تبعات اقتصادی قطعنامههای شورای حکام
علی بیگدلی
پس از تصویب قطعنامه اخیر شورای حکام علیه ایران روایتهای متفاوتی در خصوص تبعات این قطعنامهها مطرح شده است. برخی معتقدند این قطعنامهها خطرات بسیاری دارد و سایه قرار گرفتن ذیل فصل 7 منشور ملل متحد و تحریمهای فراگیر سازمان ملل را بر سر ایران مستدام میدارد. گروه دیگری نیز خوشبینانهتر به موضوع مینگرند و معتقدند که این قطعنامهها تلاش غرب برای آوردن ایران پای میز گفتوگوهاست. بهطور کلی آژانس هر 3ماه یک بار موظف است که گزارشی را به اعضای شورای امنیت در خصوص موضوعات مختلف از جمله پرونده ایران ارایه کند. منتها دو نوع قطعنامه در آژانس وجود دارد که با هم متفاوت هستند، یکی قطعنامههای اخطاری است و دیگر قطعنامههای تنبیهی. خوشبختانه هر دو قطعنامهای که اخیرا علیه ایران صادر شده است، اخطاری بوده و نشانهای از تنبیه نداشتهاند. در این میان زمانی پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل میرود که آژانس قطعنامه تنبیهی علیه ایران صادر کند و خواستار برخورد با ایران شود.
پس از صدور این قطعنامه تنبیهی است که شورای امنیت تصمیم میگیرد که در مورد ایران چه برخوردی باید صورت گیرد. اگر باز هم ایران در خصوص بازرسیهای مناطق مورد نظر و ورود کارشناسان برای نصب دوربینها مقاومت کند، ممکن است، آژانس تصمیم بگیرد که پرونده ایران را ذیل فصل هفتم سازمان ملل ببرد.
اینجا موضوع خطرناک میشود، چرا که از منظر شورای امنیت ایران به عنوان یک خطر برای امنیت جهانی یاد میشود و همه کشورها موظف میشوند که در تحریمها و برخوردهای شدیدتر علیه ایران همکاری کنند. اما موضوع بعدی که برخی کارشناسان به آن میپردازند، صدور این نوع قطعنامهها در آژانس و ارتباط آن با مذاکرات برجامی است. تا حدودی این ارتباط وجود دارد، چرا که قطعنامههای اخیر را نیز 3کشور اروپایی، یعنی انگلیس، فرانسه، آلمان، همراه با امریکاییها پیشنهاد دادهاند. این امر میتواند به ایران فشار وارد کند که هم به خواستههای آژانس تن دهد و هم انعطاف بیشتری در خصوص مذاکرات احیای برجام از خود نشان دهد. اما قطعنامههایی که علیه ایران صادر میشود، هم در آژانس و هم در اتحادیه اروپا تاثیرگذار است. زمانی که این قطعنامهها صادر میشود، چهره ایران در سطح جهانی مخدوش میشود و در مسیر تجارت ایران خلل ایجاد میکند. ممکن است در سال آینده در مجمع عمومی این موضوع، در کنار تحریمها و همچنین بحران ناآرامیهای موجود در ایران، باعث شود دوباره قطعنامهای علیه ایران صادر شود. این مشکلات در ارتباطات بازرگانی ایران و روند سرمایهگذاری در کشورمان اثرگذار خواهد بود.
نباید فراموش کرد که سیاستهای دولت وقت ایران طی سالهای 84 تا 92 باعث شد تا پرونده ایران ذیل فصل 7منشور سازمان ملل قرار بگیرد، در مراحل بعدی تلاشهای زیادی صورت گرفت تا ایران بدون خطر جنگ این مرحله را پشت سر بگذارد. باید مراقب بود که دوباره این فضا علیه ایران ایجاد نشود. در وهله نخست ایران باید سطح انتظارات خود را کاهش دهد و انعطاف بیشتری در مذاکرات از خود نشان دهد. در حال حاضر ایران تلاش میکند تا دامنه رفع تحریمها، تحریمهای سازمان ملل را نیز دربر بگیرد. این روند میتواند با انعطاف بیشتری دنبال شود. اگر این روند در پیش گرفته شود میتوان با غرب به یک تعامل و توافق برجامی دست پیدا کرد.
به نظر میرسد که پس از انتخابات میاندورهای در امریکا و رفتاری که امریکا درخصوص عدم حمایت از گروههای تروریستی ایرانی داشته، باعث آغاز مذاکرات شود. ایران هم باید بداند که از منظر اقتصادی نیازمند برجام، بازگشت به بازار نفت و بهبود مناسبات ارتباطی با جهان پیرامونی است. هر گونه اشتباه در راهبردها میتواند ایران را با خطراتی مواجه کند که عبور از آنها به این آسانیها نخواهد بود. یکی از دلایل بروز ناآرامی در ایران به مشکلات اقتصادی و معیشتی بازمیگردد و راهحل آنها نیز در گرو احیای برجام است. نباید این فرصتها را از دست داد، چرا که فردا ممکن است دیر باشد.