احیای برجام با اقتصاد ایران چه م یکند؟
در روزهای اخیر و پس از آنکه گمانهزنیها برای کاهش اختلافات میان دو طرف و افزایش امید به احیای برجام شدت گرفت، برخی بازارها در اقتصاد ایران به این موضوع واکنش مثبت نشان دادند. نگاهی به عملکرد بازارهایی مانند ارز، طلا و خودرو نشان میدهد که به دنبال برگزاری دور آخر مذاکرات در وین و تبادل پیامها میان ایران و امریکا با واسطه طرف اروپایی، قیمتها شروع به ریزش کرده و این روند حتی تا روز گذشته نیز ادامه داشت. دلار که تا کانال 32 هزار تومان بالا رفته حتی برای چند ساعت به کانال 27 هزار تومان نیز رسید، قیمت سکه و طلا نسبت به چند هفته قبل کاهش قابل توجهی را نشان میدهد و قیمت خودرو نیز در چند روز گذشته کاهشی بوده است. در واقع با وجود افت و خیر قیمتها، آنچه که بیشترین سهم را از بازار دارد یک رکود انتظاری طولانی مدت است.
در واقع از زمان روی کار آمدن بایدن در امریکا و وقتی مذاکرات برای احیای برجام از سرگرفته شد، اقتصاد ایران در بیم و امید توافق قرار گرفت. در همان زمان قیمت دلار در بازار کاهشی شد اما در ماههای بعد بسته به اینکه چه خبرهایی از وین به گوش میرسید، قیمتها بالا و پایین میرفتند اما بسیاری از بازارها هرگز به دوران رونق گذشته بازنگشتند. به این ترتیب به نظر میرسد که انتظار در اقتصاد ایران تنها زمانی به پایان خواهد رسید که تکلیف نهایی مذاکرات مشخص شود.
تا حدی که بسیاری از فعالان اقتصادی میگویند که حتی اگر بنا نیست مذاکره به جایی برسد نیز باید شرایطی را در نظر گرفت که اقتصاد از آن مطلع شود و بر اساس شرایط جدید برنامهریزی کند. با این وجود همچنان این سوال مهم پابرجاست که اساسا احیای برجام با واقعیتهای اقتصاد ایران چه خواهد کرد؟ تجربه اجرای حدودا دو ساله توافق هستهای در دولت حسن روحانی نشان میدهد که در آن دوره با افزاش قابل توجه فروش نفت، رشد اقتصادی ایران بهشدت افزایش یافت و حتی برای مقطعی دو رقمی شد، نرخ تورم با روند کاهشی مداوم برای مدتی تک رقمی باقی ماند و توافقات و قراردادهای متعددی میان شرکتهای ایرانی و شرکتهای خارجی برای مشارکت در تولید یا جذب سرمایهگذاری نهایی به امضا رسید. در نهایت اما وقتی ترامپ تصمیم به خروج از برجام گرفت بسیاری از این آمارها روندی عکس پیش گرفتند و سرمایهگذاران خارجی نیز ریسک حضور در ایران را نپذیرفتند. از این رو به نظر میرسد حتی اگر توافق نهایی شود نیز گرفتن تضمینهایی برای اجرای طولانی مدتتر آن برای اقتصاد ایران اهمیت فراوانی خواهد داشت، موضوعی که بسیاری از کارشناسان اقتصادی و حتی نمایندگان مجلس نیز بر آن تاکید دارند. نصری با بیان اینکه معتقدم یک قرارداد خوب در درجه اول قراردادی است که ثبات و ماندگاری بلندمدت برجام را تضمین کند، تصریح کرد: حال اینکه چقدر این شرط تأمین شود تا حدود زیادی بسته به این دارد که ایران در آینده برای حفظ برجام چه راهبرد و برنامهای در نظر داشته باشد. اگر بنا باشد مانند زمان دولت روحانی فشارهای داخلی مانع ابتکارعمل در حوزه سیاست خارجی شود و دست وزارت خارجه برای طراحی یک نقشه راه در این راستا بسته باشد، طبیعتاً تداوم براجام با چالشهای مشابه گذشته روبرو خواهد شد. یعنی، رییسجمهور بعدی امریکا مانع سیاسی، اقتصادی، ساختاری و راهبردی زیادی برای خروج مجدد از توافق نخواهد دید.
وی ادامه داد: اما اگر بازیگران حوزه سیاست داخلی از اشتباهات گذشته درس گرفته باشند و اینبار اجازه دهند دولت و دستگاه سیاست خارجی برای تداوم برجام و ممانعت از کارشکنی امریکا برنامهریزی و نقشهراهی طراحی کنند، قطعاً دولت بعدی امریکا نیز به راحتی سابق قادر نخواهد بود توافق را زیر پا بگذارد. این کارشناس ارشد روابط بینالملل در پاسخ به این سوال که به نظر شما انتظار مردم از تاثیرات این توافق احتمالی چیست؟ اظهار کرد: انتظار مردم همان جملهایاست که به تصریح در متن برجام آمده. یعنی «عادیسازی روابط اقتصادی و تجاری ایران با جهان»! اگر این عادیسازی صورت بگیرد، به تدریج فعالیتهای صنعتی، تجاری و اقتصادی در داخل کشور با معیارها و ملزومات تعامل با بازیگران جهانی تطبیق خواهد یافت. در واقع، برخلاف تصوری که در برخی محافل حاکم است، عادیسازی روابط اقتصادی و تجاری فقط به معنی فروش آزاد نفت نیست! عادیسازی یعنی هر شهروند و شرکت نوپای ایرانی بتواند - با حداقل مانع حقوقی و حیثیتی - در مقیاس کلان جهانی به فعالیت اقتصادی مبادرت ورزد و برای خود و کشورش ثروتآوری کند. به نظرم انتظار مردم نیز ایجاد چنین فضایی است. نصری همچنین در پاسخ به این سوال که چقدر ضرورت دارد به این توافق با یک نگاه ملی در چارچوب تامین منافع کشور و مردم ایران نگاه کرد با توجه به اینکه این توافقی است که به نوعی دو دولت در تصویب و احیای آن نقش دارند؟ خاطرنشان کرد: در دولت روحانی سیاست داخلی بهشدت بر سیاست خارجی سایه انداخت و مانع بسیاری از طرحها و ابتکارات دولت وقت شد. در آن زمان، مخالفان دولت روحانی واژه «برجام» را به یک دشنام سیاسی تبدیل کردند و اجازه ندادند دولت وقت از برجام به عنوان یک «محور» برای مدیریت تنش با امریکا و غرب استفاده کند. فقدان «مدیریت تنش» نیز در نهایت موجب شد دولت ترامپ بتواند به راحتی توافق را زیر پا بگذارد. رییس کمیسیون امورداخلی کشور و شوراها نیز گفت: توافقی که صورت میگیرد باید منافع ملت ایران را تامین کند و آینده آن شفاف و روشن باشد تا بتواند برای کشور آورده اقتصادی داشته باشد. رییس کمیسیون امور داخلی کشور در ادامه اظهار کرد: آنچه که ما توقع داریم پایداری و ثبات است؛ در وهله اول ما انتظار داریم که اتفاقات سری قبل در توافق جدید تکرار نشود و اتفاقاتی که رقم میخورد باید به نفع ملت ایران باشد. جوکار گفت: در وهله دوم تضمین آینده این توافق نیز مهم است. قابل قبول نیست که آینده این توافق روشن و شفاف نباشد. یقینا اگر ثبات پایداری ایجاد نشود روند سرمایهگذاری بهبود نمییابد. مردم انتظار دارند که از مزایای اقتصادی توافق بهره مند شوند، اگر این توافق مزایایی برای ملت ایران در حوزه اقتصادی نداشته باشد از نظر ما این توافق ناکارآمد است. نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی، تصریح کرد: نکته دیگر که حائز اهمیت است بحث تحریمها است. در توافق قبلی گفته شد تحریمها برداشته میشود و حتی بالاترین سطح دولتی این موضوع را اعلام کرد اما در عمل شاهد بودیم که این اتفاق نیفتاد و مشکلات جدی برای مردم ایجاد شد. باید بهطور شفاف و جدی اعلام شود که تحریمها برداشته خواهد شد تا شاهد فرصت سوزی نباشیم. جوکار در پایان تاکید کرد: از سوی دیگر بحث راستیآزمایی نیز حائز اهمیت است؛ این موضوع از نکات اساسی بود که تیم مذاکرهکننده در دوره جدید آن را دنبال کرد. ما باید بتوانیم به راحتی نفت خود را بفروشیم و به راحتی پول آن را بازگردانیم. ایران باید بتواند به راحتی در بازارهای جهانی حضور داشته باشد. رفع واقعی تحریمها و راستیآزمایی مهمترین مطالبه است که باید در مفاد توافق گنجانده شود. در روزهای گذشته رییس پیشین سازمان انرژی اتمی نیز گفته بود این انتظار که با احیای برجام تمام مشکلات ایران حل شود واقعی نخواهد بود. در واقع نگاهی به عملکرد اقتصاد ایران در تمام سالهای گذشته نشان میدهد که صرف نظر از مشکلات و محدودیتهایی که تحریمها به وجود آوردهاند، اگر سیاستهای غلط داخلی اصلاح نشود، برجام نیز در حدی محدود سهمی در بهبود شرایط خواهد داشت. در این تردیدی وجود ندارد که افزایش فروش نفت، امکان ایجاد تعاملات بانکی، جذب سرمایهگذار خارجی و تعامل همهجانبه با جهان، شرایط اقتصاد ایران را به شکلی جدی بهبود خواهد داد اما احتمالا برای ایجاد تاثیرات بلندمدت، باید فکری نیز به حال سیاستها و ساختارهای غلط داخلی کرد.