چه جوابی برای نسل بعدی داریم
مریم شاهسمندی
در حال حاضر ما به گونهای در این آب و خاک زندگی میکنیم که انگار آخرین نسل باقی مانده هستیم و بعد از ما قرار است جریان زندگی بهطور کامل قطع شود، وگرنه این حجم از بیتفاوتی نسبت به محیط زیست و آب و خاکی که در آن زندگی میکنیم هیچ توجیه دیگری نمیتواند داشته باشد. تالابها و دریاچهها خشک شدند، آلودگی هوا بیداد میکند و نفس بسیاری را به شماره انداخته است. دفن غیر استاندارد زبالهها نه تنها خاک را که آبهای زیرزمینی را هم آلوده کرده است، دیگر نه آبی برای آشامیدن باقی مانده و نه برای کشاورزی، دریاچه ارومیه با 13 هزار سال قدمت خشک شده و به تلی از نمک تبدیل شده که این مساله خود نیز آبستن وقایع بسیاری خواهد بود، اگر توفانهای نمک در این منطقه در بگیرد، بسیاری از شهرها را خالی از سکنه خواهد کرد. در این شرایط واقعا پرداختن به مساله محیط زیست نباید یکی از اولویتهای اصلی مسوولان باشد. نباید مردم بدانند کسانی که مسوولیت حفاظت از آب و خاک آنها را داشتهاند، چرا با بیتدبیری و اشتباههای مداوم باعث بروز چنین وضعیتی شدهاند. از بین بردن پوشش گیاهی، از بین بردن جنگلها، از بین بردن منابع آب زیر زمینی و هزار و یک از بین بردن دیگر که تنها الان زندگی را برای خودمان دشوار کرده که دیگر چیزی برای نسل آینده باقی نگذاشته است. اگر بخواهیم دست اندازی قاچاقچیان چوب به جنگلها را عامل از بین بردن آنها بدانیم، اگر بخواهیم بیدانشی برخی کشاورزان را برای استفاده از آبهای زیر زمینی عامل از بین بردن این ذخیرههای آبی بدانیم، اگر بخواهیم تولید بیش از اندازه زباله توسط شهرنشینان را عامل دفن این همه زباله بدانیم، در نهایت باید به این نتیجه برسیم که هیچ قانون و مسوولی در این کشور وجود نداشته است. اینکه الان نفس کشیدن در اکثر شهرهای کشور به امری زجر آور تبدیل شده و هر دم و باز دم ما میشود سرفههای بیامان به این دلیل است که مسوولان هیچ کدام از وظایف خود را درست انجام ندادهاند، اگر امروز دیگر هیچ ذخیره آب زیر زمینی در این سرزمین باقی نمانده است به این خاطر است که مسوولان هیچ تلاشی برای تغییر رویه کشاورزی سنتی به مکانیزه انجام ندادهاند، اگر شیرابههای زبالهها خاک و آب این کشور را آلوده کرده است به این خاطر است که مسوولان فقط وعده استفاده از سوخت زباله برای تولید انرژی را دادهاند و هیچ کار عملی در این زمینه صورت نگرفته و همچنان به روشهای کاملا سنتی و غیر استاندارد دفع زباله در کشور انجام میشود. اگر امروز دریاچه ارومیه آبستن توفانهای نمک شده به این خاطر است که ستاد احیای این دریاچه سالها بودجه دولتی را دریافت کرده و بدون اینکه پاسخگو باشد هیچ قدمی برای احیای این دریاچه 13 هزار ساله بر نداشت و تنها برای تبلیغ کارهایی که انجام نداد بازدیدی را برای تبلیغ کارهای نکرده ترتیب داد و در آن بازدید جان چندین خبرنگار را به خطر انداخت و باعث مرگ دو خبرنگار شد و تنها یک سال بعد از این حادثه تلخ بود که دریاچه ارومیه برای همیشه خشک شد. بیتوجهی به محیط زیست این کشور آنقدر زیاد است که قرار باشد به تک تک آنها اشاره کنیم ساعت و روزها باید در مورد آن حرف بزنیم. تنها راهاندازی یک سازمان که هیچ قدرت اجرایی و البته هیچ بازوی حرکتی مناسبی ندارد، نمیتواند محیط زیست رو به نابودی یک کشور را نجات دهد. محیط زیستی که اعلام میکند از پس هزینههای نگهداری یک یوز بر نمیآید، چطور قرار است مانع از بین رفتن دریاچه ارومیه شود، چطور میتواند مانع از بین رفتن بلوطهای زاگرس شود، چطور ممکن است بتواند راهکاری برای این همه فرونشست زمین در کشور داشته باشد، چطور میتواند مانع دست اندازی قاچاقچیان چوب به جنگلهای ایران شود. باید قبول کنیم ما طوری با محیط زیست ایران برخورد کردهایم که انگار دیگر قرار نیست هیچ نسلی بعد از ما در این جغرافیا به حیات خود ادامه دهد. نه آبی مانده نه هوایی و نه حتی خاکی. راستی قرار است چه جوابی به نسلهای آینده بدهیم؟