نقش و اهمیت بازار اوراق بهادار و کالایی هنوز شناخته نشده است
حسین خزلی کارشناس بازار سرمایه
برخی نمایندگان مجلس از ابتدای ماه جاری در حال بررسی مصوبهای هستند تا بورس کالا را از زیرنظر وزارت اقتصاد خارج و به وزارت صنعت، معدن و تجارت منتقل کنند؛ که البته این اقدام مجلسنشینان مخالفتهای زیادی را در بر داشته است. در خصوص احتمال ارجاع بورس کالا به وزارت صمت باید گفت که حاکمیت به اهمیت بازار اوراق بهادار و کالایی پی نبرده است. در بعضی از بازارهای پیشرفته دنیا مانند ژاپن و امریکا بازار اوراق بهادار مبتنی بر کالا که ماهیت آن کاملا با بورس کالای ایران فرق دارد، زیرنظر مقام ناظری به غیر از ناظر اوراق بهادار است. به عنوان نمونه بازار کالاها در ژاپن زیرنظر وزارت تجارت است و در امریکا نیز مقام ناظر بازارهای کالایی یک نهاد دیگر به غیر از ssd است و در آنجا sfdc بازارهای کالایی را رصد و قانون وضع میکند. اما بازار کالایی ما عمدتا معاملات کالاهای فیزیکی که منجر به تحویل فیزیکی میشود، شناخته میشود و حجم بیشتری از معاملات فیزیکی و حجم کمتری از معاملات اوراق بهادار است. منظور از اوراق بهادار یعنی اوراق بهادار مشتق از کالا و اوراق بهاداری که دارایی پایه آن یک کالای مهم باشد. تجربه ما نشان میدهد که تضعیف بورس کالا در دولتهای مختلف وجود داشته است. به ویژه در دو دهه گذشته همواره وزارت صمت و سازمان گمرک و بعضی از مقامات دیگر به تنظیمکننده بازار کالایی مدام دستور میدادند که بورس کالا را از ماهیت اصلی که حراج قیمتی باشد خارج و بورس کالا را به محلی برای توزیع کالاهای اساسی تبدیل کند. به عبارت دیگر در بورس کالا باید قیمتهای مصوب مبنای معاملات قرار داده میشد، که در این صورت بورس کالا ماهیت بورسی خود را از دست میداد. در حال حاضر این ترس وجود دارد که خارج کردن نظارت و کنترل بورس کالا از زیرنظر سازمان بورس و شورای عالی بورس و دادن آن به وزارت صمت موجب شود تا ماهیت بورس کالا را از بازار مبتنی بر حراج و رقابت خارج کند و بورس کالا تبدیل به مکانی برای توزیع کالاها با قیمتهای مصوب شود. حال ممکن است که الفاظ قانون فرق داشته باشد، مانند کنترل زنجیره تامین فولاد یا لفظ بهبود تامین زنجیره کالاهای فولادی و ... اما رفتار دولتهای مختلف و رفتار مسوولان خارج از بازار سرمایه نشان داده است که علاقهای به مکانیزم حراج و کشف قیمت در بورس کالا ندارد و بلکه دولت علاقه دارد کالاها در بورس کالا با قیمتگذاری که خودشان عنوان میکنند، معامله و توزیع شود. در کالاهایی همچون کالاهای پتروشیمی این موضوعات فراوان یافت میشود و همچنین در کالاهایی همچون سنگ آهن، فولاد، سیمان، قیر و... نیز زیاد دیده شده است، حاکمیت هنوز فلسفه وجودی بورسهای بازار اوراق بهادار و کالایی و اقتصاد مبتنی بر بازارهای مالی را درک نکرده است و هنوز خیلی از مسوولان در دهه 60 گیر افتادهاند و به دنبال این هستند که برای کالاها حواله صادر کنند و حوالهها را به قیمتی که دولت اعلام میکند به کسانی که مایل هستند بدهند و بین آنها توزیع کنند. بنابراین کسانی که اهمیت بازار اوراق بهادار و کالایی را متوجه میشوند، نگران خروج بورس کالا از ساختار فعلی هستند.