ترسو نباش
رویا نوری| همین یک جمله کوتاه را شاید بارها و بارها شنیده باشید، چه زمانی که کودکی بیش نبودید و چه زمانی که به نوجوان و جوانی بدل شدهاید. این جمله کلی و کوتاه را خیلیها در بسیاری از مواقع مورد استفاده قرار میدهند، وقتی قرار است درخواستی از کسی داشته باشیم. زمانی که میخواهیم راه جدیدی را انتخاب کنیم یا حتی وقتی تصمیم تازهای برای زندگی خود گرفتهایم. شاید اولین جملهای باشد که بعد از بیان کرده میل و خواسته خود با دیگران و دریافت نظر آنها برای آن موضوع خاص میشنویم.
اما این جمله واقعا چه چیزی را به ما نشان میدهد؟ ترسو نبودن یک امر اکتسابی است، این را باید از کودکی یاد بگیریم و با آن انس پیدا کنیم. کودکانی که نمیتوانند با هم سن و سالهای خود ارتباط برقرار کنند، کودکانی که عموما گوشه گیر هستند یا از مواجه شدن با هر اتفاق تازهای خودداری میکنند، اغلب در بین هم سن و سالان یا حتی دیگر افراد به ترسو بودن شناخته میشوند.
وقتی این لقب به فردی داده میشود، پس گرفتن آن کار راحتی نیست. بسیاری افراد به دلیل همین مساله سالهای نوجوانی و جوانی خود را نیز از دست میدهند، حتی در بزرگسالی و در زندگی مشترک نیز این ترس و هراس داشتن از هر اتفاقی در آنها دیده میشود. عموما برخی از پدر و مادرها دوست دارند که فرزندانشان از خطر کردن ترس داشته باشند، برخی حتی آنها را به ترسیدن و عقب کشیدن تشویق میکنند.
در واقع پدر و مادر چون از خطر کردن فرزندانشان میترسند و احساس میکنند هر خطری میتواند آسیبی جبرانناپذیر به آنها وارد کند به همین خاطر سعی میکنند ترس را در فرزند خود تقویت کنند. برخی هم این اعتقاد را دارند که ترس باعث میشود از آسیب دور بمانند در حالی که این نوع نگرش باعث میشود تا فرزند آنها بیشتر در معرض خطر قرار گرفته و در نبود آنها قدرت دفاع از خود را نداشته باشد، این امر باعث آسیب بیشتر به او شود. ما وقتی بر اساس اتفاقهای روزانه قوه ترس را در فرزندمان تقویت میکنیم در واقع هر روز او را بیشتر از روز قبل آسیب پذیر میکنیم.
مساله این است که خطر کردن با پرورش دادن شجاعت در فرزندان متفاوت است. ما وقتی میگوییم شجاعت را در فرزند خود پرورش دهید به این معنا نیست که او را در شرایط پر خطر قراردهیم، بلکه منظور این است که با افزایش شجاعت در فرزند میتوانید توانایی او در نشان دادن عکس العمل به موقع نسبت به خطرات احتمالی را افزایش دهید. در واقع به نوعی تقویت هوش هیجانی افراد است. کودکانی که هوش هیجانی در آنها تقویت نمیشود و از کودکی تنها به آنها امر و نهی شده و اجازه اظهارنظر یا مخالفت به آنها داده نمیشود در بزرگسالی هم توان مقابله با مشکلات زندگی و خطرات احتمالی را ندارند و به سادگی ناامید شده و دست از تلاش میکشند. اما وقتی شما هوش هیجانی یا همان قدرت عکس العمل را در کودکان تقویت میکنید، به او یادآور میشوید که برای به دست آوردن آنچه میخواهد باید تلاش کند و اگر هم با موانعی مواجه شد میتواند راههای تازهای را امتحان کند به جای اینکه ناامید شود و به عقب بازگردد. کودکان باید یاد بگیرند که تحت هر شرایطی میتوان با امید و پشتکار به خواستههای معقول و درست دسترسی پیدا کرد.
اگر میخواهید شجاعت را در کودکانتان تقویت کنید باید در مورد کارهایی که انجام میدهند، واکنش به موقع از خود نشان دهید. حتی کودکی که تازه اولین قدمها را بر میدارد، باید مورد تشویق قرار بگیرد. باید بفهمد که کار مهمی انجام داده است. کودک خود را برای ارتباط برقرار کردن با دیگر هم سن و سالانش تشویق کنید، این روابط اجتماعی حرمت نفس و شجاعت آنها را افزایش میدهد.
هیچوقت برای ترساندن کودکان خود از اشخاص دیگر یا شخصیتهای داستانی و... استفاده نکنید. این روشها باعث ترسهای مرضی در کودک میشود. به هر حال اگر میخواهید فرزندتان در نوجوانی و جوانی و حتی بزرگسالی زندگی سالم داشته باشد، به او یادآور شوید که نباید ترسو باشد. حتما شنیدهاید که قدیمیها میگویند «ترس برادر مرگ است».