جورابهای پشمی مادر بزرگ و سرقت صندوق امانات
نعمت احمدی
با توجه به تجربهای که طی نزدیک به نیم قرن در حوزه فعالیتهای حقوقی و قضایی و پروندههای مرتبط با سرقتهای بزرگ در کشور داشتهام، معتقدم که ماجرای سرقت صندوق امانات بانک ملی یک کار عادی نیست و ابعاد پنهانی در این ماجرا وجود دارد که باید در ادامه ارزیابی و تحلیل شود. وقتی ابعاد و زوایای گوناگون ماجرا را کنار هم قرار میدهیم و قطعات مختلف پازل را در جای خود میگذاریم، متوجه میشویم که در پس این ماجرا، پیامی وجود دارد که باید رمزگشایی شود. در جریان این یادداشت تلاش میکنم، نوری به ابعاد پنهان موضوع بتابانم:
1) این سرقت مشابه هیچ سرقتی نیست و پیشزمینههای متعددی در آن وجود دارد. ابتدا روز پنجشنبه قبل از سرقت، دوربینهای شهرداری و سامانه تهران ما هک میشوند. بعد روز جمعه، دوربینهای ترافیک شهری از کار میافتند.صبح شنبه تشکیلات تصویری فرودگاه امام خمینی قادر به ارایه خدمات نیستند. در عین حال مسوولان بانک اعلام میکنند از ابزارهای فوق پیشرفتهای برای این سرقت استفاده میشود که تاکنون سابقهای از آنها ثبت نشده است. ضمن اینکه برنامهریزی برای اجرای این سرقت بر اساس دادههای اطلاعاتی شفاف و کاملا مستند صورت گرفته است. مجموعه این دادهها بیانگر آن است که یک تیم کاملا حرفهای با تواناییهای اطلاعاتی بالا این برنامه را پیادهسازی کرده است. هدف از این پروژه حرفهای با سرمایهگذاری بالا نیز سرقت چند ده یا چند صد میلیارد تومان، پول نبوده است. هدف اصلی، شلیک به سمت امنیت اقتصادی و خدشهدار ساختن نظامات بانکی ایران بوده است.
2) برخی معتقدند که این سرقت با این حجم از سرمایهگذاری با این هدف صورت گرفته است که این پالس به افکار عمومی ارسال شود که نظام بانکی کشور، توانایی حفاظت از سرمایههای عمومی مردم را ندارد. بدون تردید بسیاری از افرادی که سرمایههای خود را در بانکهای مختلف کشور به امانت گذاشتهاند، نگران امنیت سرمایههای خود شده و ممکن است، اقدام به خروج سرمایههایشان از سیستم بانکی کنند. شخص من موکلی در امریکا دارم که امروز طی تماسی از من خواسته تا به سرعت برای خروج داراییهایش از صندوق امانات یکی از بانکهای کشور، اقدام کنم و این اموال را نزد خودم نگه دارم تا در آینده فکری برای داراییهایش کند. بنابراین مساله اصلی و محوری در این رخداد از میان رفتن اعتبار نظام بانکی ایرانی است. یعنی اثرات روانی این اقدام مهمتر از میزان وجوه سرقت شده است.
3) موضوع مهم بعدی، مسوولیتی است که بانکهای ایرانی برای جبران ضرر و زیان مالباختگان دارند. برخی اخبار در خصوص اینکه بانک ملی اعلام کرده، مسوولیتی در قبال مالباختگان به عهده نم یگیرد یا تضامین عینی برای جبران ضرر و زیان ارایه نکرده است، بسیار نگرانکننده است. در همه جای دنیا در زمان وقوع حوادثی از این دست، به سرعت تضامین عینی برای آسودگی خیال مشتریان و مالباختگان ارایه میشود تا اعتبار بانک یا موسسه خدشهدار نشود. این در حالی است که برخی تصاویر در شبکههای اجتماعی دست به دست میچرخد که در آنها مالباختگان،درخواست اراده تضامین عینی را دارند، اما به جز یک بیانیه نیم بند، هنوز ضمانتنامه قابل اتکایی ارایه نشده است.
4) قانونی در کشور وجود دارد به نام مسوولیت مدنی مصوبه سال 1339خورشیدی . در این قانون از باب قاعده تثبیت میگوید، کسی که باعث ضرر دیگری شده است، مستقیما مسوول تامین خسارت وارده است. طبیعی است که بانک ملی به سرعت میبایست تضامین لازم را به مالباختگان ارایه کند. شانه خالی کردن از این مسوولیت یا شبههافکنی از ادای این خسارت به جز اینکه اعتبار بانک ملی را خدشهدار کند هیچ معنای دیگری ندارد.
5) مختصات جغرافیایی و سوقالجیشی این بانک به گونهای است که سرقت از آن، امنیت ذهنی مردم را نیز خدشهدار میسازد. سرقت از محلی که در مرکز تهران قرار دارد و حجم انبوهی از نهادهای انتظامی و امنیتی در حول و حوش آن وجود دارد، بسیار معنادار است. هرچند شاید این گزاره تحلیلی، کمی شتابزده به نظر برسد، اما معتقدم این سرقت با هدف خدشهدار کردن امنیت کشور عملیاتی شده است و هدف نهایی در این پرونده امنیت کشور است. به نظرم، هرچه سریعتر باید زمینه نوسازی امنیتی ساختارهای اقتصادی کشور فراهم شود. سیستمهای ارتباطی این مراکز باید نوسازی شده و به نرمافزارهای نوین مجهز شوند تا دیگر شاهد یک چنین حوادثی نباشیم.
6) بچه که بودم، مادر بزرگی داشتم در زمستانهای سرد کرمان، جورابهای پشمی میپوشید. یک جوراب پشمی داشت که مخزن اسرار او بود. مادربزرگ پولهای خود را در جوراب پشمیاش مخفی میکرد و خورد و خوراک و تنقلات خود را در یک کیف پارچهای قرار میداد. در دوران کودکی ما، زمانی که احتیاج به پول نقد نداشتیم، پولهایمان را به مادر بزرگ میدادیم و از او خواهش میکردیم که از آنها مراقبت کند و در فصل بهار و تابستان به ما پس بدهد. ضمن اینکه در ازای این پولهای نقد از مواهب تنقلات مادر بزرگ نیز بهرهمند میشدیم. امنیت جوراب پشمی مادر بزرگ برای ما به اندازهای بالا بود که میدانستیم هیچ حادثهای نمیتواند باعث شود پولهای نقد ما حیف و میل شود. ساختارهای بانکی نیز باید یک چنین امنیت و اعتباری را برای مشتریان و متقاضیان فراهم سازند.در قبال نگهداری سرمایههای مردم باید مواهبی برای آنها فراهم سازند؛ ضمن اینکه اطمینان لازم را نیز برای آنها فراهم سازند که داراییهای آنان تحت هر شرایطی محفوظ است.همانگونه که مادربزرگ برای ما ذهنیتی از امنیت را فراهم ساخته بود...