصههای مختلف اقتصادی و اجتماعی در حال رخ دادن است، کاملا قابل پیشبینی و پیشگیری بود اما باور تصمیمسازان و تصمیمگیران در دو دهه اخیر یک نگاه کلی و به دور از بررسی دقیق فرآیندها، نتیجه و برآیندها پیش از تصمیمگیری، احوال امروز را به وجود آورده است. حال وقت آن است که در هر نقطهای که حضور داریم بایستیم و به گذشته خودمان فکر کنیم. به آنچه نیندیشیدهایم، نگفتهایم و عمل نکردهایم. اگر هرجای این کار برگردیم روزنهای امید نمایان خواهد شد. اینجا درست همان جایی است که میتوانیم به درست بودن مسیر یعنی بازگشت به مدار عقلانیت امیدوار باشیم. تجربه و تاریخ همواره به ما نشان داده، در زمانی که دولتها صادقانه به آنچه هستند و آنچه خواهند بود بپردازند، موفقیت و پیروزی جزو جداییناپذیر آنها خواهد بود. حال؛ ایران امروز ما دچار یک سردرگمی اجتماعی و اقتصادی بزرگ است، اگر به این مساله پیببریم حتما شناسایی و حل مسائل آن حتی اگر سهل نباشد، امکانپذیر خواهد بود. برای شناخت بهتر موارد بالا مصداق عینی آن اتفاقات چندماه اخیر است؛ دولت سیزدهم بدون درک موقعیت[اجتماعی] فعلی، بیمحابا دست به تصمیمگیریهای شوکآور میزند. از منظر خودش درحال جراحی اقتصادی است و طلبکارانه از مردم میخواهد که او را در این مسیر شوکآور همراهی کنند! اما این اتفاق رخ نداد. دلیل آن چیست؟ آیا دولت سیزدهم نمیدانست انتخاب آنها بحرانزا خواهد بود؟ میدانست، اما بیتفاوت بود؟ جواب این دو پرسش هم بله است هم خیر. چطور؟ به باور جامعهشناسان دولت در حین این تصمیم، تصور درستی از موقعیت روانی و اجتماعی جامعه نداشته است. به عبارتی اندازهگیری آنها از بحرانزایی دقیق نبوده و پس از اعمال شرایط دشوار، جامعه بدون همراهی دست به اعتراض زده و عصبانی است. حالا دولت طلبکار است و ملت بدهکار اما از جانب مردم این فرضیه برعکس است. این تفاوت نگاه به مسائل مهم آن هم در سطح کلان، آغازگر شکاف عمیق اجتماعی و بحرانساز است. در میان این شکافها چطور میشود امیدوار بود؟! اگر دولت سیزدهم ابتدا با فراخواندن جامعهشناسان و اقتصاددانان همه گروههای سیاسی و مکتبهای مختلف احوال «ایران امروز» را درست اندازهگیری میکرد، سپس با کاهش واقعی-جدی هزینههای دولت، اندک اعتمادی را ایجاد کرده و زمینهساز آن روزنهای امید میشد. با ادامه این مسیر، اصل «راست گفتن و درست گفتن» را در اصول دولت ذیل کمپین (مردمیسازی هدفمندییارانهها) بگنجاند و در صورت تخطی از این دستور حتی مسوول عالیرتبه همچون وزرا توبیخ و جریمه شخصی شوند. این موقعیت درست همانجایی است که میتوان آرامش و امید را در جامعه ایجاد و روی همراهی غیرطلبکارانه مردم حساب کرد. همه ما امیدواریم، ما میخواهیم ایران آباد و سربلند باشد و با دل و جانمان آن را حفظ کنیم.