معضل حواله دادن مشکلات به قبل
علی قنبری
یکی از قابهای ماندگار انتخابات ریاستجمهوری سال 96، اظهارات سید ابراهیم رییسی به عنوان کاندیدای انتخابات بود، زمانی که خطاب به روحانی اعلام کرد که بهتر است مناظرهای میان او و احمدینژاد، برگزار شود تا دیگر چهرههای دولت وقت، مشکلات کشور را به دولت قبلی حواله ندهند و یک بار برای همیشه پرونده مشکلات قبلی بسته شود. اما این از عجایب روزگار است که میچرخد و میچرخد و رییسی را در همان جایگاهی مینشاند که روز و روزگاری نسبت به آن انتقاد میکرد. این روزها، حواله دادن مشکلات فعلی به دولت گذشته یکی از راهبردهای اصلی دولت سیزدهم در مواجهه با انتقادات و پرسشها است. هر زمان که خبرنگار، پرسشگر و شهروندی درباره مشکلات اقتصادی، دیپلماسی، معیشتی و مدیریتی از دولت سوالی میپرسد، بلافاصله مشکلات به عملکرد دولت گذشته حواله داده میشوند. این در حالی است که در زمان افتتاح پروژههایی که بخش اعظم آن در زمان دولت دوازدهم اجرا شده، هرگز نامی از نقش دولت قبل در تحقق این پروژهها برده نمیشود. این موضوع یک تناقض جدی است و نشان میدهد، ساختار اجرایی برخوردی منصفانه و واقعگرایانه از یک طرف در مواجهه با دستاوردها و از سوی دیگر هنگام روبهرو شدن با مشکلات و نارساییها ندارد. دولت فعلی باید مسائل و مشکلات کشور را مطابق وعدههایی که داده، حل کند. دیگر بیش از 1سال است که دولت سیزدهم روی کار است و باید قبول کرد بسیاری از مشکلات کشور برآمده از نظام تصمیمسازیهای این دولت است. این اظهارات به این معنا نیست که دولت قبلی مشکلی نداشته و سوءمدیریتی در آن رخ نداده است. اما حواله دادن همه مشکلات به قبل، درست نیست. نباید فراموش کرد که در این دولت افزایش نرخ تورم، رکورد زده است و فقر در این دولت در حال گسترش است، نقدینگی به سطح بسیار بالایی رسیده و هنوز گامی جدی برای احیای برجام برداشته نشده است. ضمن اینکه برخی پروندههای فساد در این دولت نمایان شده که در گذشته کمسابقه بوده است. این رویکرد دولت باعث شده تا رییسجمهور قبلی و معاون اولش ناچار به بیان توضیحانی شوند تا افکار عمومی روشن شوند. .متاسفانه این دولت هیچکدام از شعارهای خود را در زمان انتخابات ریاستجمهوری محقق نکرده است. نه تورم را کنترل کرده، نه باعث تقویت ارزش پول ملی شده است، نه نرخ رشد اقتصادی را بهبود بخشیده، نه نرخ درآمد سرانه را بالا برده، نه بیکاری را مهار کرده، نه تولید ملی را تقویت کرده و نه هیچکدام از ضرورتهای اقتصادی دیگر را محقق کرده است.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد، دولت قبلی بعد از خروج ترامپ از برجام با یک جنگ تمامعیار اقتصادی مواجه بود. وضعیت دوران ترامپ با شرایط دوران بایدن که دولت سیزدهم در زمان او سکان هدایت کشور را به دست گرفت، فرق میکند. ترامپ همه گلوگاههای اقتصادی کشور را مسدود ساخته و خطاب به سایر کشورها تهدید کرده بود که کوچکترین مراوده اقتصادی با ایران به واکنش شدید امریکا مواجه میشود. طبیعی است که این شرایط با شرایطی که دولت بایدن ایجاد کرده است، متفاوت است. در زمان بایدن سختگیریهای قبلی برای فروش نفت، کاهش پیدا کرد، زمینه آزادی برخی داراییهای مسدودی فراهم شده و ایران امکان تنفس افزونتری پیدا کرد. با این گزارههای مستند، نمیتوان دوران ترامپ را با بایدن مقایسه کرد. از سوی دیگر نفی همه دستاوردهای دولت قبلی به معنای نفی بخشی از تاریخچه کلی نظام است. به هر حال دولت بخشی از پازل مدیریتی در کشور است و بخشهای مختلف از دل همکاری با هم از بزنگاهها عبور میکنند. معتقدم، مردم دیگر نسبت به این بگمبگمها و حواله دادن مشکلات به گذشته، توجهی ندارند. مخاطب آگاه امروز متوجه است که هر دولتی باید بر داشتهها و دستاوردهای خود تکیه کند و طرح موضوعاتی چون بانیان وضع موجود یا حواله دادن مشکلات به دولت قبلی فایدهای برای دولت ندارد. بهتر است دولت سیزدهم هم به فکر ارتقای سطح اقتصادی خانوادههای ایرانی باشد و مسوولیت خود را ایفا کند.