با وابستگی کودکان چه کنیم
بهاره روحی
کودک از سهسالگی بهتدریج فاصله گرفتن از مادر را یاد میگیرد و متوجه میشود که مادر غیب نمیشود بلکه ممکن است چندساعتی نباشد و سپس بازگردد. اگر کودک دلبستگی ایمن داشته باشد بعد از 3 سالگی بهتدریج فاصلهاش را با والدین بیشتر میکند و زندگی مستقلش را شروع میکند اما اگر وابسته باشد نمیتواند کوچکترین جدایی را تاب بیاورد. کودک وابسته، در مهمانیها محکم آغوش والدین را چسبیده است و با همسالانش بازی نمیکند. او حتی برای بازی کردن به والدینش وابسته است و در بازی تک نفره ناتوان است.کودکی که نتواند کارهای شخصیاش را انجام دهد، وابسته است. مثلاً، کودک 8 سالهای که نتواند کیف مدرسهاش را جمع کند یا کودک 3 سالهای که نتواند توپش را از زیر مبل دربیاورد و برای انجام این کار نیاز به کمک والدینش دارد، وابسته است. بدخوابی یکی دیگر از نشانههای کودک وابسته است. بر خلاف آن چیزی که ما فکر میکنیم بدخوابی به علت ترس از تنهایی یا تاریکی نیست بلکه در اغلب موارد کودکان به دلیل وابستگی به والدین، نیاز به حضور آنها دارند. دلبستگی یک پیوند عاطفی است که میان کودک و مراقبتکنندههای اصلی که معمولاً والدین هستند، شکل میگیرد. اگر وابستگی ایمن باشد، وابستگی کودک به والدین سالم و بیشتر دلبستگی خواهد بود نه یک وابستگی ناسالم و چسبنده. والدین در سبک تربیتی مقتدرانه، سبک دلسبتگی ایمن را به کودکشان نثار میکنند. در مقابل، والدین مستبد یا والدین سهلگیر یا حتی والدینی که رفتار متناقضی با فرزندشان دارند، به دلبستگی کودکشان آسیب میزنند. آدلر یکی از روانشناسان شخصیت معتقد است ترتیب به دنیا آمدن فرزندان در شخصیت و حتی میزان وابستگی آنها تأثیرگذار است. والدین معمولاً تا قبل از تولد فرزند دوم، وقت و توجه خاصی را صرف فرزند اولشان میکنند؛ به همین خاطر فرزندان اول اغلب دارای اعتمادبهنفس بالا و سلطهگر هستند اما فرزندان آخر اغلب نازپرورده خانواده هستند؛ این کودکان وقتیکه بزرگتر میشوند، احتمالاً درماندگی و وابستگی کودکی خود به خانواده را حفظ میکنند. تکفرزندها هرگز جایگاه برتر خود را در خانواده از دست نمیدهند ولی وقتی متوجه شوند که در خارج از خانواده مثل مدرسه کانون توجه نیستند، دچار مشکلاتی شده و ممکن است این مساله در میزان وابستگی آنها به والدین تأثیر بگذارد.
کودکانی که دلبستگی ناایمن به والدینشان دارند در کودکی دچار اضطراب جدایی میشوند، در مدرسه به معلمان یا سایر مراقبان خود میچسبند، در بزرگسالی از ایجاد صمیمیت با دیگران میترسند، در ابراز عواطفشان مشکلدارند، در روابط صمیمانه حس اعتماد ندارند و دیگران را به طرز بدی از خود دور میکنند.سبک تربیتی و رفتاری والدین، کودک را وابسته میکند لذا تغییر سبک زندگی و تربیتی والدین یکی از راههای پیشگیری از وابستگی کودک است. حال اگر کودکی به والدین خود وابسته است، انتظار نداشته باشید کودکتان یکشبه وابستگیاش را کنار بگذارد. اجازه دهید کودکتان از نو دلبستگی ایمن را تجربه کند. بچهها در دورههایی از زندگی به والدین میچسبند که این دورهها معمولاً کوتاهمدت هستند. در این دورهها نیز میتوانید از ایدههایی برای تشویق کودکتان به کسب استقلال بیشتر استفاده کنید.اجازه دهید کودک در کنار شما بماند؛ به او بگویید: «تا هر وقت بخواهی میتوانی در کنار من بمانی» یا «میتوانی بازی کنی و هر وقت دوست داشتی به آغوش من بیایی» جالب است بدانید که اجازه دادن به کودک برای بودن در کنار شما اغلب برای تشویق او به دور شدن از شما کمک خواهد کرد.
بچهها اغلب طی دوران استرس یا تغییر شرایط مانند به دنیا آمدن خواهر، برادر، طلاق والدین، اسبابکشی به خانه جدیدیا رفتن به مدرسه جدید، به والدین خود وابسته میشوند. اگر وضعیت شما چنین است بگذارید وابستگی کودک دوره طبیعی خود را طی کند.