بحران سالمندی جدی است
مصطفی اقلیما
نمیتوانیم با طرح و دستور به افزایش جمعیت و جلوگیری از سالمندی جامعه دست پیدا کنیم. افزایش جمعیت بیشتر از آنکه نیاز به دستور و طرح و مصوبه داشته باشد، نیازمند فراهم آوردن زیرساختهایی است که این سالها به آن توجه نشده است، ما نمیتوانیم در شرایطی که مردم برای تامین معیشت خود با مشکلات عدیده دست و پنجه نرم میکنند، در حالی که درمان و آموزش دیگر رایگان نیست و قوانین در این موارد رعایت نمیشود، انتظار داشته باشیم افراد به فکر فرزنددار شدن باشند. نمیتوانیم فکر کنیم تنها با حذف وسایل پیشگیری از بارداری و حذف غربالگری و... میتوانیم به افزایش جمعیت برسیم. این هم ه آمارهایی که داده میشود و فریادهایی که زده میشود، کاری از پیش نخواهند برد اگر شرایط را برای فرزند آوری در کشور فراهم نکنیم. در حال حاضر شرایط اجتماعی به گونهای است که جوانان حتی به ازدواج هم فکر نمیکنند چه برسد به اینکه ب خواهند بعد از ازدواج به فرزند آوری فکر کنند. مگر میشود بدون شغل، بدون پشتوانه مالی و بدون اینکه امنیت شغلی داشته باشی بخواهی به تشکیل خانواده و افزایش جمعیت فکر کنی. تمام این هشدارهایی که در مورد سالمندی جمعیت داده میشود درست است، اگر ما نتوانیم جمعیت کشور را جوان نگه داریم به مرحلهای میرسیم که دیگر از پویایی خبری نخواهد بود...
اما وقتی شرایط اقتصادی باعث شده تا درصد بسیاری از افراد جامعه زیر خط فقر سقوط کنند، نشان میدهد اجرایی کردن سیاستهای افزایش جمعیت بیشتر از آنکه نیاز به شعار داشته باشد، به شعور و عمل نیاز دارد. مسوولان سال 1401 را سال آغاز سالمندی در ایران میدانند، البته کارشناسان این حوزه هم به این مساله باور دارند، اما مساله این است که جامعه باید آمادگی پذیرش افزایش جمعیت را داشته باشد. زوجهای جوانی که از آنها انتظار داریم بچهدار شوند باید بدانند که امنیت شغلی خواهند داشت، در زمینه آموزش شرایط مطلوب برای فرزندشان فراهم خواهد بود و همهچیز به پول بیشتر بستگی ندارد، در حوزه درمان باید بدانند که از خدمات درمانی مطلوب با حداقل هزینه برخوردار خواهند شد. اگر این شرایط فراهم شود دیگر لازم نیست برای فرزند آوری طرح و لایحه به مجلس ببریم. از لحاظ جامعهشناسی، تولد فرزند در خانوادههایی که فرودست هستند، خانوادههایی که اعتیاد دارند و خانوادههایی که شرایط مناسب برای تامین هزینههای زندگی را ندارند و از کودکان خود برای تامین هزینهها استفاده میکنند، نمیتواند به نتفع جامعه باشد، این افراد بیشتر از آنکه بتوانند در راستای اهداف جامعه گام بردارند، برای آن هزینه به بار خواهند آورد. چرا که در اکثر موارد این بچهها به نوجوانانی سرکش با انواع و اقسام بزهها تبدیل میشوند که حالا باید هزینهای هم برای تادیب آنها در نظر گرفت. تمام ما قبول داریم که پیری جمعیت به ضرر جامعه خواهد بود، اما آیا تمام آن کسانی که سکان هدایت را به دست دارند، به این باور رسیدهاند که باید برای افزایش جمعیت دست به کارهای بزرگ بزنند، باید زیرساختهای مناسب را فراهم کنند باید شرایط مطلوب برای زندگی در کشور را فراهم کنند، افراد جامعه باید از رفاه نسبی برخوردار باشند تا بتوانند به فرزند آوری فکر کنند، وقتی ما حداقلها را نداشته باشیم و برای تامین معیشت با مشکلات عدیده دست و پنجه نرم کنیم ترجیح میدهیم این شرایط سخت را به تنهایی سپری کنیم نه اینکه فرزندی را هم برای تحمل این شرایط به دنیا بیاوریم. فرمول این کار بسیار ساده است. باید شرایط اقتصادی را سر و سامان بدهیم، باید وضعیت آموزش و بهداشت و درمان را مساعد کنیم، باید در مورد شرایط آبی کشور چارهای بیاندیشیم، اینها همه و همه مشکلاتی است که باید حل شوند تا بتوانیم مردم را تشویق به فرزند آوری کنیم، تا وقتی این مشکلات حل نشوند هیچ اتفاقی در این زمینه رخ نخواهد داد، فرزندآوری دستوری محکوم به شکست است. اگر شایستهسالاری را سرلوحه کار قرار دهیم آن وقت میبینیم که مشکلات بسیاری حل خواهند شد.