مقصر مشکلات بازار دارو کیست؟
محمد علی باقری
1) ریشه کمبودها و گرانیهای اخیر در بازار داور چیست؟ پاسخ این پرسش برای آن دسته از افراد و خانوادههایی که مریضی در خانه دارند یا حیات و ممات نزدیکانشان به دارویی خاص وابسته است، بسیار مهم است. این دسته از خانوادهها با هر خبری در خصوص گرانی یا کمبود دارو، تن و بدنشان میلرزد و امنیت فکری خود را از دست میدهند. اما نهاد مسوول در این بحران چه نهادی است؟ به طور طبیعی در زمان بروز هر نوع بحرانی در حوزه دارویی کشور، نهادی که باید توضیح بدهد که چرا یک چنین شرایطی ایجاد شده؟ چرا نظارتهای لازم برای ارایه خدمات دارویی به مردم صورت نگرفته؟ چرا قبلا در خصوص واردات دارو یا تامین مواد اولیه شرکتهای دارویی برنامهریزی نشده؟ و دهها چرای دیگر، وزارت بهداشت است. این وزارت بهداشت و معاونت سازمان غذا و داروست که باید در خصوص چرایی بروز این مشکلات اطلاعرسانی کند. ضمن اینکه نمیتوان از نقش نهادهای ناظر و تصمیمساز مانند مجلس نیز غافل شد. بخش قابل توجهی از مشکلات به اقتصاد سلامت بازمیگردد.
2) به عنوان فعال حوزه سلامت کشور که از نزدیک با مشکلات مردم در این عرصه مواجهم، معتقدم بخش قابل توجهی از مشکلات دارویی کشور برآمده از ساختار سیاستگذاری در کشور است. بدون تردید در صورتی که مسوولان اجرایی و تقنینی کشور از قبل برنامهریزیهای لازم را صورت میدادند یک چنین مشکلاتی ظهور و بروز نداشتند (یا حداقل کمتر داشتند) زمانی که بحث تخصیص ارز و سایر نیازمندیهای حوزه سلامت مطرح شد، بسیاری از تحلیلگران یک چنین مشکلاتی را پیشبینی میکردند، اما توجهی به هشدارها نشد. تنها در شهر اصفهان که محل سکونت من است، شاهد ناهماهنگیهای فراوانی در حوزه دارو و درمان هستیم و دانشگاه علوم پزشکی و سایر نهادهای مسوول نتوانستهاند خدمات دارویی مورد نیاز مردم را تامین کنند. این در حالی است که ما در دوره ابزارهای نوین ارتباطی و اینترنت قرار داریم و سازمان غذا و دارو به راحتی با ایجاد یک سامانه میتواند ورودی و خروجی دارو به کشور و حجم تولید را زیر نظر بگیرد.
3) یکی از مشکلات جدی در حوزه دارو (به طور خاص) و بخش درمان و سلامت (به طور عام) عدم به کارگیری تخصص و شایستگی است. افرادی در این حوزهها به کار گماشته میشوند که اغلب یا تخصص لازم را نداشته یا اینکه انگیزه کافی برای فعالیت در حوزه سلامت را ندارند. ضمن اینکه دایره مدیران کشور در حوزه سلامت بسیار محدود است. فردی در یک دولت سمت خاصی را دارد، بعد به علت سوءمدیریت برکنار میشود، بعد همین فرد در جایگاه مهم دیگری در حوزه درمان، دارو و سلامت به کار گماشته میشود. این در حالی است که ایران در بخش پزشکی، داروسازی و در کل سلامت یکی از کشورهای غنی است. باید دید چرا از این ظرفیتها برای کاهش آلام مردم و مهار کمبودها استفاده نمیشود؟
4) یکی دیگر از مشکلات حوزه دارو و درمان به وجود یک مافیای قوی باز میگردد. کافی است تحلیلگران و جستوجوکنندگان نگاهی به مدیران این بخش و مدیران شرکتهای دارویی بیندازند تا متوجه شوند چه تضاد منافعی در این بخش وجود دارد و چه ذینفعانی این بازار را تحت کنترل دارند. شخصا وجود مافیا در بازار دارویی ایران را تایید میکنم. این مافیا در برخی برههها تلاش میکنند عرضه دارو را محدود کنند تا در مرحله بعد بتوانند قیمتهای مورد نظر خود را بقبولانند. حتی در برخی برههها برای به کرسی نشاندن حرف خود با تنبیه مدیری که از تصمیم آنها سرپیچی کرده، اختلالاتی در بازار دارویی ایجاد میکنند تا تسلط خود را نشان بدهند. مقابله با این مافیا یکی از وظایف جدی مسوولان است که به آن توجهی نمیشود.
5) مهمترین بخش از مشکلات این حوزه اما به تصمیمسازیهای اشتباه مسوولان بازمیگردد. مسوولانی که توانایی استفاده از ظرفیتهای ارتباطی نوین را ندارند و نمیتوانند امنیت مردم را در حوزه دارو تامین کنند. زمانی که ارز ترجیحی دارو حذف شد یا زمانی که میبایست برای تولید یا واردات دارو برنامهریزی میشد، تدبیر لازم صورت نگرفت تا کار به جایی بکشد که بسیاری از مرد برای تهیه اقلام دارویی حیاتی مورد نیاز خود با مشکلات عدیدهای مواجه شوند.