وجود مافیای بهرهکشی از کودکان کار، ساماندهی را محال میکند
گلی ماندگار|
این روزها همه در مورد کودکان کار حرف میزنند، بچههایی که تمام رویای کودکی شان در تامین معاش خلاصه میشود و مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. حالا که روز جهانی کودکان کار به نمادی برای توجه به این بچهها تبدیل شده، حالا که خیلی از ما با شخصیت بچه سریال مهمونی احساس نزدیکی میکنیم و دوستش داریم، حالا که انگار قرار نیست این بچهها روزگار بهتری را سپری کنند چرا که وضعیت اقتصادی هر روز بدتر میشود و تورم هر روز افزایش پیدا میکند، حالا که دلار از مرز 33 هزار تومان هم گذشت و قیمت سکه رقم نجومی 16 میلیون و 500 هزار تومان را تجربه کرد، چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم دستی غیب برونآید و کاری بکند. پایین آوردن آمار کودکان کار تا زمانی که مسوولان همچنان بر این باورند که اکثر این کودکان مهاجر هستند و تا زمانی که هیچ برنامه دقیق و مدونی برای ساماندهی به آنها وجود ندارد و تا زمانی که فقر در جامعه یکه تازی میکند، امری محال به نظر میرسد. حالا با نگاهی گذرا در خیابانهای شهر میبینیم که تعداد این بچهها هر روز بیشتر میشود، فال میفروشند، با آبپاشی در دست میخواهند شیشههای ماشینهای مانده پشت چراغ قرمز را تمیز کنند. گاهی پولی نصیبشان میشود و گاهی اخم و فریادی. آنها دیگر به این توهینهای لحظهای و گذرا عادت کردهاند. بعضی وقتها فقط لبخند میزنند و گاهی وقتها هم سعی میکنند تلافی کنند. با گفتن چند ناسزا یا ضربه زدن به ماشینی که راه افتاده تا از چراغ قرمز عبور کند. این بچهها کودکی شان را با فقر معامله کردهاند. آنها برای اینکه بتوانند درآمدی هر چند کم داشته باشند، دست به هر کاری میزنند تا چرخ زندگی شان بچرخد. به کودکانی که زباله جمع میکنند نگاه کنید، گاهی وقتها قد گونی که بر دوش میکشند از قد خودشان بلندتر است. این زندگی برای آنها طعم تلخ نداری و فقر میدهد اما رد تمام این نابرابریها و محرومیتها بر روح و روان آنها باقی میماند. خراش فقر چیزی نیست که به این سادگیها التیام پیدا کند.
کودکان کار قربانیان اقتصاد ناپایدار
طاهره مهدوی، جامعه شناس، درباره وضعیت کودکان کار و اتفاقاتی که برای آنها رخ میدهد به «تعادل» میگوید: این کودکان اولین قربانیان اقتصاد ناپایدار در کشور هستند. آنها درک درستی از وضعیت اقتصادی ندارند، اما میدانند اگر یک روز کار نکنند باید سر گرسنه بر بالین بگذارند. میدانند برای به دست آوردن یک وعده غذای گرم باید حتما مبلغ قابل توجهی کسب درآمد کرده باشند. در واقع تا زمانی که مافیای بهرهکشی از کودکان کار وجود داشته باشد، ساماندهی به آنها امری محال به نظر میرسد. این کودکان از سوی افرادی که روزانه سودهنگفتی از خیابان گردی آنها کسب میکنند ساماندهی میشوند. آنها مورد استثمار و بهرهکشی قرار میگیرند و جمعآوری یک روزه آنها و بعد هم دوباره رها کردنشان در خیابان دردی را دوا نمیکند.
کودک کار یک آسیب اجتماعی
کودکان کار خود یک آسیب اجتماعی هستند، آنها مورد سوءاستفاده، بهرهکشی، خشونت و... قرار میگیرند. از آنها برای جابهجایی مواد مخدر استفاده میشود، از آنها سوءاستفاده جنسی میشود. فقط مساله سرگردانی در خیابان و زباله جمع کردن و گل فروختن و شیشه خودروها را تمیز کردن نیست. آسیبی که به این کودکان وارد میشود بسیار عمیقتر از چیزی است که جامعه آن را میبیند. هیچ کدام از ما نمیدانیم این کودکان شبها در کجا نگهداری میشوند، اگر به خانه میروند چه چیزی در انتظار آنهاست یک مادر معتاد یک پدر خمار خواهر و بردارهای کوچکتری که از او توقع غذا دارند؟ یا اگر در جایی توسط همین افراد که آنها را ساماندهی میکنند برای کار نگهداری میشوند، چه شرایطی دارند. این بچهها نه از نظر روحی و روانی در امنیت هستند و نه از نظر سلامت جسمی. خیلی از آنها هفتهها به حمام نمیروند. دست و پایشان زخم است و هیچ چیزی برای مراقبت از این زخم استفاده نمیکنند. آنها در نزاعهای خیابانی شرکت میکنند و زخمی میشوند اما کسی آنها را به بیمارستان نمیبرد. تمام این بیتوجهیها زمینه ساز انسانی است که در آینده با عقدههای بزرگی دوباره به این جامعه برمیگردد و بعد معلوم نیست برای انتقام گرفتن دست به چه کارهایی بزند؟
آمار اشتباه ندهیم
طاهره مهدوی در بخش دیگری از سخنان خود در واکنش به این اظهارنظر مسوولان که درصد بالایی از کودکان کار را مهاجر میدانند میگوید: طبق معمول عادت به پاک کردن صورت مساله داریم. کسانی که با این توجیه میخواهند مساله کودکان کار را کم اهمیت جلوه دهند، باید در نظر داشته باشند، فرق نمیکند این کودکی که در خیابانهای شهر است یک ایرانی اصیل باشد یا یک افغان یا هر نژاد دیگری. او در این کشور زندگی میکند. باید از امکانات این کشور
بهره مند شود. این توجیه که اکثر این کودکان مهاجر هستند نمیتواند بار مسوولیت را از روی دوش ما بردارد. میخواهیم احساسات مردم جریحهدار نشود، این راه درستی نیست. وقتی من کودکی را در خیابان میبینم که تنها 6 سال دارد و گونی سنگین زباله را به دوش میکشد، قلبم پاره پاره میشود و در آن لحظه به تنها چیزی که فکر نمیکنم این است که آیا این کودک ایرانی است یا افغان.
برخورد سیاسی با مسائل اجتماعی
آفت است
مواجهه با مسائل اجتماعی در ساحتی غیراجتماعی، طوریکه مسائل اجتماعی را در دام نزاعهای سیاسی و رقابتهای جناحی اسیر کند، درکنار کم توجهی به نقش نهادهای مدنی مهمترین آفتهایی است که مواجهه با مسائل اجتماعی را در شرایط فعلی تهدید میکند. روزبه کردونی نیز با اشاره به این مساله که کودکان کار در تمام دنیا حضور دارند و ایران استثنا نیست میگوید: بیماری دنیاگیر کرونا باعث افزایش فقر و نابودی درآمد خانوادهها به ویژه اقشار فقیرتر شد، لذا خانوادهها از کار کودک به عنوان یک سیستم حمایتی استفاده کردند. در مواقع بحران، کار کودکان به مکانیسم مقابله برای بسیاری از خانوادهها تبدیل میشود. با افزایش فقر، بسته شدن مدارس و کاهش دسترسی به خدمات اجتماعی، کودکان بیشتری به سمت نیروی کار سوق داده میشوند.
رییس سابق موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی بیان میکند: طبق محاسبات بینالمللی افزایش یک درصدی فقر منجر به افزایش حداقل 7/0 درصدی کار کودکان در برخی کشورها میشود. بر اساس آمارها برآورد میشود حدود 70 میلیون کودک به جمعیت 380 میلیون نفری کودکانی که در جهان دارای فقر شدید هستند اضافه شود. گروههای جمعیتی آسیبپذیر شاغلین در اقتصاد غیررسمی، مهاجران و دهکهای پایین درآمدی بیشترین آسیب را از رکود اقتصادی، افزایش غیررسمی بیکاری، کاهش عمومی استانداردهای زندگی، شوکهای بهداشتی و سیستمهای حمایت اجتماعی ناکافی خواهند دید و لذا کودکان این گروههای جمعیتی بیشتر از سایر اقشار در معرض ریسک هستند.
کرونا، فقر و کودک کار
این پژوهشگر رفاهی با اشاره به این موضوع که «وقتی کرونا در سطح جهانی این تاثیرات گسترده و مخرب را بر تشدید فقر و کارکودک داشته است قابل پیشبینی است که در کشور ما هم این اثرات را داشته باشد.» بیان میکند: تحقیقی که در خصوص وضعیت کودکان خانوادههای کم در آمد در شهر تهران انجام شده است نشاندهنده تاثیرات مخرب کووید19 بر وضعیت این کودکان است. در چنین شرایطی هم با افزایش کودکان کار و هم با بدتر شدن وضعیت کودکانی که در حال کار هستند مواجه خواهیم شد، طوریکه ممکن است تعداد زیادی از کودکان کار مجبور به انجام بدترین اشکال کار شوند که آسیب قابل توجهی به سلامت و ایمنی آنها وارد میکند. به هر حال فهم دقیق و مبتنی بر شواهد از اثرات گسترده اجتماعی اقتصادی کرونا و طراحی نظام حمایتی مبتنی بر آن شناخت، تنها راه مواجه با تاثیرات گسترده اجتماعی اقتصادی کرونا است. ارایه راهکارهای مفروض و فست فودی، سادهسازی و تقلیل مسائل نمیتواند تاثیر قابل توجهی بر حل این معضل اجتماعی داشته باشد. اینکه هر بار عنوان کنیم جمعیت بزرگی از کودکان کار مهاجر هستند، دلیلی برای بیتوجهی ما به این معضل اجتماعی نخواهد بود.
او میافزاید: وقتی صحبت از آمار جهانی میشود به این معنا نیست که مشکل کشور را ساده انگاری کنیم و بگوییم خب این معضل در کشورهای دیگر هم وجود دارد پس ما خیلی هم نباید برای آن نگران باشیم. هر کشوری با توجه به شرایط خود با این معضل مقابله میکند، ما هم نباید دست روی دست بگذاریم یا فکر کنیم با طرحهای ضربتی و یک روزه میتوانیم این معضل اجتماعی را ریشه کن کنیم. مسائل و مشکلاتی که کودکان کار با آن دست و پنجه نرم میکنند چیزی نیست که با طرح جمعآوری و سامان دهی به پایان برسد. کار باید ریشهای حل شود و قبل از هر چیز این کودکان باید از بند فقر رهانیده شوند. باید به یک رفاه نسبی برسند تا بتوانیم مانع از بهرهکشی افراد دیگر از این کودکان شویم.