پشت پرده «متروپل» به روایت حناچی
گروه راه و شهرسازی |
کسری بودجه چه در سطح کشور و چه در سطح شهر، خانمان برانداز است. اگر در کشور هزینهها با خاصه خرجیهای دولتیان از منابع مالی پیشی بگیرد و کسری بودجه ایجاد شود، در نهایت با «خلق پول»، رشد بالای نقدینگی، افزایش حجم پول و تورم دست به گریبان خواهیم بود. درست مثل اقتصاد ایران طی 50 سال اخیر که البته پیامدهای تورمی آن طی چند ساله اخیر، بیش از همیشه آزاردهنده شده است. در این حال، اگر بودجه یک شهر بنا به دلایل مشابه مانند خاصه خرجی مدیران شهری، مازاد نیروی انسانی و مواردی از این دست، دچار کسری شود، «تراکم فروشی» و دور زدن قوانین و مقررات و طرحهای تفصیلی رخ خواهد داد. چه آنکه به گفته پیروز حناچی، شهردار سابق تهران، «تراکم» در مدیریت شهری در حکم «اسکناس» است.
به احوال چه کسی باید گریست؟
حناچی در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه در قانون نظام مهندسی وآیین نامه اجرایی آن، ساختمانهایی که مساحت آنها بیش از ۲۰۰۰ متر مربع باشد، با حساسیت بیشتری دنبال میشوند و باید توجه بیشتری به آنها شود، میگوید: حالا اگر این ساختمانها جنبه عمومی پیدا کنند؛ یعنی مجتمع تجاری یا مال باشند که جمعیت زیادی روزانه به آن مراجعه کند، طبیعتا از حساسیت بیشتری برخوردار است و برای کنترل کیفیت آنها میبایست توجه ویژهای صورت گیرد. او با تاکید بر اینکه آبادان از مشکلات کلانشهرها برخوردار نیست؛ اما قطعا به مانند دیگر شهرهای میانی با موضوع دخل و خرج در مدیریت شهری مواجه است، میگوید: معمولا هزینههای چنین شهرهایی بیش از درآمد آنهاست و حالا در این میان اگر بخواهیم یک وظیفه اصلی برای شورای شهرها نام ببریم که روح قانون شهرداریها و قانون تشکیل شوراها هم هست، آن وظیفه، ایجاد تعادل بین هزینهها و درآمدها در شهرداری است؛ همان موضوعی که تحت عنوان منابع مالی پایدار هم از آن نام میبریم و چون در طول سالهای متمادی، به آن بیتوجهی شده، سال به سال این موضوع حادتر و حادتر شده است.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: مصداق وضعیت شهرداریهای شهرهای کوچک و میانی این بیت از سعدی است که میگوید «به احوال آن کس بباید گریست/ که دخلش بود نوزده خرج بیست»؛ پس طبیعی است که اگر این مشکل را حل نکنیم مجددا با مواردی مانند متروپل مواجه میشویم؛ یعنی شهردار منتظر است که کسی از در وارد شود و بگوید چنین مجوزی میخواهد و آن مجوز لزوما با طرحهای تفصیلی و طرحهای جامع و طرحهایی که برای شهر تعیین کرده و در شورای عالی شهرسازی تصویب میکنیم، همخوانی ندارد و در چنین شرایطی برای عبور از ضوابط و عدول از آن، پولهای سنگینی از مالکین گرفته میشود که این کار شهرداری تولید رانت خواهد کرد و اینگونه شهرداریها را «رانتیر یا تولیدکننده رانت » مینامیم.
حناچی با بیان اینکه طبیعی است که نمیتوان همه پلاکها و پارسلهای موجود شهر آبادان را مانند متروپل افزایش تراکم داد، میافزاید: اصلیترین وظیفه اعضای شورای شهر، ایجاد تعادل بین ردیفهای درآمدی شهر با هزینههای آن است والبته ایده آل این است که ردیفهای درآمدی از محلهای سالم و پایدار تامین شود و نه به هر قیمتی؛ لذا از آنجا که این اتفاق نمیافتد و چنین کنترلی صورت نمیگیرد و چنین حسابکشی از شهرداریها صورت نمیگیرد یا کمتر صورت میگیرد، به مرور، مدیریت شهری تبدیل به قطاری میشود که از ریل خارج شده و در مسیر انحرافی حرکت میکند؛ این در حالی است که مدیریت شهری و شهرداریها باید حافظ منافع شهروندان باشند، ولی به دلایل ذکر شده، در برخی موارد، ماموریتهایشان را برعکس انجام میدهند و تصمیماتی میگیرند که به سود منافع شهروندان نیست.
شهردار سابق تهران با تاکید بر اینکه وضعیت نابسامان درآمد و هزینه در نظام مدیریت شهری و بیتوجهی به این موضوع آنها را به شهرداریهای رانتیر تبدیل کرده است یا خواهد کرد، ادامه میدهد: در چنین وضعیتی این امکان به وجود میآید که شهرداریها در جریان زد و بند با مالکین و کسانی که سرمایههای درشتی دارند و معمولا ارتباطات سیاسی خوبی هم دارند و قادرند از ابزارهایی مثل کمک به خیریهها، نظر مسوولان استان را هم جلب کنند، مجوزهایی را صادر کنند که صدورشان بهطور طبیعی برای شهروندان عادی امکان پذیر نیست؛ دقیقا مشابه آنچه ما در پروژهای مشابه شاهدش بودهایم. وی با بیان اینکه جلب موافقت شهرداریهای رانتیر، با استفاده از اهرم سرمایههای سنگین و روابط قوی محقق میشود، گفت: بهطور طبیعی برای تمام افراد جامعه و به خصوص برای کسانی که سرمایههای کلان و روابط قوی دارند، نیازمند ذره بین دقیق نظارتی هستیم تا اطمینان پیدا کنیم که این سرمایه مالی کلان و روابط قوی، منجر به تخلفات سنگین نمیشود؛ چراکه وقتی میگوییم در کنترل حاکمیتی همه آحاد مردم ایران با هم برابرند، نمیتوان انتظار داشت با ۲ متر خلافی یک پلاک کوچک برخورد شود ولی با تخلفات سنگین مالکان قدرتمند هیچ برخوردی نشود.
«اسکناس» در مدیریت شهری «تراکم» است
حناچی با تاکید بر ضرورت برنامهریزی دقیق برای متعادل کردن دخل و خرج مدیریت شهری به منظور جلوگیری از شکلگیری فساد میگوید: این مشکل تنها برای شهرداری آبادان نبوده و نیست و ممکن است در شهرداری دیگر شهرها نیز رخ دهد. شما ببینید، سازندههای بزرگ در شهرها میدانند که شب عید، شهرداریها میخواهند به تسویه حساب خود با پیمانکارانشان بپردازند و بودجه و پول کافی ندارند؛ خب در چنین شرایطی امکان دارد هر اتفاقی در شهرداری بیفتد و ممکن است در این شرایط شهرداریها با هر چیزی در ازای تامین نقدینگی و پول به منظور پرداخت دیون شان موافقت کنند و این همان نقطه بسیار خطرناک است.
وی با بیان اینکه در موضوع کسر بودجه، «اسکناس» در مدیریت شهری، «تراکم» است اظهار میکند: اگر بخواهیم زیربنایی عمل کنیم باید تعادل را به شهرهایمان برگردانیم. اگر شهرداریها دچار کسری بودجه شوند و دخل و خرجشان با هم جور نباشد تراکم و همه ارزشهای خود را میفروشند؛ به جای آنکه هزینههای جاری خود را کم کنند یا به جای اینکه بر تعداد پرسنل تمرکز داشته باشند. شما ببینید این وضعیت در بقیه شهرهای ایران هم به همین شکل است و طبیعی است که عدم کنترل و نظارت بر این روند، باعث میشود که در هر دوره بر تعداد این نیروها نیز افزوده شود؛ البته در چند سال اخیر وزارت کشور نسبت به این موضوع حساسیت نشان داده ولی کافی نیست و نیازمند حساسیت و دقت بیشتری در این بخش هستیم.
حناچی با بیان اینکه طراحان این پروژه شعار میدادند که میخواهند چهره شهر آبادان را با پروژههای اینچنینی تغییر دهند و مدرن کنند، میافزاید: ساختمانی که در نگاه اول دیده میشود این است که پروژه به لحاظ معماری داخلی، وضعیت جذابی دارد؛ ولی وقتی از بیرون نگاه میکنید، میبینید حداکثر بارگذاری روی یک پلاک در منطقه متراکم است. پروژههایی که میخواهند چهره شهر را عوض کنند اول باید متعادل شوند؛ مثلا وقتی چنین بارگذاری سنگینی صورت میگیرد باید حداقل از عرض پیاده رو عقبنشینی کند تا سازه قابل درک باشد. به نظر من این انتفاع حداکثر از زمین موجود است و این برای سازندگان سود دارد. حرف من این نیست که سازندگان سود نبرند، ولی سازندگان نباید به تنهایی سود ببرند و شهر هم بایستی از این قضیه سود ببرد و این مانند یک معادله ریاضی میماند.
شعار نمیدهم، 33 ماه تراکم نفروختیم
شهردار سابق تهران ادامه میدهد: اینکه کجا چقدر بارگذاری میکنید، ارتباط مستقیمی با عرض شریانهای شهری و تامین زیرساختهایی مثل آب، برق، گاز و غیره دارد. در طرحهای جامع و تفصیلی به این موارد توجه میکنیم که رعایت قانون و ضابطه را برای همه به شکل یکسان تعقیب میکند. حرفهایی که میزنم شعار نیست و ۳۳ ماه در تهران این کار را کردیم و ۳۳ ماه در اوج کرونا تراکم نفروختیم و با تراکم فروشی شهر را اداره نکردیم و این نشان میدهد که اگر بخواهیم، میشود. البته قدرت مقابله تهران نسبت به شهرهای کوچک بیشتر است. در شهرهای کوچک دولت باید کمک بیشتری بکند و بخش بیشتری از مالیاتهای محلی را به شهرداریها اختصاص دهند و به شهرداریها اجازه دهند که فعالیت بکنند و بابت فعالیتهایشان عوارض بگیرند و بتوانند دخل و خرجشان را یکی کنند. اینکه میگویم فقط خطابم به دولت نیست؛ باید تعادل بین درآمدها و هزینهها با دیوان محاسبه شورا بهطور کامل و سالم صورت بگیرد و عملکرد آنها هم مورد نظارت دستگاههای نظارتی قرار بگیرد تا از ریل خارج نشود، چون اینگونه جاها بسیار مستعد فساد هستند.
جنایت پیمانکاران در ترکیه
وی میافزاید: حادثه متروپل قطعا میتواند یک نقطه عطف برای اصلاح امور باشد و باید از این حادثه درس بگیریم و به نقاط ضعفمان توجه کنیم. در سال ۱۹۹۹ در ترکیه زلزلهای اتفاق افتاد و حدود 25 هزار نفر کشته شدند و خیلی از زیرساختها تحت تاثیر قرار گرفتند و بیش از 95 درصد ساختمانهایی که تخریب شده بودند ساختمانهای بتنی بودند و مطبوعات و روزنامههای ترکیه از این به عنوان جنایت پیمانکاران نام بردند. علت این امر کیفیت پایین بتن، ضعف در آیین نامه اجرایی سازههای بتونی و کم کاری و کم گذاشتن پیمانکاران بود. کاری که ترکیه بعد از زلزله انجام داد این بود که بیمه اجباری ساختمان را تصویب کرد. البته بیمه اجباری ساختمان نیازمند بیمههای اتکایی جهانی است که پشت شرکتهای بیمهای محلی قرار بگیرند تا این قضیه به نتیجه برسد چون هیچ شرکت بیمهای به تنهایی از عهده انجام تعهدات جبران خسارت برنمیآید. ما به سراغ این مکانیزمها نرفتیم اما باید برویم. هم سیستم کنترلی ما دچار ضعف است و هم شهرداریها که وظیفه کنترل دارند دچار عارضهاند. این حوادث فرصتهایی هستند که باید کلاه خودمان را قاضی کنیم و مشکلات را حلسازیم. اگر از این حادثهها درس نگیریم دایم باید شاهد چنین حوادثی باشیم.
پیامد کاهش پروسه صدور پروانه
حناچی میگوید: معادله ساده است شهرداری منابع نیاز دارد و میخواهد طول پروسه صدور پروانه ساختمانی را کم کند تا تعداد پروانه بیشتری صادر کند و بتواند عوارض بیشتری بگیرد و مثلا اگر برداشتن کنترل آتش نشانی یا ضعیف شدن کنترل آتش نشانی در ساختمانها منجر به کنترل کیفی ضوابط حریق شود بایستی انتظاری غیر از این داشته باشیم؟ درست است این کنترل پروسه را قدری طولانیتر میکند، ولی نباید این کنترل حذف یا تضعیف شود و بایستی ساز و کار تسریعش فراهم گردد و اگر این مسوولیت فقط به شخص مهندس ناظر داده شود، نتیجهاش همین میشود که الان میبینید.
وی میافزاید: حادثه متروپل یک حادثه تلخ بود و خانوادههای زیادی داغدار شدند، اما خسارت بزرگتر این است که از این حوادث درس نگیریم. باید از این حوادث درس بگیریم و نقاط ضعف را جبران کنیم و به یاد داشته باشیم که ساختمانهای غیر متعارف که غیر قابل کنترل هستند یا کنترل قوی در آنها وجود ندارد، در شهرداریهایی که ساز و کار کنترل ساخت چنین ساختمانهایی را ندارند، نباید ساخته شود و دادن پروانه عاقلانه نیست؛ اما در یک کلام علت اینکه چنین کارهایی صورت میگیرد و چنین ساختمانهایی ساخته میشود، این است که دخل و خرج شهرداری یکی نیست و هیچ کس کنترل نمیکند که اساسا چنین پروانهای در اختیارات شهردار بوده و مراحل قانونی را به درستی طی کرده یا نه؟
آسیب مناطق آزاد به مناطق شهری
شهردار سابق تهران با تاکید بر اینکه ساخت و ساز در متروپل به وضوح خارج از قاعده انجام شده، ادامه میدهد: این شرایط چه موقعی که شش طبقه بوده و چه بعدا که توافق کردند سه طبقه اضافه ساخته شود، کاملا واضح است. نکته دیگری در مناطق آزاد و مناطق تجاری به وجود آمده که به این قضیه دامن زده و اساسا نظام مدیریت شهری را دچار خلط کرده و این نکته آن است که در منطقه آزاد اروند و برخی از مناطق آزاد دیگر شهر را در منطقه آزاد تعریف کردهاند و به واسطه گران شدن زمینها در این منطقه، زندگی مردم عادی دچار اختلال شده است؛ این در حالی است که لزومی ندارد یک شهر را به داخل منطقه آزاد ببریم چراکه منطقه آزاد، یک کریدور برای صادرات و واردات کالاست و طبیعی است که باید از شهر جدا باشد. البته مجاورت مناطق آزاد با شهرها نیز عارضههایی دارد؛ مثلا بندرعباس که یک شهر بندری است و زمین در آن محدود است، یکی از گرانترین شهرهای ایران است و مردمی که در این شهر زندگی میکنند باید هزینههای ناشی از گرانی این مناطق را تحمل کنند و لذا به همین خاطر جزو وظایف حاکمیتی است که در این قضیه هم اثر داشته است؛ یعنی قرار گرفتن آبادان در منطقه آزاد و خلط مباحث حاکمیتی و مدیریت شهری نیز در این قضیه دخالت داشته است.
شهردار در منطقه آزاد، استقلال ندارد
وی با اشاره به اینکه شهرداری آبادان به واسطه قرارگیری این شهر در منطقه آزاد، بهطور مستقل نمیتواند عمل کند، میافزاید: طبق قانون، مناطق آزاد زیرنظر رییس منطقه آزاد باید عمل کند. مثلا برای کمیسیون ماده 5 که مطمئنم این پلاک کمیسیون ماده پنج نداشته، مسیر دیگری برای آن تدوین کردهاند که ممکن است در شرایط عادی اتفاقی نیفتد ولی در شرایط بحرانی خود را نشان میدهد؛ مثلا شما در همین ساختمان متروپل، با گزارشهای نظارتی مواجه هستید که ناظرش یک شخص حقیقی است؛ درحالی که اساسا این ساختمان در ابعادی بوده که نظارت بر آن از عهده یک نفر خارج است؛ البته با این وجود، ناظر این ساختمان نظرات فنی و ایراداتش به این مجموعه در گزارشهای خود به شهرداری را نوشته، اما به جهت روح قانون نظام مهندسی که یکی از وظایفش تنسیق امور مهندسی، کنترل ظرفیت وتعیین حدود صلاحیت نظارت است، در این پلاک مخدوش شده است. لذا این انتظاری منطقی است که با توجه به اینکه یک مهندس ناظر به تنهایی قدرت کنترل و نظارت بر این مجموعه را ندارد، لازم بود این نظارت توسط یک مجموعه حقوقی مانند مشاورین یا شرکتهایی که مجموعهای از دیسیپلینهای گوناگون مهندسی را دارند، مورد نظارت و پایش قرار گیرد.
رابطه آب شور و بتنریزی در شهرهای کوچک
حناچی میگوید: از سوی دیگر نکته حایز اهمیت آن است که کنترل و اجرای صحیح سازههای پیچیده بتونی و سازههای پیچیده مهندسی در شهرهای کوچکتر کار سختی است. به عنوان مثال وقتی میخواهیم در یک سازه اینچنینی، از بتن با مقاومت بالا استفاده کنیم، لازم است که آب مورد استفاده در ساخت بتن، آب عاری از املاح و نمک باشد و نظارت بر این امر، یک موضوع حیاتی است؛ لذا در جاهای دورافتاده که نظارت کمتری بر روند کار امکانپذیر است باید از کارهای پیچیده، حجیم و عجیب و غریب در سازهها اجتناب کرد، مگر اینکه مطمئن شویم لوازم کنترل فنی ساختمان بهطور کامل موجود است.
برش
حناچی: معادله ساده است شهرداری منابع نیاز دارد و میخواهد طول پروسه صدور پروانه ساختمانی را کم کند تا تعداد پروانه بیشتری صادر کند و بتواند عوارض بیشتری بگیرد و مثلا اگر برداشتن کنترل آتش نشانی یا ضعیف شدن کنترل آتش نشانی در ساختمانها منجر به کنترل کیفی ضوابط حریق شود بایستی انتظاری غیر از این داشته باشیم؟ درست است این کنترل پروسه را قدری طولانیتر میکند، ولی نباید این کنترل حذف یا تضعیف شود و بایستی ساز و کار تسریعش فراهم گردد و اگر این مسوولیت فقط به شخص مهندس ناظر داده شود، نتیجهاش همین میشود که الان میبینید. حادثه متروپل یک حادثه تلخ بود و خانوادههای زیادی داغدار شدند، اما خسارت بزرگتر این است که از این حوادث درس نگیریم. باید از این حوادث درس بگیریم و نقاط ضعف را جبران کنیم و به یاد داشته باشیم که ساختمانهای غیر متعارف که غیر قابل کنترل هستند یا کنترل قوی در آنها وجود ندارد، در شهرداریهایی که ساز و کار کنترل ساخت چنین ساختمانهایی را ندارند، نباید ساخته شود و دادن پروانه عاقلانه نیست؛ اما در یک کلام علت اینکه چنین کارهایی صورت میگیرد و چنین ساختمانهایی ساخته میشود، این است که دخل و خرج شهرداری یکی نیست و هیچ کس کنترل نمیکند که اساسا چنین پروانهای در اختیارات شهردار بوده و مراحل قانونی را به درستی طی کرده یا نه؟