درک تبعیض خطرناک است

۱۴۰۱/۱۰/۱۷ - ۰۸:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۹۶۲۲۹
درک تبعیض خطرناک است

مصطفی اقلیما| زمانی که از تبعیض بین افراد جامعه صحبت می‌کنیم، مساله فقط دیدن فاصله طبقاتی نیست، مساله درکی است که از تبعیض در افراد به وجود می‌آید. ممکن است شما در یک جامعه ساده زندگی کنید که شرایط مالی چندان مناسبی هم نداشته باشید اما در نهایت از زندگی خود رضایت دارید چرا که در اطراف‌تان افرادی را می‌بینید که با شما همگن و همسان هستند.

اما مساله اینجاست که در حال حاضر حتی در شهرهای کوچک نیز این مساله تبعیض به شکل بسیار زشتی به نمایش گذاشته شده است. یعنی مردم از مرحله دیدن تبعیض‌ها به درک آن رسیده‌اند. با تمام وجود این تبعیض‌ها را می‌بینند و درک می‌کنند، رسیدن به مرحله درک تبعیض در جامعه خطرناک است چرا که اولین پایه و بنیاد ناهنجاری‌های اجتماعی و البته به دنبال آن افزایش آسیب‌ها در جامعه است.

وقتی تبعیض در جامعه ضرور و بروز چنین روشنی پیدا می‌کند، خشم، نفرت و ناامیدی افزایش می‌یابد. متاسفانه باید در نظر داشته باشیم که شرایط کنونی جامعه ما به گونه‌ای است که قشر متوسط در حال حذف شدن است و این زنگ خطر بسیار بزرگی است برای افزایش آسیب‌های اجتماعی. برای بالا رفتن آمار بزه‌های اجتماعی، بالا رفتن میزان ناامیدی و به طبع آن افزایش آمار خودکشی. 

اینها مسائلی است که زیر سایه همین درک تبعیض رخ می‌دهد. خروجی درک تبعیض هنجارشکنی است، در واقع افراد جوانی که به این مرحله می‌رسند دیگر توان در نظر گرفتن سویه‌های اخلاقی و پایبندی به آن را ندارند، شاید برخی از آنها به جای اینکه دست به بزه‌های اجتماعی و همکاری با گروه‌های تبهکاری بزنند، همچنان در آن شرایط باقی بمانند اما حتی آنها هم خشم و نفرت در درونشان انباشت می‌شود.

اما گروهی هم هستند که نمی‌توانند با این خشم و نفرت انباشت شده کنار بیایند و ترجیح می‌دهند حقی را که فکر می‌کنند از آنها ضایع شده باز پس بگیرند، در واقع به هر راهی متوسل می‌شوند تا خود را به آن طبقه اجتماعی دلخواه برسانند. برایشان مهم نیست که این کار از چه طریقی انجام می‌شود، در واقع آنها هدف را در نظر می‌گیرند و با آن وسیله را توجیه می‌کنند. مساله اینجاست وقتی میزان تبعیض در جامعه افزایش پیدا می‌کند، چشم‌انداز افراد برای آینده هم از بین می‌رود، به‌طور مثال والدین فرزندانشان را به درس خواندن تشویق می‌کنند.

آنها در این تشویق‌ها آینده‌ای را برای فرزند خود تجسم می‌کنند که وقتی فرد به آن می‌رسد، می‌بیند هر چه گفته شده و شنیده شده رویایی بیش نبوده است. یعنی فرد به این باور می‌رسد که با درس خواندن می‌تواند در جامعه هم موقعیت اجتماعی خوبی داشته باشد، هم شغل خوبی داشته باشد و هم بتواند در رفاه نسبی زندگی کند، در حالی که واقعیت اینچنین نیست، سرخوردگی در چنین شرایطی بسیار خطرناک است. 

همین می‌شود که می‌بینیم آمار خودکشی در کشور بالا می‌رود. آمار رفتارهای ضد اجتماعی افزایش پیدا می‌کند. افرادی که تلاش می‌کنند اما در نهایت به آن چیزی که برای خود تصور کرده‌اند و در حقیقت آن را حق خود می‌دانند، نمی‌رسند، دیگر عنان اختیار از کف می‌دهند و ممکن است دست به کارهایی بزنند که در شرایط عادی باورآن هم برایشان غیر ممکن بوده است. 

پس وقتی می‌گوییم ادراک تبعیض در جامعه خطرناک است به همین دلیل است که افراد تا وقتی با تمام وجود این تبعیض‌ها را درک نکرده‌اند، با شرایط زندگی خود کنار می‌آیند، اما وقتی این تبعیض‌ها در جامعه آن میزان عریان می‌شود که دیگر نمی‌توان آنها را نادیده گرفت، به باور و درکی می‌انجامد که برای جامعه خطرناک است. شناختن این آسیب‌ها و جلوگیری از آنها کاری است که باید دولتمردان و مسوولان با شایسته‌سالاری انجام دهند. 

در واقع توجه به این مسائل اجتماعی و جامعه‌شناختی می‌تواند وضعیت کنونی جامعه را تا حد زیادی بهبود ببخشد. مساله شایسته سالاری در کشور ما بسیار مغفول مانده است و یکی از دلایل عمده بروز مشکلات اینچنینی در کشور به همین دلیل است.