تصمیمهای اشتباه یا بیتوجهی به خواست مردم
گلی ماندگار|
قیمت هر شانه تخممرغ به بیش از 100 هزار تومان رسید و این در حالی است که مسوولان اعلام کردهاند این قیمت ممکن است به 130 هزار تومان هم برسد. تورم لجام گسیخته شده و در این بین خبری از نتیجه جراحی اقتصادی دولتمردان نیست، بسیاری از مردم دیگر توان تامین معیشت روزانه خود را ندارند. اینکه به گفته برخی کالاهای اساس در فروشگاهها به وفور یافت میشود مسالهای است که نمیتوان با آن توان خرید مردم را اندازهگیری کرد، بودن کالاها در فروشگاهها و مغازهها یک چیز است و توان خرید مردم چیز دیگری است. با بالا رفتن هر روزه قیمتها این سفره اقشار آسیب پذیر است که هر روز کوچکتر میشود و در این شرایط دولتمردان به جای اینکه به فکر راه چارهای برای این وضعیت باشند، مسائل فرعی را در دستور کار قرار داده و با تمام قوا به فکر انجام قانونهایی هستند که هیچ دردی از فقر مردم را دوا نمیکند. در حال حاضر بسیاری از بازنشستگان همچنان چشم انتظار اجرا شدن مصوبه افزایش حقوقی هستند که دولت زیر بار آن نرفته است، از سوی دیگر هر روز خبری مبنی بر اجرایی شدن قانون رتبهبندی معلمان منتشر میشود اما هیچ کدام از این اخبار به مرحله عمل نمیرسند.
وضعیت پرستاران هم در این شرایط بحرانی با توجه به افرایش تعداد بیماران مبتلا به کرونا در کشور هنوز معلوم نیست. کارفرماها برای پرداخت حقوقها با مشکل مواجهاند، بسیاری از افراد همین حقوقهای اندک را هم چندین ماه است که دریافت نکردهاند. هر روز بر تعداد افرادی که بیخانمان میشوند و به دلیل عدم توانایی در پرداخت اجاره یا اسباب و اثاثیه شان به خیابان ریخته میشود تا مجبور میشوند به حاشیه شهرها پناه ببرند. از سوی دیگر آمار سرقتها هر روز افزایش پیدا میکند، بیان این مشکلات شاید از نظر برخی سیاه نمایی باشد، اما واقعیتهایی است که مردم با آن دست به گریبان هستند و گویی کسی هم راه چارهای برای بهتر شدن این وضعیت ندارد، حالا هم مساله سهمیهبندی نان که باعث نگرانی اقشار آسیب پذیر جامعه شده است.
نان سنگک 12 هزار تومان
مریم، کارمند یکی از ادارات دولتی درباره افزایش قیمت نان و سهمیهبندی شدن آن به «تعادل» میگوید: دیروز نان سنگک را به قیمت 12 هزار تومان خریدم، وقتی اعتراض کردم نانوا گفت ما آزادپز هستیم و آرد را به قیمت آزاد میخریم. اینکه دیگر خیلی از خانوادهها توان خرید برنج را ندارند، قیمت ماکارونی سر به فلک کشیده و حالا تنها چیزی که مردم برای سیر کردن شکم خود و خانواده شان دارند همین نان است که آن هم به بهانههای مختلف گران شده است. در واقع دولت با آزادسازی قیمتها پرداخت یارانه 300 هزار تومانی اکثر خانوادهها را یک گام دیگر به زیر خط فقر فرستاد و شرایط برای خیلیها دشوارتر شد. او میافزاید: دیگر رفاه برای ما معنی ندارد، کسی به دنبال رفاه نیست، مردم به دنبال قوت لایموت هستند، بسیاری از خانوادهها توان تامین معیشت یک روز خود را هم ندارند، کسانی را میشناسم که وعدههای غذایی شان در روز به یک وعده رسیده و تامین آن یک وعده هم برایشان دشوار است. افزایش حقوقها نیز از پس این تورم بر نیامده و نمیآید. معلوم نیست تا کی میتوانیم به این وضعیت ادامه دهیم.
نان یا حجاب
برزو مختاری، کارشناس ارشد جامعهشناسی درباره شرایط کنونی جامعه به «تعادل» میگوید: متاسفانه مسوولان تصمیمهای اشتباهی را در این شرایط اتخاذ میکنند. شرایط به گونهای رقم خورده که دیگر تاب آوری مردم را هم در بوته آزمایش گذاشتهاند و این روشی کاملا اشتباه است. اینکه بسیاری از مردم به دلیل فقر شیرازه زندگی شان از هم پاشیده شده و حالا هم با برخوردهای قهرآمیز در کوچه و خیابان مواجه میشوند، خود نمونه یک خطای آشکار است. نمیتوانیم بیتوجه به این مسائل از مردم بخواهیم که تمام قوانین را به درستی اجرا کنند در حالی که دولتمردان خود به قوانین عمل نمیکنند. شرایط اقتصادی در جامعه بحرانی است، این وضعیت باعث میشود آسیبهای اجتماعی بیش از پیش افزایش پیدا کند، حال سوال این است آیا واقعا در این شرایط پرداختن به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم باید در اولویت باشد یا مساله حجاب.
افزایش سرقت و زورگیریهای مسلحانه
او در بخش دیگری از سخنانش میافزاید: طی یک ماه گذشته چند مورد زورگیری با سلاح گرم و سرد داشتهایم، زورگیری از افراد شناخته شده که به تیتر اخبار رسید و البته خبر بسیاری از این زورگیریها حتی به گوش ما هم نمیرسد. اینکه یک قهرمان کشتی را در خیابان خفت میکنند و با شلیک دو گلوله به پایش ماشین او را میربایند، اتفاقی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت و بگوییم همین یک بار بوده، خبر خودکشیها و دیگر کشیها را مرور کنید، چرا باید افراد به دلیل فقر مالی اقدام به خودکشی کنند؟ این شرایط زنگ خطری است که اگر از سوی دولتمردان شنیده نشود میتواند به بحرانی بزرگتر و عمیقتر تبدیل شود و بنیان خانوادهها را از هم بپاشد.
حذف یارانه آرد و تبعات آن
در اردیبهشت، ابتدا یارانه آرد صنعتی برای نان فانتزیها، قنادیها و کارخانجات بیسکوئیت و شیرینی و ماکارونی، حذف شد؛ یارانهزدایی از آرد مورد نیاز صنایع، در همان زمان مورد انتقاد فعالان کارگری و گروهی از اقتصاددانان قرار گرفت؛ بسیاری از اقلامی که به دلیل این یارانهزدایی گران شده بودند - از ماکارونی گرفته تا نان ساندویچی- قوتِ اغلبِ اوقاتِ کارگران و خانوادههای پرجمعیت فرودست بوده است. بدون تردید گران شدن ماکارونی در حالی که برنج هم پیشتر بهشدت گران شده بود، «نان سنتی» را به تنها گزینه روی میز برای سفرههای فرودستان تبدیل کرد. در اردیبهشت ماه، مسوولان وعده دادند که نظام عرضه نان سنتی دچار هیچ نوع افزایش قیمت نمیشود یعنی نه نان گران میشود نه از حجم نانهای موجود در بازار کاسته میشود و البته نان جیرهبندی هم نمیشود. کارت نان هنوز به میدان نیامده، از دور خارج شد. برای مختومه شدن این فصل، هیچ گواهی بالاتر از اظهارات جلال مشاور وزیر امور اقتصاد و دارایی در برنامه تلویزیونی پانزدهم تیرماه نیست: «نان گران نخواهد شد و چیزی به نام کارت نان نخواهیم داشت.» با این حال، گویا برنامه «نان کارتی» هنوز منتفی نشده است؛ بیست و یکم تیرماه، بهادری جهرمی (سخنگوی دولت) در نشست خبری گفت: پرداخت از جیب مردم در حوزه نان افزایش پیدا نخواهد کرد. دستگاهها در نانواییها در حال نصب هستند و اشراف دولت در زمینه توزیع نان بیشتر شده است.
پرسشهای بیپاسخ
اما وقتی قرار است یارانه آراد کامل حذف شود و در بودجه جایی برای یارانه آرد نیست، چطور میشود از گرانی نان جلوگیری کرد؛ در هفتههای اخیر، بحث کالابرگ الکترونیک (الزام قانون بودجه ۱۴۰۱ برای حذف ارز ترجیحی) داغ شده است؛ آیا در طرح کالابرگ الکترونیک، قرار است به نان مصرفی مردم هم کالابرگ داده شود؛ آیا در شرایطی که با گرانی برنج و سپس ماکارونی، خانوارهای فرودست به مصرف بیش از پیش نان سنتی روی آوردهاند، کالابرگ نان به معنای سهمیهبندی نیست؛ چراکه تعداد محدودی نان را میتوان با کالابرگ خرید اما برای باقی مصرف باید سراغ بازار آزاد رفت. عبدالله بلواسی (فعال صنفی کارگران خباز مریوان) در این رابطه به ایلنا میگوید: اینکه شلوغی نانواییها را به سودجویی نانواها و مشکلات آرد یارانهای ربط میدهند، بیانصافی است؛ میخواهند آراد یارانهای نانواییها را حذف و قیمتها را گران کنند؛ برای اینکه این هدف را توجیه کنند نمیخواهند قبول کنند که شلوغی صف نانواییها آن هم در برخی محلات که کارگری و فرودستنشین هستند، به خاطر کاهش پخت نانواییها نیست بلکه به این علت است که با گرانی برنج و ماکارونی، «نان» به تنها گزینه در دسترس بسیاری از خانوادههای کارگری تبدیل شده؛ کارگران نمیتوانند برنج و ماکارونی بخرند بنابراین بیشتر از قبل نان میخرند و به همین دلیل شلوغی ایجاد میشود. او با اظهار نگرانی از سهمیهبندی نان در شرایطی که برخی خانوادههای کارگری روزانه ممکن است چند ده عدد نان مصرف داشته باشند، در ادامه میگوید: در اینکه برنج، گوشت و برخی مایحتاج زندگی در سفره گروههای حداقلیبگیر کمرنگ شده و مردم مجبور شدهاند بیشتر نان مصرف کنند شکی نیست؛ و در اینکه تعدادی از نانواییهای متخلف آرد یارانهای را به صورت خام و در بازار آزاد میفروشند هم شکی نیست؛ اما تمام ماجرا این نیست. محاسباتی که برخی رسانهها از سود فروش آرد یارانهای در بازار میکنند، صحت ندارد؛ ما کارگران خباز که سالهای مدید دستمان در کار بوده به خوبی میدانیم که این اعداد و ارقام واقعی نیست، مشخص است که برخی میخواهند صرفا از وجود یک مافیای بسیار سودآور پشت آرد یارانهای و شلوغی صف نانواییها خبر دهند که آرد و نان مردم را به جیب میزنند و مردم از این یارانه آرد هیچ سودی نمیبرند؛ اما از این حرفها بوی سهمیهبندی و جیرهبندی شدن نان به مشام میرسد؛ اگر قرار باشد فرودستان و کارگران نان را هم گران بخرند، دیگر چگونه باید زندگی کنند؟