کار کودکان، تجاوز آشکار به حقوق آنان

۱۴۰۱/۰۳/۲۲ - ۰۲:۱۳:۱۴
کد خبر: ۱۸۹۸۳۸
کار کودکان، تجاوز آشکار 
به حقوق آنان

مجید ابهری

کودک به عنوان یک انسان دارای حقوق اساسی و مشترک با سایر انسان‌ها به نام حقوق بشر است. حتی ضرورت حمایت از کودکان نظر به ناتوانی آنها در محافظت از خود، حساسیت و لطافت روحی، ناتوانی در تمیز مصلحت خود، آسیب‌پذیری و وابستگی شدید به بزرگسالان دو چندان جلوه می‌کند و این درحالی است که کار کردن کودکان نقض آشکار حقوق مسلم آنها است.علاوه بر این، کار کودک موضوعی کاملاً گره خورده با آینده هر کشور است. کودکان امروز، سازندگان فردای هر جامعه هستند. لذا برخورداری آن از دوران کودکی خوشایند، جهت آماده کردن آنها برای به دست گرفتن امور و ساختن جامعه‌ای شایسته در بزرگسالی بسیار حائز اهمیت است. به کارگیری آنها در شرایط نفرت‌انگیزی که به سلامت، کرامت، روان، تربیت و تحصیل آنها آسیب می‌رساند، به‌شدت کارآیی اقتصادی، یکپارچگی و توسعه پایدار جامعه را در آینده به خطر انداخته و آن را در معرض خطر انتقام این افراد قرار می‌دهد. کودکان کارگر، مستعد تمام خطراتی هستند که کارگران بزرگسال با آنها مواجه‌اند. اما کارهای خطرناک و خطراتی که بر کارگران بزرگسال تاثیر می‌گذارند می‌توانند تاثیرات منفی بیشتری بر کودکان کارگر داشته باشند. پیامدهای فقدان حمایت‌های امنیتی و سلامتی می‌تواند برای کودکان کارگر مخرب‌تر و بلندمدت‌تر باشند و منجر به ناتوانی‌های دایمی و همیشگی آنها گردند.  کودکان کارگر همچنین ممکن است از صدمات روانی ناشی از کار و زندگی در محیط‌های نامناسب رنج ببرند و خشونت و آزار و اذیت را تجربه کنند. به این ترتیب پدیده کودکان کار هرروز ابعاد پیچیده‌‌تری پیدا می‌کند و حضور هر روزه آنان در خیابان، ضرورت سیاست‌گذاری درست در این زمینه را به امری اجتناب ناپذیر بدل کرده است. بیش از ۳۰ سال از تصویب پیمان نامه حقوق کودک می‌گذرد و سالیان زیادی از کنفرانس‌های عمومی سازمان بین‌المللی کار گذشته است که کار کودک را ممنوع اعلام کرده‌اند و خواهان پایان دادن به بهره کشی از کودکان و اقدامات ملی کشورها در این زمینه شده‌اند. مساله اشتغال کودکان درجهان و ایران، واقعیتی دردناک است که کمتر به آن توجه شده است و تا زمانی که فقر، ناآگاهی، نابرابری و خشونت وجود داشته باشد مشکل کار کودک به قوت خود باقی است. کار کودکان، تجاوز آشکار به حقوق آنان است که اغلب مورد غفلت قرار گرفته است. از آنجا که از دیرباز کودکان در اقتصاد مبتنی بر کشاورزی در مزارع و کنار سایر افراد خانواده کار می‌کردند گویا زمینه این غفلت و بی‌توجهی نسبت به این مساله توجیه شده است. از سوی دیگر کار کودکان ارزان است. کودکان از نظر جسمی و ذهنی مطیع هستند. کودکان کار اتحادیه ندارند و نمی‌توانند به دادگاهی شکایت برند. نبود یک اراده سیاسی در جهان برای  پایان دادن به کار کودکان یکی از مهم‌ترین دلایل ادامه حضور کودکان در بازار کار است. در ایران نیز در برنامه ششم توسعه، دولت متعهد شد که ۲۵درصد از جمعیت کودکان کار را کاهش دهد. برای اولین‌بار نام کودکان کار در برنامه توسعه کشوری برده شد ولی در اینجا هم هیچ آماری از تعداد کودکان کار ارایه نشد که بتوان در پایان برنامه ششم ارزیابی روشنی از این برنامه ارایه داد. اقدامات انجام شده بیش از هر چیز بر عملیات قهر آمیز حذف فیزیکی کودکان از سطح خیابان‌ها متمرکز شد. این اقدامات کودکان را به کارهای خطرناک‌تر و دشوارتر مثل زباله گردی و غیره سوق داد و تاثیر چندانی در بهبود شرایط کودکان کار نداشت. حضور هر روزه کودکان در خیابان‌ها، کار کودکان در کارگاه‌های 

زیر زمینی نشان می‌دهد که این اقدامات بسیار ناکافی است و معضل کار کودک بدون توسعه پایدار و جامع نمی‌تواند حل شود. اخیرا روزجهانی مبارزه با استثمار کودکان هم به یک مراسم آیینی در کشور تبدیل شده است و برایش جشنواره تعریف می‌کنند و می‌خواهند با اهدای یک کوله پشتی، حال کودکان کار را خوب کنند و از آنان تجلیل کنند. این مراسم‌ها نمی‌تواند باعث حمایت عاطفی و مالی از این کودکان شود، آنها به خانواده احتیاج دارند و محیطی که در آن امنیت و آرامش داشته باشند، محیطی غیر از خیابان‌های پر هیاهوی شهر.