«طلاق صوری» برای امنیت اقتصادی
بهاره روحی
«طلاق صوری» مشکل تازهای نیست. این مساله سالیان سال است که به یک راهحل مناسب برای معافیت فرزندان پسر در خانوادهها تبدیل شده است، بسیاری از خانوادهها که دارای تک فرزند پسر بودهاند، این کار را انجام میدادند، پسر کفیل مادر میشد و به این ترتیب میتوانست از خدمت سربازی معاف شود، اما طی سالهای گذشته این روش برای دریافت حقوق بازنشستگی پدر از سوی زنان نیز مورد استفاده قرار گرفته است. به همین خاطر است که ما همیشه با افزایش میزان طلاق در کشور مواجه هستیم، اینکه بسیاری از زوجهای جوان ممکن است به دلایل گوناگون طلاق بگیرند امر دیگری است اما تعداد قابل توجهی از خانوادهها نیز برای مقاصد دیگری دست به انجام «طلاق صوری» میزنند، مسالهای که باعث شده تا در مورد قضیه صندوقهای بازنشستگی هم بحرانهایی رخ بدهد. در واقع ما آمار دقیقی از این افراد نداریم اما اگر سرشماری در این زمینه انجام شود قطعا به عدد قابل توجهی خواهیم رسید چرا که در بسیاری از موارد این افراد بعد از انجام مراحل طلاق در محضرخانه همانجا از محضردار میخواهد که بین آنها صیغه 99 ساله بخواند و به این ترتیب دوباره به زندگی عادی خود باز میگردند. اما نمیتوانیم اسم این کار را سواستفاده بگذاریم. اگر کمی منصفانه به شرایط حاکم بر جامعه و شرایط اقتصادی خانوادهها نگاه کنیم میبینم آن دسته از بانوانی که بیرون از منزل کار نمیکردند و در واقع خانهدار بودهاند هم در این شرایط به فکر افتادهاند تا بتوانند در بحث اقتصادی خانواده کمک خرج باشند، بسیاری از آنها بعد از 50 سالگی تازه به سر کار رفتهاند و برخی دیگر هم که یا کار پیدا نکردهاند یا توان کار کردن در بیرون از منزل را نداشتند اگر میتوانستند از چنین امکانی که «طلاق صوری» برای آنها فراهم کرده است استفاده کردهاند.
به هر حال هر اتفاقی در جامعه حاصل علتی است، اگر کسانی دست به چنین کاری زدهاند نمیتوانیم آنها را آدمهای سوء استفادهگری بنامیم، وقتی خانوادهای برای تامین هزینههای معیشتی خود با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند استفاده از امکانی اینچنین شاید خلاف قانون باشد اما باید دلایل انجام چنین کاری هم بررسی شود. در واقع نمیتوان از نقش «اقتصاد» در شکلگیری طلاق صوری و سوءاستفاده از این مواد قانونی غافل شد چراکه به نظر میرسد از طلاق صوری یا برای بهبود معیشت یا در سایه خلاءهای حقوقی، از آن به عنوان ترفندی برای اخذ رضایت «طلاق» از همسر و جدایی از او و نهایتا عدم رجوع شرعی هم استفاده میکنند. در چنین شرایطی چون درآمد خانوادهها مکفی نیست طبیعتا برخی خانوادهها از این ترفند استفاده میکنند تا درآمد خود را افزایش دهند. از جمله دلایل دیگر این امر عدم استقلال مالی بسیاری از خانمها است. خانمی که سالیان سال با همسرش زندگی کرده است همچنان باید برای گرفتن خرجی به اصطلاح دستش را جلوی شوهر دراز کند و ما در این راستا نه به لحاظ فرهنگی و نه به لحاظ حقوقی اقدامی انجام ندادهایم تا زنان این احساس نیازمندی و وابستگی مالی به همسر را نداشته باشند. اغلب «طلاقهای صوری» مربوط به خانوادههای «آشفته» است. در واقع خانوادهها به سه دسته خانواده «گسسته»، «آشفته» و «شکفته» تقسیمبندی میشوند. در خانواده گسسته طلاق رسمی رخ داده است اما در خانواده آشفته در عین حالی که طلاق رسمی رخ نداده اما طلاق عاطفی بین زن و شوهر رخ داده است و زوجین در ظاهر با یکدیگر زندگی میکنند. در خانواده شکفته نیز شرایط مطلوب است و زن و مرد یکدیگر را دوست دارند. اغلب طلاقهای صوری با دلایل اقتصادی یا احساس عدم امنیت نسبت به آینده به این خانوادههای آشفته باز میگردد. تجربیات و مطالعات ما در سطح کشور نشاندهنده این است که خانوادههای شکفته معمولا خیلی دیر تن به طلاق صوری میدهند و خانوادههایی که زن در آنها احساس امنیت اقتصادی، اجتماعی و عاطفی ندارد طلاق صوری راحتتر است، بهطوری که در چنین خانوادههایی حتی زنان پیشنهاددهنده طلاق صوری هستند و از آن استقبال میکند چراکه بار سنگین روانی این زندگی از دوش زن برداشته میشود و تصور میکند با رجوع شرعی پس از طلاق صوری به همسر، هر زمان که بخواهند میتوانند از زندگی مشترک خارج شوند.