خطر صدور قطعنامههای شورای حکام
حسن بهشتی پور
روز گذشته برخی از رسانههای اروپایی و غربی اخباری را در خصوص به بن بست رسیدن برجام و پایان مذاکرات هستهای منتشر کردند که به نظر میرسد در راستای رویکردهای تبلیغاتی باشد که غرب به طرق گوناگون دنبال به هر حال همان اندازه که ایراننیازمند برجام است، غرب و اروپا هم به برجامنیاز دارند.منتها غربیها با توجه به ناآرامیهای اخیر ایران منتظرند ببینند، تظاهرات اعتراضی در ایران چه سرانجامی پیدا میکند.البته قبلا هم آمریکاییها و اروپاییها اعلام کرده بودند که با اعتراضات اخیر در ایران، مذاکرات معنا ندارد، اما این اظهارات به نظرم تبلیغی است و ذیل سیاستهای اعمالی آنها قرار نمیگیرد. غرب پس از مشخص شدن تکلیف ناآرامیها در ایران مذاکرات را در پیش میگیرد. موضوع مهم اما قطعنامه جدیدی است که توسط کشورهای غربی به شورای حکام ارایه شده است. این تلاشها، در راستای برنامههای قبلی غرب برای پرونده سازی علیه کشورمان است. اما باید دید طرف ایرانی در برابر این تلاشها چه واکنشی از خود نشان میدهد؟ محاسبات دولت سیزدهم درباره برجام غلط از کار درآمد، دولت تصور میکرد، غربیها به دلیل روبهروشدن به بحران انرژی حاضر به دادن امتیازات بیشتر میشوند. بنابراین مذاکرات را به صورت جدی دنبال نمیکرد، برخی از روزنامههای اصولگرا در ایران از دولت میخواستند، چند ماه صبر کند و بعد که زمستان سخت اروپا از راه رسید مذاکره کند. جا داشت که ایران مستقیما با آمریکا مذاکره کند، چون اروپاییها وزنی در تصمیمات آمریکا نداشتند.اینکه ایران، اروپا را به عنوان واسطه قرار دهد به جز اینکه فرصتها را یکی پس از دیگری از ایران بگیرد فایدهای نداشته و ندارد. مشخص نیست به چه علت دولت رییسی حاضر به گفتوگو با طرف اصلی مذاکرات نیست. البته امیرعبدالهیان وزیر خارجه ایران اعلام کرده که اگر ایران احساس کند که مذاکرات سودمند خواهد بود، ایران آماده است حتی با آمریکا هم مذاکره کند، اما سوال این است، به جز مذاکره چه راهی وجود دارد که ایران از طریق آن متوجه شود که آیا گفتوگو با آمریکا سودمند است یا نه؟دولت مدام این موضوع را مطرح میکند که آمریکا دبه میکند و یا اعتمادی به آمریکا نمیتوان کرد. من معتقدم به هیچ کشوری نمیتوان اعتماد کرد. نه فقط به آمریکا بلکه به انگلیس، روسیه، فرانسه و چین و...هم نمیتوان اعتماد کرد، چون هر کشوری به دنبال تحقق منافع خود است. اما وجود این وضعیت نا اطمینانی به این معنا نیست که نباید با کشورهای مختلف مذاکره کنیم.کشورها با هم مذاکره میکنند تا مشکلاتشان را حل و فصل کنند.ما هم باید مذاکره کنیم چون باید تحریمها را از میانبرداریم و تحریمها بدون مذاکره برداشته نمیشوند.اقتصاد ایران نیازمند حل مشکل تحریمها است. حتی اگر ایران در زمینههای اقتصادی، سیاسی، دیپلماسی و... رشد کند، باز هم باید رویکرد گفتوگو را دنبال کند . پرونده هستهای باید برای همیشه حل شود این امر به مذاکره نیاز دارد. مذاکره هرچند باید بر اساس قدرت باشد اما مذاکره بر مبنای تحلیل غلط هم فایدهای ندارد. ایران امیدوار بود مساله آژانس و شورای حکام را از نظر سیاسی حل کند اما نشد و طرف مقابل به دنبال تصویب قطعنامه علیه ایران است. اهمیت این قطعنامهها این است که
علیه ایران پرونده سازی میکنند، در واقع مستندسازی برای ادعاهای طرف مقابل علیه ایران صورت میگیرد.این پروندهها در اد امه مبنای تصمیمات قرار میگیرد. در واقع این پروندهها از منظر بین المللی مورد استناد قرار میگیرد.ایران باید تلاش کند اولا مذاکرات مستقیم با آژانس داشته باشد و به ۳سوال اصلی آژانس پاسخ دهد و از سوی دیگر با آمریکا به عنوان طرف اصلی گفتوگوها بحث و تبادل نظر داشته باشد تا منافع ملی محقق شود.در کل به نظرم کشور در حوزههای مختلف در شرایط حساسی است و در این شرایط تصمیمات معقول و تخصصی و بدون تابوهای غیر ضروری است که میتواند کشورمان را از این بزنگاهها عبور دهد.