گرانی به زبان ساده؛ نداشتن قدرت خرید

۱۴۰۱/۰۹/۰۶ - ۰۳:۵۲:۰۹
کد خبر: ۱۹۴۷۶۸
گرانی به زبان ساده؛ نداشتن قدرت خرید

گلی ماندگار|

 تورم نقطه‌ای 48 درصد؛ این یعنی تامین هزینه‌های زندگی برای درصد بالایی از جامعه بسیار سخت شده است. حالا دیگر این کارگران نیستند که از کمبود‌ها رنج می‌برند بلکه تعداد قابل توجهی از افراد جامعه از فرهنگی و بازنشسته گرفته تا کارمند و کارگر همه درگیر همان فقری هستند که افزایش تورم و پایین بودن دستمزدها برایشان به ارمغان آورده است. کافی است هزینه‌های این روزها را با هزینه‌های سال 1398 مقایسه کنیم زمانی که پایه حقوق وزارت کار حتی به 2 میلیون تومان هم نمی‌رسید اما خرید مایحتاج یک خانواده 4 نفره در طول ماه مبلغی بین 700 تا 900 هزار تومان بود. آن زمان هنوز مبلغ اجاره‌بهای مسکن سر به فلک نکشیده بود و همچنان با شیبی ملایم رو به افزایش بود. آن زمان خط فقر 4 میلیون تومان اعلام شده بود یعنی باز هم خط فقر دو برابر پایه حقوق دریافتی قشر وسیعی از جامعه اما هنوز خیلی از آنها با انجام اضافه کار و کار در دو شیفت می‌توانستند تا حدودی از پس هزینه‌های زندگی بربیایند، اما حالا... پایه حقوق نزدیک به 6 میلیون تومان است، خط فقر بین 14 تا 18 میلیون تومان عنوان می‌شود و مسوولان حتی برای تعیین خط فقر هم با هم به توافق نرسیده‌اند، این یعنی سه برابر حقوق دریافتی اکثر افراد جامعه. از سوی دیگر اجاره‌بهای مسکن در شهرهای بزرگ بیش از نیمی از حقوق افراد را به خود اختصاص می‌دهد و خرید مایحتاج روزانه نیز به دلیل افزایش افسارگسیخته تورم کار راحتی نیست. بسیاری از بازنشستگان در مورد حقوق‌های دریافتی خود ناراضی‌اند، بسیاری از کارگران همچنان چشم انتظار تصمیم شورای عالی کار در مورد ترمیم دستمزد باقی مانده‌اند. دستمزدی که حتی اگر ترمیم هم شود باز در برابر تورم روز افزون نمی‌تواند تاثیری در قدرت خرید آنها داشته باشد. حالا دیگر حتی پزشکان هم برای تامین هزینه‌های زندگی مشکل دارند چه برسد به افرادی که روز مزد هستند و دریافتی شان تنها برای تامین یک وعده معیشت روزانه کفاف می‌دهد.

   گرانی به زبان ساده

قرار نیست برای اینکه واقعیت گرانی‌های امروز جامعه را بفهمیم به اصطلاحات اقتصادی پناه ببریم. در سال 98 قیمت هر کیلو برنج مرغوب ایرانی زیر 30 هزار تومان بود اما حالا همان برنج باقیمتی نزدیک به 150 تا 160 هزار تومان در هر کیلو فروخته می‌شود. حالا حتی دیگر برنج‌های هندی و پاکستانی را هم نمی‌توان با قیمت 30 هزار تومان در بازار پیدا کرد و این برنج‌ها هم به کیلویی 60 تا 70 هزار تومان رسیده‌اند. سوال اینجاست که یک خانواده 4 نفره در طول یک ماه به‌طور متوسط چند کیلو برنج مصرف می‌کند. جواب اما به همین سادگی نیست، چون همه‌چیز به قدرت خرید خانواده باز می‌گردد. در واقع اگر قرار باشد استانداردها را در نظر بگیریم هر خانواده 4 نفره در طول یک ماه بین 8 تا 10 کیلو برنج مصرف می‌کند، اما آیا در حال حاضر کارگران توان خرید این میزان برنج برای یک ماه خانواده خود را دارند، حتی اگر قرار باشد همان برنج هندی و پاکستانی را استفاده کنند؟ قیمت هر کیلو مرغ در سال 98 نزدیک به 25 هزار تومان بود اما حالا هر کیلو مرغ با قیمتی بین 85 تا 90 هزار تومان عرضه می‌شود، در واقع افزایش نزدیک به 4 برابر برای قیمت هر کیلو مرغ. یک خانواده 4 نفره اگر قرار باشد در هفته یک بار هم مرغ مصرف کنند در ماه باید مبلغی نزدیک به 300 تا 350 هزار تومان برای خرید آن هزینه کنند.  قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی در سال 98 نزدیک به 110 تا 115 هزار تومان بود در حال حاضر قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی 240 هزار تومان است. یعنی بیش از دو برابر. برای خیلی از افراد خرید حتی یک کیلو گوشت در یک ماه هم کار آسانی نیست.  هر شیر کیسه‌ای یک لیتری در سال 98 به قیمت 2 هزار و 500 تومان به فروش می‌رسید که این مبلغ در سال 1401 به 13 هزار و 500 تومان رسیده است.  چنین افزایش افسار گسیخته‌ای طی 3 سال در مورد قیمت کالاها و مایحتاج روزانه مردم، چه نتایجی در بر دارد، جز افزایش فقر و پایین آمدن قدرت خرید قشر کم درآمد جامعه که روزی به عنوان قشر متوسط از آنها یاد می‌کردیم. قشری که مدد اقتصاد بیمار در حال حاضر دیگر در جامعه ما وجود خارجی ندارند و هر چه هست مردم جامعه به دو دسته فقیر و غنی تبدیل شده‌اند. تعداد بی‌شماری افراد فقیر و تعداد انگشت شماری افراد غنی. 

   ضربه‌های اقتصاد بیمار بر پیکر جامعه

امان‌الله قرایی، جامعه شناس در مورد تاثیر اقتصاد بیمار و متورم بر پیکر جامعه و معادلات اجتماعی به «تعادل» می‌گوید: بحران انگیزه، بزرگسالی زودرس، عطش پول، غلتیدن در ابهام و بی‌هنجاری و ... تمامی از نتایج وضعیت نامشخص اقتصادی در جامعه است. در واقع این وضعیت می‌تواند باعث بروز بسیاری از مشکلات در جامعه شود. بیش از همه جوانان از این مشکلات اقتصادی ضربه می‌خورند، چرا بحث جوانان مهم است چون آنها هستند که موتور پویایی و پیشرفت جامعه را به حرکت در می‌آورند و اگر قرار باشد به دلیل اقتصاد بیمار این جوانان انگیزه لازم را نداشته باشند یا فقط به دنبال منافع شخصی خود باشند یا اینکه گرفتار ابهام و سردرگمی شوند، دیگر نمی‌توانند افراد مفیدی برای جامعه به شمار بیایند. او می‌افزاید: تکرار مکررات باعث اتفاق تازه‌ای نمی‌شود، وقتی می‌گوییم فقر سر منشأ بسیاری از ناهنجاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی است باید جدی گرفته شود، این مساله‌ای است که سال‌ها از سوی جامعه‌شناسان متعدد بیان شده است اما متاسفانه تصمیم‌گیرندگان و مسوولان امر به این مساله دقت لازم را نشان نداده‌اند. فقر همیشه جامعه را لبریز از خشم، بزه و نفرت می‌کند. تفاوت‌های طبقاتی جامعه وقتی زیاد می‌شود و شکافی بزرگ به دلیل مسائل اقتصادی بین مردم ایجاد می‌شود دیگر مساله همدلی و همیاری در حل مشکلات معنای خود را از دست می‌دهد.

   نگاه تک بعدی  به مسائل جامعه آسیب‌زاست

ژیلا ایزدی، جامعه شناس نیز در این باره به نکته‌ای مهم اشاره می‌کند و به «تعادل» می‌گوید: بزرگ‌ترین مشکلی که دولتمردان و مسوولان ما با آن مواجه‌اند نگاه تک بعدی به مسائل موجود در جامعه است. مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... با نگاه تک بعدی بر طرف نمی‌شوند. اصولا نگاه تک بعدی باعث می‌شود تا بسیاری از حرف‌ها و خواست‌های افراد جامعه نادیده گرفته شود. ما وقتی از تورم صحبت می‌کنیم، از موضوعی حرف می‌زنیم که بسیاری مسائل دیگر را به دنبال دارد. مساله فقط این نیست که بگوییم کالایی گران شده است. تاثیر تورم بر جامعه باید از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار بگیرد. او می‌افزاید: گرانی، قدرت خرید افراد را کاهش می‌دهد، این پایین آمدن قدرت خرید، اعتماد به نفس و عزت نفس افراد را نشان می‌گیرد، این مساله باعث سرخوردگی، افسردگی، اضطراب‌های ناشی از عدم توانایی در تامین هزینه‌های زندگی و... می‌شود. در این شرایط هر فرد به تنهایی ظرفیت‌های خاصی برای پذیرش مشکلات دارد، برخی مقاومت می‌کنند، برخی دیگر دست به کارهای خطا و اشتباه می‌زنند و برخی هم ترجیح می‌دهند ادامه ندهند. پس ما نمی‌توانیم بگوییم مردم می‌توانند در برابر مشکلات اقتصادی تاب‌آوری کنند تا مسوولان راه‌حل مناسب را پیدا کنند. البته که اگر این وعده‌ها تا حدودی هم عملی می‌شد نقطه امیدی را در درون مردم روشن می‌کرد اما وقتی همه‌چیز در حد همان وعده‌های غیر اجرایی باقی می‌ماند دیگر ظرفیت افراد است که آنها را به سمت و سویی که می‌خواهد سوق می‌دهد. 

   خدشه فقر به کرامت انسانی

این جامعه‌شناس در پایان می‌گوید: کرامت انسانی اگر مورد خدشه قرار بگیرد به راحتی قابل ترمیم نیست. ما وقتی از کرامت انسانی صحبت می‌کنیم، مبانی زیادی را باید در نظر بگیریم. اگر در جامعه‌ای زندگی کنیم که کرامت افراد در آن آسیب‌های جدیدی ببیند، آن جامعه نمی‌تواند به بازیابی و خرد جمعی نزدیک شود و تلاطم در آن روز افزون خواهد بود، اما وقتی کرامت افراد یک جامعه مورد توجه قرار بگیرد، رهایی از مشکلات آسان‌تر می‌شود. فقر مهم‌ترین مساله‌ای است که کرامت انسان‌ها را مورد خدشه قرار می‌دهد. به این ترتیب اگر می‌خواهیم کرامت افراد جامعه حفظ شود و به تبع آن مشکلات جامعه رو به کاهش گذاشته و رهایی از آنها ساده‌تر باشد، باید قبل از هر کاری به ریشه‌‌کنی فقر در جامعه فکر کنیم.