تقصیر را به گردن مردم نیندازید
مریم شاهسمندی
زمانی که مردم خوزستان از سخت نفس کشیدن خود میگفتند و عکسها و فیلمها نشان از شهری پوشیده در غبار داشت، هیچ کدام از پایتختنشینان حتی فکر نمیکردند که روزی همان هوا و همان گرد و غبار را تجربه کنند. اما شد آنچه که در اذهان عمومی غیرممکن مینمود. حالا دیگر از شمال تا جنوب از شرق تا غرب کشور اسیر پدیده ریزگردهاست. تهرانیها هم با اینکه آلودگی هوا به دلیل سوخت بنزین غیراستاندارد را در کارنامه خود داشتند اما به مدد خشکسالی پدیده ریزگردها را هم تجربه کردند، اما مساله این است که وقتی صحبت از خشکسالی به میان میآید، اکثر مسوولان سعی میکنند تقصیر را به گردن مردم بیندازند، آنها همیشه از صرفهجویی در مصرف آب سخن میگویند در حالی که تنها 2 درصد از آبهای کشور در شهرها به مصرف شهروندان میرسد و نزدیک به 98 درصد این منابع آبی سالهای سال است که صرف کشاورزی میشود، همان کشاورزی غیراصولی که باعث شده تمام آبهای زیرزمینی کشور تمام شوند، همان کشاورزی غیر اصولی که با حفر چاههای غیرمجاز همراه بوده و در تمام این سالها هر چه فعالان محیطزیست و کارشناسان و اساتید این حوزه فریاد زدند که این نحوه کشاورزی در کشور میتواند ما را به سمت خشکسالی و از بین رفتن منابع طبیعی سوق دهد، هیچ کدام از مسوولان گوش شنوایی نداشتند. در واقع اگر همان موقع که روشهای نوین کشاورزی در اکثر کشورهای دنیا به راه افتاده بود و تجربه نشان میداد که این کشورها علاوه بر خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی توانستهاند منابع آبی خود را نیز حفظ کنند، مسوولان زحمت تحقیق و بررسی در این زمینه را به خود میدادند یا حداقل کار را به کاردان میسپردند حالا مجبور نبودیم که اکثر روزهای سال از هجوم ریزگردها به شهر خود در عذاب باشیم. چه فرقی میکند در جنوب کشور باشیم یا در شمال آن، در غرب یا شرق، این جغرافیا سرزمین ما بوده و است و حالا که با دست خودمان منابع طبیعی آن را نابود کردهایم دیگر نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم. از بین بردن منابع آب زیر زمینی فقط به کمبود آب در کشور نینجامیده است، حالا پدیده فرونشست زمین هم کمکم در حال خودنمایی است. زلزلهای خاموش که هر لحظه ممکن است رخ بدهد و بخشی از شهر یا استان را در خود ببلعد. مساله تنها از بین بردن منابع آب زیر زمینی نیست، مساله سودجویی برخی افراد از بین بردن جنگلها و فضاهای سبز برای ساخت و ساز نیز خود مشکل دیگری است که با آن دست و پنجه نرم میکنیم، بنجامین کوک، دانشمند محیط زیست در دانشکده آب و هوای دانشگاه کلمبیا در سخنرانی گفته بود«سه عنصر لازم است تا یک توفان گرد و خاک به راه بیفتد: باد، یک منبع خاک که پوشش گیاهی آن نزدیک به هیچ باشد و آب و هوای بهشدت خشک.» ایران هیچوقت آب و هوایی بهشدت خشک نداشته است، سرزمین ما همیشه به معتدل بودن و داشتن 4 فصل زیبا شناخته میشده در حالی که حالا خیلی از ما آرزوی بارش یک برف ناقابل هم به دلمان مانده است. وقتی درختان قطع میشوند و به جای آنها ساختمانهای سربه فلک کشیده رشد میکنند، وقتی در جنگلها ویلاسازی میشود، وقتی منابع آب زیرزمینی برای کشاورزی سنتی به هدر میرود رسیدن به آب و هوای خشک اصلا هم غیرقابل باور نیست. اما این تقصیر مردم نیست، این مساله تقصیر مسوولانی است که سالهاست در این زمینه غفلت کردهاند و همچنان به این رویه ادامه میدهند.