اصلاح نظام پرداخت یارانه؟
پیمان مولوی
نظام یارانهای در هر اقتصادی در کنار نظامات بانکی و مالیاتی یکی از سه رکن اصلی تحول در هر اقتصادی است. در واقع، کشورها از طریق این مثلث تلاش میکنند روند توزیع ثروت و منابع را ساماندهی کنند. در اقتصاد ایران اما این مثلث ریشه در بسیاری از مشکلات اقتصادی کشورها دارد. اینکه فقر در جامعه ایرانی در حال گسترش است. تورم رو به سمت صعود دارد. فساد ریشه دوانده و تولید قادر به بهبود وضعیت خود نیست ناشی از نارساییهایی است که این نظامات از آن برخوردارند. بنابراین زمانی که یکی از مقامات دولتی در خصوص اصلاح نظام یارانهای سخن میگوید، مخاطب ناخودآگاه به یاد اهمیتی که این اصلاح دارد، میافتد. اما باید دید آیا نشانههای یک چنین اصلاح و تغییری در نظام تصمیمسازیهای اقتصادی دولت نمایان شده است یا نه؟ یعنی آیا دولت در مسیر تصمیمات قبلیاش دست به اقداماتی زده است که از بطن آن بتوان پیشبینی کرد که اصلاح نظام یارانهای نتایج مناسبی دارد یا نه. آخرین اصلاحاتی که طی ماهها و سالهای اخیر دولت به سمت آن حرکت کرد و نتایج فاجعهباری داشت، تصمیمی بود که ذیل عنوان اصلاح نظام توزیع یارانه رسانهای شد. پروژهای که هرچند مقامات دولتی تلاش داشتند آن را با عنوان «اصلاح» معرفی کنند، اما برای مردم معنایی جز طرح «آزادسازی قیمتها» نداشت و تبعات فراوانی را بر زندگی مردم تلنبار کرد. بنابراین وقتی از اصلاح نظام پرداخت یارانهای سخن گفته میشود، اما نشانهها برخلاف آن است، نگرانی ایجاد میکند. حال با بررسی نشانهها باید دید اصلاح نظام یارانهای از نظر دولتیها چه معنایی دارد و از نظر مردم و کارشناسان چه معنایی؟
از منظر دولت، اصلاح نظام پرداخت یارانه یعنی گران کردن بنزین برای افزایش درآمدها. دولت تصور میکند با گران کردن بنزین میتواند منابع بیشتری به دست بیاورد و از طریق بخشی از آن کسری بودجهاش را پوشش دهد. البته بخش دیگر آن را نیز میان دهکهایی از مردم توزیع میکند تا به زعم خود قدرت خرید آنها را ارتقا دهد. اما موضوع به همین سادگیها نیست. افزایش قیمت بنزین باعث افزایش قیمت مجموعه کالاها و خدمات در کشور میشود. هزینه زندگی را بالا میبرد، تورم را افزایش میدهد، بر شکاف طبقاتی میافزاید، گرانی را عمق میبخشد و در کل باعث افزایش مشکلات مردم میشود. اما این فشارها ظاهرا برای تصمیمسازان اقتصادی اهمیتی ندارد. موضوع مهم از نظر آنان، ارایه بیلان کاری است. اینکه نتیجه این تصمیمات چه بوده و چه تاثیری داشته، مهم نیست.
در واقع دولتهایی که در ازای افزایش ناچیز یارانهها، اقدام به گران کردن حاملهای انرژی در کشور میکنند یک ریال در جیب مردم میگذارند و بعد ۱۰۰۰ریال برمیدارند. تنها حسن یک چنین برنامههایی نیز آن است که باعث میشود مقامات دولتی (همانطور که وزیر اقتصاد پیشتر گفته بود) بدانند هر ایرانی چند نان میخورد؟ اما واقعیت آن است که این نوع برنامهریزیها برای عموم مردم فایدهای ندارد. وقتی اینقدر بدون منطق میتوان برنامهریزی کرد، چرا دولت کل پول فروش نفت را حساب نکند و سپس آن را تقسیم بر جمعیت همه ایرانیان کرده و به هر ایرانی معادل دلاری آن را پرداخت نکند. قبلا به این نکته اشاره کردهام که هر ثانیه تاخیر در احیای برجام حداقل ۱۱۰۰دلار زیان نصیب کشور میکند. این عدد جدا از سایر ظرفیتهای اقتصادی، تجاری، صنعتی، کشاورزی و... کشور است. قبل از اصلاح نظام یارانهای، کشور به اصلاح نظام تصمیمسازیهای اقتصادی نیاز دارد تا آزمون خطا در اقتصاد این کشور خاتمه پیدا کند. با این توضیحات معتقدم قبل از هر تصمیمی، دولت باید جزییات آن را برای رسانهها و کارشناسان مشخص کند. باید معلوم شود منظور از اصلاح نظام یارانهای چیست تا اشتباهات قبلی تکرار نشود.