نشانههای اصلاح در راهبردها؟
حسن بهشتیپور| طی روزهای اخیر خبری در فضای عمومی کشور در خصوص «اصلاح سیاستهای کلی نظام» به نقل از رییسجمهوری منتشر شد که مبتنی بر آن برخی تحلیلگران اعلام کردند، ممکن است تحولات جدیدی در پرونده هستهای ایران رخ بدهد. اینکه تا چه اندازه این تحلیلها و تفسیرها درست است یا نه، در حال حاضر نمیتوان درباره آن صحبت کرد. باید منتظر تحولات بعدی و روزهای آینده باشیم تا مشخص شود تا چه اندازه این اصلاحات مرتبط با پرونده هستهای و تا چه اندازه مربوط به سایر موضوعات مهم کشور مانند اقتصاد و... است.
به طور کلی برخی ابهامها در حوزه راهبردها وجود دارد که باید اصلاح شوند. به عنوان نمونه در حال حاضر ما نمیدانیم مثلا در حوزه سیاست خارجی رویکرد بازگشت به شرق یعنی چه؟ چرا که در حال حاضر شرق و غرب جغرافیایی موضوعیت خود را از دست داده است. در حال حاضر جهان، یک جهان چند قطبی و چند وجهی است و اتحادیههای منطقهای در کنار قدرتهای مسلط به دنبال استیفای منافع خود هستند. حتی چین و روسیه را نمیتوان شرق در نظر گرفت. چین بیش از 2 هزار میلیارد دلار در امریکا سرمایهگذاری کرده و هم تعامل و هم رقابت با این کشور دارد. ایران هم باید دقیقا مشخص کند، چه نگاهی نسبت به این تحولات دارد.
اگر منظور برخی از اصلاح راهبردها اصل مذاکرات باشد که رهبری از دیماه 91 اعلام کردند مذاکرات انجام و حتی ایران و امریکا در خصوص پرونده عراق میتوانند مذاکره مستقیم داشته باشند. از سوی دیگر باید توجه داشت، راهبردهای کلان کشورها هم به سرعت تغییر پیدا نمیکنند، مگر اینکه یک رخداد بزرگ جهانی به وقوع بپیوندد. مثلا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، لازم بود راهبردهای ایران هم تغییر پیدا کند.
یکی از موضوعات مهمی که به نظر میرسد نیازمند اصلاح است، بحث مذاکره هستهای مستقیم با امریکاست. ماههاست که ما میگوییم، آبی از اروپا و چین و روسیه گرم نمیشود و ایران باید با امریکا بر سر برجام گفتوگو کند. اگر اصلاح راهبردها به معنای گفتوگو بر سر منافع ملی ایران با امریکا باشد، خوشحالکننده است. اما آخرین اخبار در خصوص مذاکرات هستهای با ابهامات و مجهولات فراوانی همراه است.
بورل در توییتی که منتشر کرده ضمن اینکه رویکرد انتقادی داشته از باز بودن دریچه برجام و گفتوگوها سخن گفته است. آنچه مشخص است آن است که اروپاییها، امریکا و در کل غرب منتظرند ببینند، ناآرامیها در ایران چه سرانجامی پیدا میکند. آنها فکر میکنند تداوم ناآرامیها ممکن است، منجر به تغییر رویهها و سیاستها در ایران شود.
نهایتا باید گفت که برجام همچنان از سوی طرفها به عنوان مهمترین راه پیش رو معنا و مفهوم دارد، اما هر کدام از این طرفها به دنبال خواستههای خود در برجام هستند. یعنی هر کدام تفسیرهای خاص خود را دارند. امریکا میخواهد که ایران تعهدات برجامی خود را دنبال کند، بعد حاضر نیست تن به لغو تحریمهای اقتصادی بدهد. او اعلام میکند که تحریمها را مرحله به مرحله و تدریجی لغو میکند. ایران هم برداشت و مطالبات خاص خود را دارد و تلاش میکند منافع خود را تامین کند.
در کل ایران باید در راستای منافع ملی خود با همه طرفهای موجود گفتوگو کند. نباید نگران گفتوگو با امریکا باشیم، چرا که تحقق منافع ما از مسیر گفتوگو با امریکا میگذرد. اروپاییها سالهاست ایران را معطل کردند بدون اینکه نفعی به ایران برسانند. اروپاییها از اردیبهشت 97 تا سال 98 با اینستکس ایران را سر کار گذاشتند، چون توان حل مشکلات را ندارند. اگر اصلاح راهبردها منجر به بهبود این رویکرد شود، همه باید از آن استقبال کنیم. واقع آن است که دامنه وسیعی از ایرانیان این روزها از منظر اقتصادی اوضاع مناسبی ندارند. این روند باید اصلاح شود و ایران به بازارهای جهانی بازگردد.