کلیشه کمبود گاز در بزرگترین دارنده گاز جهان
حسن مرادی
با نزدیک شدن به فصل زمستان یک بار دیگر انتشار اخباری در خصوص احتمال کمبود گاز در ایران و ضرورت واردات گاز از کشورهای همسایه در فضای اقتصادی و رسانهای کشورمان شنیده میشود. انتشار اخبار کمبود گاز برای کشوری که دومین دارنده گاز در سطح جهان محسوب میشود و ذخایر منحصر بهفردی را در این حوزه داراست، از جمله عجیبترین خبرهایی است که ممکن است منتشر شود. اما دلیل این مشکلات چیست؟ آیا در ایران تخصص لازم برای استحصال گاز وجود ندارد؟ سواد کافی نیست؟ ظرفیتهای فنی و مهندسی وجود ندارد؟ یا دلایل دیگری دارد. واقعیت آن است که هیچ کدام از این گزارهها مشکل اصلی ما نیست. در جریان این یادداشت تلاش میکنم، نگاهی به این چراییها بیندازم.
1) مشکل اصلی اقتصاد ایران که باعث شده نتواند از حجم انبوه ظرفیتهایش استفاده کند، فقدان سرمایهگذاری و بهروزآوری صنایع نفت و گاز کشور است. سالهاست که متولیان و سیاستگذاران کشور از ضرورت سرمایهگذاری در صنایع مادر ایران صحبت میکنند، اما نتیجه لازم حاصل نمیشود. به عبارت روشنتر، مسوولان کشورمان میدانند که مشکل اصلی کجاست اما تلاشی برای رفع آن نمیکنند. به طور کلی سرمایهگذاری در حوزه اقتصاد به دو شکل صورت میگیرد؛ یا سرمایهگذاری داخلی است یا سرمایهگذاری خارجی. در بخش سرمایهگذاری خارجی که ایران تحریم است و به دلیل تحریمها، هیچ شرکت بینالمللی یا کشوری حاضر نخواهد شد سرمایهاش را وارد اقتصادی کند که هم تحریم است و هم به کنوانسیونهای بینالمللی نپیوسته است.
2) مسیر بعدی برای بهروزآوری صنایع نفت و گاز ایران، استفاده از ظرفیتهای داخلی و ملی است. یک بخش هم سرمایهگذاریهای داخلی مربوط به بخش خصوصی و عموم مردم است که آن هم به دلیل نزول شاخصهای اقتصادی، کاهش ارزش پول ملی، افزایش تورم و... با اقبال عمومی مردم و بخش خصوصی مواجه نمیشود. تنها راه باقی مانده استفاده از سرمایهگذاری ملی است. در این بخش هم به دلیل عدم بهرهوری امکان استفاده حداکثری وجود ندارد. دولتها در ایران به اندازهای یله و بزرگ شدهاند که هر اندازه پول در چاه نیازهایش ریخته شود باز هم افاقه نمیکند، چرا که بهره وری مطلوب وجود ندارد. میگویید چرا؟ برایتان توضیح میدهم.
3) گفتیم دولت ایران ساختاری یله و رها دارد. یعنی به اندازه نیازهای کشور کارمند نیست و بسیار بیشتر از نیازهای مدیریتی دولتی، کارمند و هزینه در این اقتصاد وجود دارد. این از عجایب روزگار است که اقتصاد ایران با حدود 85 میلیون جمعیت، چند برابر اقتصادی مانند ژاپن با آن حجم انبوه از فعالیتهای تولیدی و تجاری و صادراتی (و بیش از 125 میلیون نفر جمعیت) کارمند دولتی دارد. کارمندانی که متاسفانه بسیاری از آنها نه به دلیل شایستگی بلکه از طریق رابطه و نفوذ و قرابت با فلان مدیر ارشد و... راهی دستگاههای دولتی شدهاند. دولت از یک طرف باید شکم این لشکر انبوه نیروهایش را سیر کند و از سوی دیگر یارانههای نقدی به دهها میلیون ایران بدهد.توزیع یارانههایی که باعث شده امکان بهرهبرداری از سرمایههای داخلی به نفع بهروزآوری زیرساختها هم مقدور نباشد، حتی در زمانی که کشور با درآمدهای بالای 800 میلیارد دلاری هم مواجه بود (دولتهای نهم و دهم) به جای سرمایهگذاریهای پایدار، منابع کشور صرف یارانههای نقدی و واردات و... شد. با این توضیحات مشکلاتی که در فضای انرژیک کشور در حوزههای گازی و... ایجاد شده به دلیل فرسودگی صنایع و زیرساختها است.
4) اخباری که این روزها در خصوص واردات گاز از کشورهای همسایه شنیده میشود ناشی از عدم تعادل در تولید گاز کشور است. هر سال با آغاز فصل زمستان این مشکلات بروز میکند. اگر در کل کشور هوا ناگهانی سرد شود، مصرف گاز در کشور بالا میرود و این روند باعث میشود تا ایران به واردات گاز از کشورهای همسایه نیاز داشته باشد. روش واردات گاز ایران هم به صورت سوآپ است. قبلا ایران از مرزهای شمالی هممرز با ترکمنستان گاز وارد میکرد و بعد در مرزهای جنوبی به آنها گاز یا نفت میداد. این روند بعد از تحریمهای روسیه دچار تغییر شد. روسیه توان بالایی برای تولید گاز دارد و ایران میتواند از این مازاد گاز بهرهبرداری کند. ایران میتواند گاز روسیه را در شمال بخرد و آن را تبدیل به برق کند و آن را به عراق یا سایر کشورهای جنوبی بفروشد.
5) بنابراین مشکل کمبود گاز هر سال با آغاز فصل سرما در ایران مطرح میشود و بعد با پایان فصل سرما از یاد همه میرود. مانند مشکل آلودگی هوا که به صورت مقطعی همه به آن توجه میکنند و بعد به دست فراموشی سپرده میشود. راهحل این مشکل هم، سرمایهگذاری و بهروزآوری زیرساختها است. مشکلی که به دلیل تحریمها، عدم بهرهوری و سوءمدیریتهای داخلی دیگر در اقتصاد ایران به یک امر بدیهی تبدیل شده است.