زنگ خطر، زمان ریاستجمهوری احمدینژاد به صدا درآمد
یک استاد اقتصاد تاکید دارد که تا الگوی توسعه در ایران تدوین نشود، خلاصی در کار نیست و هر کسی که میخواهد رییسجمهور شود باید طبقه متوسط ایران را دریابد. این جملهای است که کمال اطهاری بارها وبارها آن را تکرار میکند و صراحتا میگوید چارهای جز تدوین الگوی توسعه وجود ندارد.وی معتقد است روشنفکران باید به وظیفه تاریخی خود عمل کنند و الگوی توسعه در ایران را شکل دهند تا از دل این الگوی توسعه، همه آنچه در قالب حق توسعه یک ملت میگنجد، بیرون بیاید. این چکیدهای است از مصاحبه مفصلی که کمال اطهاری با خبرآنلاین درباره وضعیت کنونی ایران بر زبان آورد و از دغدغهاش برای ورود به تدوین برنامه توسعه گفت . سال گذشته بود که اطهاری اعلام کرد اگر برجام احیا نشود، ایران مستعد وقوع ناآرامیهای اجتماعی است. پیش از این نیز وی با اشاره به نبود الگوی توسعه در ایران بود که به وقوع محتمل ناآرامیها اشاره کرد و تاکید داشت باید نخبگان و حکومت هر چه زودتر ورود به تدوین الگوی توسعه در ایران کنند .
طبقهای به نام طبقه ذهنی
اطهاری درباره ماهیت اعتراضات کنونی در خیابان نیز گفت: پس از قطع اعتماد مردم، امیدشان در اثر وقایع رخ داده نیز قطع میشود و در نتیجه چنین اعتراضاتی قابل پیشبینی بود. به هر حال فرآیند انباشت سرمایه و توسعه در کشور متوقف شده است، حق توسعه یکی از حقوق بشر است که باید آن را جدی گرفت. او ادامه داد: جوانان در طبقه ذهنی قرار دارند، اینها همگی قادر به مهاجرت نیستند در نتیجه به دنبال فضای زندگی در کشور میگردند. به همین دلیل به خیابان میآیند اما مسیر آزادی از خیابان نمیگذرد و باید بدون فوت وقت به تدوین الگوی توسعه روی بیاوریم تا کشور از این وضعیت نجات یابد.
کسی به احمدینژاد اعتراض نکرد
کمال اطهاری، پژوهشگر اقتصاد و توسعه در پاسخ به این سوال که آیا از میان برنامههای توسعه تدوین شده، هیچ برنامهای دربردارنده مشخصات الگوی توسعهای در ایران بوده است یا خیر؟ گفت: برنامه چهارم که متاسفانه توسط احمدینژاد کنار گذاشته شد، در بردارنده این مشخصات بود .
وی در توضیح این مطلب افزود: نه تنها احمدینژاد بلکه سایر کاندیداها نیز در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۴، چنین توجهی را به برنامه چهارم توسعه نشان ندادند. در حالی که این برنامه، اجماع نخبگان را در خود داشت و کسانی چون حسین عظیمی بر آن کار کرده بودند. زمانی که این برنامه توسط رییسجمهور وقت یعنی احمدینژاد کنار گذاشته شد، نه حاکمیت، نه اپوزیسیون و نه حتی مجلس، دفاعی از این برنامه نکرد و من فکر میکنم زنگ خطر همان زمان به صدا درآمد.
وی گفت: کنار گذاشتن برنامه چهارم در حقیقت به معنای کنار گذاشتن اقتصاد دانش بنیان بود. خاطرم هست که در سال ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ سهم اقتصاد دانشبنیان در ارزش افزوده را برآورد کردیم که حدود 18 درصد بود در حالی که این سهم در کشورهای پیشرفته به نزدیک 50 درصد میرسید. وی گفت: پیش از آن در دوره تصدی شهرداری توسط احمدینژاد، طرح جامع تهران که تاکید داشت پایتخت به محل توسعه اقتصاد دانش بنیان تبدیل شود، کنار گذاشته شد. در حالی که شعار احمدینژاد؛ «تهران، شهر دانش پایه، هوشمند و جهانی» بود اما به تراکمفروشی روی آورد و تهران را تبدیل به محل رانتجویی کرد.
اطهاری ادامه داد: اینچنین بود کسی که میگفت میخواهم از تهران تمرکززدایی کنم، بیست درصد بر جمعیت این شهر افزود. همین مسیر در دولت روحانی نیز ادامه یافت.
به گفته وی حد قابل تحمل جمعیت تهران نه میلیون و صد هزار نفر بود اما جمعیت کنونی بسیار بیشتر از این حد قابل تحمل شده است. قرار بود با تبدیل تهران به شهر دانش بنیان، سدی برابر مهاجرت به پایتخت ایجاد شود چرا که اقتصاد دانشبنیان، کاربر نیست و این خود عین تمرکززدایی بود اما مصوبهای که در آخرین روزهای کاری دولت آقای خاتمی به تصویب رسید، به همین سادگی کنار گذاشته شد.
تلاش برای گرفتاری جمعیت در تله یارانه
پژوهشگر اقتصاد و توسعه گفت: همه اینها منجر به توقف رشد شد، اتفاقی که با رفاه ضدیت دارد و اتفاقا به جای رفاه، صدمه توزیع میکند. در این شرایط است که ساختار به جای توسعه، میخواهد همه را در بند یارانه نقدی گرفتار کند. همان زمان ما هشدار دادیم و گفتیم اگر تهدید خارجی که همانا ترامپ و تحریم حداکثریاش بود، کنار برود، پای اعتراض به خیابان باز میشود اما کسی گوش نداد.
وی وضعیت زنان ایران را مورد اشاره قرار داد و تاکید کرد: در این فضا میبینیم نرخ بیکاری زنان بین دو تا سه برابر متوسط نرخ بیکاری است.از سوی دیگر در دوره آقای احمدینژاد 700 میلیارد دلار درآمد حاصل شده اما اشتغالی رخ نداد و در نتیجه مطالبات زنان، حتی به لحاظ اقتصادی انباشته شد. اطهاری تاکید کرد: ما در این سالها بارها با اعتراضات بازنشستگان، معلمان و ... که جمعیت بزرگی از شاغلان و حقوقبگیران ایرانی را تشکیل میدهند روبرو بودیم، نکته این است که این افراد حقوقبگیر بودند و اعتراضاتشان در راستای چانهزنی بود اما جمعیت بیکار درس خواندهای هم بودند که مطالبات دقیق داشتند .
وی با اشاره به اعتراضات خیابانی و در پاسخ به این سئوال که نبود شعار اقتصادی در این تجمعات را چگونه میتوان تفسیر کرد؟ گفت: من فکر میکنم مردم به دنبال حق توسعه خود هستند، حق توسعه، همه موارد از آزادی تا رفاه اقتصادی و... را دربر میگیرد. در شرایط کنونی پس از همه اتفاقات دیدیم که چشمانداز آینده نیز تیرهتر شد، حتی برجام به نتیجه نرسید، در نتیجه در سایه ابهام و تردید نسبت به آینده، طبیعی است اعتراض رخ بدهد.
این استاد دانشگاه گفت: این اعتراض، اعتراضی متعلق به طبقه متوسط است. این طبقه به دنبال فضای زندگی خود و داشتن حقوق فردی است و باید این خواسته را شنید.
ایران به قرارداد اجتماعی نیازمند است
اطهاری تاکید کرد: ما نیازمند قرارداد اجتماعی هستیم. همین امروز باید نخبگان دور هم بنشینند و به قرارداد اجتماعی فکر کنند. طفل نارس آزادی نمیتواند کف خیابان متولد شود از این رو لازم است همه روشنفکران رسمی و غیررسمی و نخبگان، همین امروز دست به کار شوند و غفلت خود را جبران کنند و برای رسیدن به این قرارداد تلاش کنند. در غیر این صورت توهم بزرگی است که فکر کنیم اتفاق مثبتی در راه است.
وی گفت: متاسفانه نبود الگوی توسعه نه تنها مانع از نهادسازی در ایران شده بلکه نهادهای پیشین را نیز کژکارکرد کرده است. این اقتصاددان با اشاره به توقف طرحهایی نظیر احداث مسکن اجتماعی و ... گفت: بسیاری از دوستان روشنفکر ما که در سازمان برنامه و مراکز پژوهشی و... حضور داشتهاند، نیز اهمال بزرگی به خرج دادند و الگوی توسعهای از زیر دست آنها بیرون نیامد. در حقیقت اقداماتی نظیر تراکمفروشی که یکی از مبانی نئوفئودالی شدن شهروندی بود نیز در همین دورهها و از همین تفکرات نشات گرفت، اقداماتی که در حقیقت روشن بود به حاکمیت رانت یا شهری شدن رانت منجر میشود و محصولش در نهایت انسداد اقتصادی است.از سوی دیگر حاکمیت نیز خود را مستغنی از مراجعه به جامعه میداند و در این فضا، بورژوازی مولد بزرگ نمیشود. در عین حال همین نخبگان رسمی در مقابل نظام جامع تامین اجتماعی ایستادند، دائم بر این مساله مانور دادند که عرضه و تقاضا تعیینکننده است، خب اگر همین مدل اقتصادی فقط جوابگوست، چرا هر سال جایزه نوبل میدهند، یک جایزه نوبل را تقدیم آرامگاه آدام اسمیت میکردند و خلاص.
وی در توضیح این مطلب ادامه داد: اصلا سوال این است، فرض کنیم برنامه شما ساماندهی بازار است، از چه پیکربندی برای این ساماندهی استفاده میکنید؟ نوع آلمانی، فرانسوی، کرهای ژاپنی یا چینی؟
از عقل سلیم تا عقل ممیز
این استاد دانشگاه بار دیگر بر ضرورت تدوین برنامه و الگوی توسعه تاکید کرد و در پاسخ به این سوال که آیا زمان کنونی، این امکان را برای تدوین برنامهای از این دست فراهم میکند یا خیر؟ گفت: چارهای جز این پیش روی ما نیست. نمیشود پشت ماشینی بنشینید و بگویید برای تعمیر فرمان این خودرو دیر شده است، این خودروی بدون فرمان اینجا در دره نیفتد، در پیچ بعدی میافتد. تاریخ با هیچ ملتی شوخی ندارد. لازم است عقل ممیز به جامعهای که عقل سلیم دارد، بخشیده شود. من خاطرم هست همین نکته را به آقای خاتمی گفتم، وقتی مردم را دعوت کرد که به روحانی رای بدهند، تاکید کردم هر کسی میخواهد رییسجمهور شود باید طبقه متوسط ایران را دریابد. این طبقه متوسط بیهمتاست چرا که مانع پیوستن به پوپولیستها میشود. در اروپا این طبقه متوسط بود که کارگران را به فاشیسم پیوند داد پس قدر طبقه متوسط را بدانید و عدالت را فراموش نکنید.
وی گفت: در امریکا ترامپ از دل طبقه متوسط بیرون میآید و در اروپا نیز در هر بزنگاه طبقه متوسط به دام فاشیسم میغلتد اما طبقه متوسط ایران عقل سلیم بسیار پختهای دارد. یادم هست لوموند، بعد از انتخاب آقای روحانی گزارشی منتشر کرد که مردم دو کشور به یارانه نه گفتند، یکی ایران و یکی سوییس چرا که همه رقبای آقای روحانی طرحهای یارانهای داشتند اما وی چنین چیزی نداشت.
اطهاری افزود: متاسفانه دولت آقای روحانی در اولین گام، قبل از آنکه برادری خود را ثبات کند، طرح حذف یارانه را کلید زد که این کار اشتباهی بود.
وی در توضیح این مطلب ادامه داد: به هر حال به جای تدوین الگوی توسعه متاسفانه طرح جامع مسکن، طرح جامع روستاها و برنامهریزی برای سکونتگاههای غیررسمی همه کنار گذاشته شد و چون شایسته سالاری نیست و طبقه کارگر حق داشتن سندیکا ندارد، منزلت اجتماعی افراد پایین است .
اطهاری گفت: در این وضعیت افراد در سیستم جایی ندارند و در نتیجه نخبه از کشور مهاجرت میکند و بخش مولد نیز رانت میبلعد و بازی مجموع منفی درست میکند .
وی در توضیح این مطلب ادامه داد: در این فضا مازاد اقتصادی در ایران مکیده شده و از کشور خارج میشود و برآوردها نشان میدهد سالانه 80 میلیارد دلار فرار سرمایه اتفاق میافتد. او با تاکید بر اینکه نمونهای از روشنفکران مسوولیت پذیر در دوره انقلاب مشروطه ظهور کردند، ادامه داد: مصداق پختگی انقلاب مشروطه این است که الگو داشت و در سایه این الگوی توسعه اراده ملی- مردمی جهت یافت و در نتیجه وقتی محمدعلی شاه کودتا کرد، از ستارخان عیار تا سردار اسعد، خان خانان بختیار وارد میدان شدند، ببینید چه اقناعی میتواند رخ داده باشد . همین حالا اگر کسی در هر کشوری از کشورهای اطراف ما بتواند حاکم بغداد، حتی کراچی و ... را بتاراند، بیتردید حاکم میشود اما سردار اسعد وقتی وارد تهران شد، حاکم تهران نمیشود و میگوید من برای نجات مشروطه آمدم.
وی با اشاره به این نظریه که دولت شکستدهنده انقلاب موظف است وظایف انقلاب مغلوب را انجام دهد، گفت: رضا شاه نیز در قالب همین تئوری راهآهن ساخت و اقداماتی از این دست کرد اما وقتی از نخبگان مشروطه برید، تبعید شد و از ایران رفت.
زنگهای خطر به صدا درآمده بود
اطهاری تاکید کرد: در فضای انسداد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و شخصی هستیم، از نبود امکان برای برگزاری مجامع فرهنگی تا فیلترینگ و... مصداق این مدعاست.
او گفت: نگاهی به آمارها نشان میدهد نرخ بیکاری فارغالتحصیلان و ورشکستگی صنایع متوسط و نوسانات شدید ارز و پنج برابر شدن آمار بزهکاری در سه سال، موضوعات روشنی بود که خطرات پیش رو را روشن میکرد. رشد تلههای فقر، خشک شدن دریاچه ارومیه و ریزگردها و وضعیت منابع آبی خوزستان همه و همه فرمانهای بیدارباش را به صدا درآورد اما انگار کسی نشنید و اکثریت روشنفکران رسمی و غیررسمی نیز به جای پرداختن به اصل ماجرا شروع به مانور بر مساله فساد کردند .
این پژوهشگر اقتصاد و توسعه در این گفتوگو با تاکید بر اینکه پیشبینیها در خصوص وقوع ناآرامیها برآیند مطالعه اقتصاد سیاسی و اقتصاد توسعه است، تاکید کرد: فعالان اقتصادی و اجتماعی لازم است اقتصاد توسعه را بررسی کنند، نکته اینجاست که هم در حاکمیت و هم در میان اکثر روشنفکران بیرون از حاکمیت به صورت عمیق به این موضوع نپرداختند. این استاد دانشگاه ادامه داد: روشنفکران غیررسمی نیز تکساحتی به اقتصاد سیاسی مینگرند و در چارچوب مدل توسعه برخورد نمیکنند .
وی در توضیح این مطلب افزود: منافع طبقه کارگر به صورت حداقلی مورد بررسی قرار میگیرد و پیوند طبقه کارگر را با جامعه نمیبینند. حالا در فضایی که خصلت حاکمان گرایش به رانت است و اندیشهورزی در آنها متوقف شده، با مجموعهای از روشنفکران روبرو هستیم که تکساحتی هستند.
اطهاری گفت: متاسفانه بحث و گفتمان درباره یک الگوی توسعه در ایران وجود ندارد، این معضل پیش از انقلاب ایران نیز وجود داشت و هنوز با این مشکل درگیر هستیم.
وی به مضرات نبود الگوی توسعه مورد قبول جامعه اشاره کرد و توضیح داد: در این فضا فرآیند انباشت یا رشد نیروهای مولد که انباشت سرمایه فیزیکی، دانش و ... را در برمیگیرد متوقف میشود.در غیاب این ضرورت بزرگ میبینیم بحثهایی تک ساحتی مانند اینکه توسعه سیاسی بر اقتصادی مقدم است یا خیر صورت میگیرد و در این فضا نیز عدهای دعوت به تظاهرات خیابانی میکنند بدون انکه درباره الگوی توسعه صحبت کنند.
وی گفت: مثال کسانی که هنوز درباره تقدم و تاخر توسعه سیاسی و اقتصادی سخن میگویند مثال کسی است که میگوید بیست سال است از طلبکارم دو ماه مهلت میخواهم و مهلت نمیدهد . ماجرا فراتر از اینهاست. الگوی توسعه باید دربردارنده آرزوهای جامعه و لایههای مختلف جامعه باشد. او با تاکید بر اینکه جامعه نیز منتظر این الگوست، وظیفه روشنفکران رسمی و غیررسمی را ورود به بحث و تلاش برای تدوین این الگو دانست چرا که انسداد رخ داده باید شکسته شود.