روایت دولت دوازدهم از دوران جنگ اقتصادی

۱۴۰۱/۰۶/۱۵ - ۰۰:۴۵:۴۲
کد خبر: ۱۹۲۳۵۹
روایت دولت دوازدهم از دوران جنگ اقتصادی

با وجود گذشت بیش از یک سال از پایان دولت دوازدهم، همچنان با خبرها و بهانه‌های مختلف، بار دیگر نام حسن روحانی و اعضای دولت او به متن خبرها می‌آید و هر بار بحث‌هایی مطرح می‌شود که البته بخش مهمی از آنها در ماه‌های گذشته با سکوت پاسخ گرفته‌اند. در ماه‌های گذشته حسن روحانی جز حضور در چند دیدار رسمی، میزبانی از وزرا و مدیران دولت خود یا چند اظهارنظر کوتاه در قالب شبکه‌های اجتماعی، تلاش کرده به میان رسانه‌ها بازنگردد. شرایط برای دیگر مدیران دولت دوازدهم نیز نسبتا مشابه است. بخش مهمی از وزرای دولت قبل یا نسبت به تحولات سکوت کرده‌اند یا تنها نسبت به برخی موارد اتهامی خاص واکنش نشان داده‌اند.

با این وجود اما در روزهای گذشته انتشار کتابی تازه که به روایت روزهای تحریم در دولت روحانی باز می‌گردد، بار دیگر بحث درباره تحولات دولت قبل را به متن اصلی خبرها وارد کرده، موضوعی که این‌بار مستقیما از حسن روحانی و معاون اولش اسحاق جهانگیری روایت می‌کند و آنها گوشه‌هایی از ابعاد مختلف شرایط اقتصادی کشور پس از تحریم‌های تازه ترامپ و البته شیوع کرونا را مطرح کرده‌اند که تا پیش از این کمتر به آن توجه شده بود. همچنین در این کتاب روایت‌هایی از قول روحانی منتشر شده که به حوادث کشور پس از گران شدن بنزین در آبان 98 اختصاص دارد.

بخشی از مذاکرات یکی از جلسات دولت در این کتاب نقل شده که مسائل مختلفی از شرایط دولت در هفته‌های آخر را نمایان می‌کند. آمارهایی در مورد کرونا به رییس‌جمهور می‌رسد. میزان مرگ و میرهای روزانه کم شده و او راضی است: «30 بهمن سال 98 تاریخی است که ما متوجه کرونا در کشور شدیم. با همه مشکلات کشور اداره شد.‌ای کاش گفته شود که ما چطور مشکلاتی مانند کمبود ماسک را حل کردیم و ماسک نسبتا ارزان و بدون صف به مردم رسید. فکر کنم تا روزهای پایانی دولت میزان مرگ و میر ناشی از کرونا به زیر 50 نفر برسد. واکسیناسیون ادامه دارد و به زودی هم نمونه‌های داخلی چه واکسن پاستور و چه برکت به دست مردم می‌رسد. در ایران هیچکس در بیماری کرونا بدون تخت نماند، بیماری به خاطر اکسیژن جان نداد و... واقعیتش را بخواهید اگر صدا و سیما اینقدر دروغ به خورد مردم نمی‌داد، من هم اصلا وارد نمی‌شدم ولی وقتی دیدم که اینها ذهن مردم را خراب می‌کنند، تصمیم گرفتم در مورد جنگ اقتصادی حرف بزنم.

روحانی در ادامه این جلسه به ابعادی از شرایط کشور پس از خروج ترامپ از برجام می‌پردازد. او گفته: وقتی ترامپ جنگ اقتصادی را شروع کرد، اختلاف نظر اساسی در دولت وجود داشت که آیا با این وضعیت می‌توان کشور را اداره کرد یا نه؟ حتی عده‌ای از وزرا پیشنهاد کردند که استعفای دسته‌جمعی بدهیم. می‌گفتند در این وضعیت باید کسانی با تمام اختیارات بیایند و دولت را بگیرند وگرنه شرایط برای اداره کشور مساعد نیست. به من گفتند برو با رهبری صحبت کن. گفتم این راهکار عملی نیست.» چند ثانیه سکوت می‌کند و ادامه می‌دهد: «گفتم این رفتار را نامردی می‌دانم. وقتی ما برویم، رهبری تنها می‌شود.»

خاطرات یکی پس از دیگری به ذهنش می‌آید و دنبال هم آنها را تعریف می‌کند: «آقای حدادعادل آمد و به من گفت که کشور را کوپنی کنید. گفتم دولت این کار را تا روز آخر انجام نمی‌دهد. آنها این حرف را به رهبری هم زده‌ بودند. به رهبری گفتم که نظرم این است که نباید کوپنی کنیم، ایشان هم تایید کردند و گفتند درست است.» همزمان با محتوای صحبت‌هایش لحنش تغییر می‌کند. حالا هم غمگین و هم عصبانی است: «آقای لاریجانی به من می‌گفت که یارانه را بیشتر کنید و ارز 4200 تومانی را حذف کنید. به وزرا گفتم که قیمت دقیق همه کالاها را رو ز به روز می‌خواهم. باید بدانم ماست، تخم مرغ، نان، برنج، گوشت و...دقیقا هرروز چند است. اگر می‌خواستیم حمایت در تامین کالا را قطع کنیم، مردم زیر بار گرانی له می‌شدند. گفتم نه. یارانه کالایی باید ادامه داشته‌باشد و ارز 4200 تومانی هم برای تامین کالا بدهید.»

او می‌گوید: یک هدف تحریم این بود که طرح‌های فولادی کشور را کاملا تعطیل کنند. ولی اجازه ندادیم. یا در مورد نفت، هر کاری از دستشان برآمد کردند که فروش نفت ایران به صفر برسد. ترامپ چندباری این موضوع را گفته بود که به زودی فروش نفت ایران صفر می‌شود ولی هیچ‌وقت این اتفاق رخ نداد. رهبری کمک کردند. اجازه دادند جلسات سران قوا تشکیل شود و اول گفتند که هرچه شما به نتیجه برسید، همان را عمل کنید. بعد گفتند هرجا خلاف قانون بود، بگوید و عموما هم قبول می‌کردند. جلسه سران قوا جاهایی ما را یاری کرد.» مهم‌ترین مثال او به یکی از اصلی‌ترین چالش‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی دولت مربوط است: «قصد ما این بود که بنزین و گازوئیل را در بازار بفروشیم و برای دولت تامین مالی کنیم. اما بدون اینکه به مردم فشار مضاعف وارد شود. یارانه 45 هزار تومانی پاسخگو نبود. بنابراین باید یارانه جدیدی تعریف می‌شد. بنابراین به 60 میلیون نفر یارانه سوخت دادیم. سه قوه در مورد اجرای این طرح توافق کردیم ولی وقتی زمان اجرا رسید، در کاسه ما گذاشتند.» برای سفر استانی به کرمانشاه رفته‌بودم. به من خبر دادند که خبرگزاری فارس اعلام کرده که آخر هفته قرار است بنزین گران شود. مردم به خیابان ریختند، صف تشکیل شد، پمپ بنزین آتش زدند. درحالی که در آن مقطع اصلا قصد این کار را نداشتیم. با این حال گفتم که برای چند ماه آینده را هم لغو کنید. هر روز یک داستان جدید پیش می‌آمد. غروب جمعه عده‌ای تصمیم گرفتند، دولت را زمین بزنند. بعدها افراد اصلی دستگیر شدند. بازجویی‌های آنها موجود است که می‌گویند از چه کسانی دستور گرفته‌ بودند. جنگ اقتصادی یعنی چه؟ یعنی اینکه اسراییلی‌ها کشتی‌های ما را در دریای سرخ می‌زدند. قبل از این هیچ‌وقت پیش نیامده بود که نفتکش ایران زده شود ولی این برای اولین‌بار بود که از همه ابزارها استفاده می‌کردند که درآمدهای ارزی ایران به صفر برسد. می‌خواستند در ایران قحطی شود.» قحطی مهم‌ترین کلید واژه دوران جنگ اقتصادی است. روحانی طی چندین سخنرانی سال 99 در این مورد توضیح داده‌بود ولی عموما اظهارنظرهای او زیر فشار شبکه‌های اجتماعی قرار می‌گرفت.

رییس‌جمهور سابق توضیح داده: وقتی امریکا از برجام بیرون رفت، تصمیم اولیه این بود که ماهم بلافاصله از برجام خارج شویم. همان روز جلسه اضطراری گذاشتیم. همانجا تصمیم شد که 15 روز دیگر از برجام خارج شویم. بعد فکر کردیم با یک چشم برهم زدن، 15 روز تمام می‌شود. آن شب اعلام کردیم که ما برای خروج از برجام چند هفته مهلت می‌دهیم. به امریکا گفته بودند که ماشه را بکش و خارج شو. قرار بود همه‌چیز به نفع امریکا باشد ولی ما کاری کردیم که معادلاتش به‌هم بخورد. این را حتی پوتین گفت که اگر شما از برجام خارج شده‌بودید، ترامپ نفس راحتی می‌کشید. مکرون طرف مذاکرات ما بود. طرف خارجی مدام وقت می‌گرفتند. سال 97 به این شکل گذشت، سال 98 تصمیم شد که از تعهدات کم کنیم. از رهبری اجازه گرفتیم که تعهدات کم شود. ایشان قبول کردند و فقط گفتند مدل کاهش تعهدات با ایران باشد. این دوره زمانی 10 ما طول کشید و در نهایت به طرف خارجی گفتیم، ما دیگر هیچ تعهدی نداریم. همان شب مکرون تماس گرفت و گفت از برجام خارج نشوید. شما تعهد دارید. گفتم شما مگر تعهدی در قبال ما پذیرفته‌اید؟

او قرار است ناگفته‌ای را بازگو کند: «ما سه مقطع در میانه جنگ اقتصادی داشتیم که کار به سمت صلح می‌رفت. مقطع اول اروپایی‌ها با محوریت مکرون واسطه شدند. مقطع دوم میانجیگری ژاپن بود و مقطع سوم مربوط به سفر نیویورک است.»

او ادامه می‌دهد: «وقتی اعلام کردیم که من به نیویورک می‌روم، اعضای 5 بعلاوه یک هم آمدند. مرکل که کمتر به نیویورک سفر می‌کرد، آمد. جانسون درحالی که وسط درگیری‌های داخلی سیاسی بود، سریعا به نیویورک آمد و وزرای خارجی چین و روسیه هم در نیویورک حاضر بودند. اینجا واسطه‌گری رخ می‌داد که موضوع میان ایران و امریکا حل شود. همه‌چیز آماده مذاکرات مستقیم بود. طرف امریکایی هم خیلی ابراز می‌کرد که ترامپ بی‌صبرانه علاقه‌مند به دیدار است. اما احساس کردم که یکجای کار به‌شدت لنگ می‌زند. ترامپ تاکید داشت که اول باید خبر دیدار را اعلام کنیم و بعد دیدار انجام شود. برای من روشن بود که ترامپ بازیگر است. او آدم عادی نبود. هر لحظه بازی می‌کرد. یک هنرپیشه قابل بود. نگران بودم که خبر دیدار را منتشر کند و بعد بازی را بهم بزند. ما می‌گفتیم که اول دیدار انجام شود و بعد خبرش منتشر شود و خلاصه کار به جایی رسید که گفتند دیدار انجام شود و وسط جلسه، خبرش هم اعلام شود. اما پیش از جلسه بازهم تیم ما به گفت‌وگو و مشورت مشغول شدند و در نهایت به این جمع‌ّبندی رسیدیم که با ترامپ امکان گفت‌وگوی برابر و صادقانه وجود ندارد. طرف‌های خارجی هم این را می‌دانستند.

با پایان یافتن دولت دوازدهم، موج شدیدی از انتقاد نسبت به عملکرد اقتصادی دولت مطرح شد و در کنار مخالفان، بسیاری از موافقان دولت نیز اعلام کردند که نتیجه این عملکرد چندان قابل دفاع نبوده است. این صحبت‌های جدید از قول حسن روحانی منتشر شده شاید یکی از نخستین روایت‌های رسمی دولتی است که کار خود را با برجام آغاز و با تحریم تمام کرد و این موضوع شاید سر آغار انتشار روایت‌هایی تازه از آن سال‌ها باشد.