نظام بودجه‌ریزی و پمپاژ فقر

۱۴۰۱/۱۰/۲۴ - ۰۸:۲۰:۰۰
کد خبر: ۱۹۶۵۳۷
نظام بودجه‌ریزی و پمپاژ فقر

محسن عباسی| از وضعیت شاخص‌های کلی تصمیم‌سازی در کشورمان مانند نظامات بودجه‌ریزی، یارانه‌ای، بانکی و... می‌توان به این پرسش بنیادین پاسخ داد که چرا جامعه ایرانی این اندازه فقیر است؟

اقتصاد ایران سال‌هاست که فقر تولید می‌کند. هر تولید‌کننده بی‌رانتی را زمین می‌زند و هر کارگر و کارمندی را روزبه‌روز فقیرتر می‌کند. ساختار توسعه اقتصادی وجود ندارد و اما ساختار تولید و توسعه فقر به خوبی کار می‌کند.

سرمایه‌گذاری زیر بنای رشد و توسعه اقتصادی است. اول از همه نیز سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها اولویت دارد. اولین مشخصه سرمایه‌گذاری بلندمدت امنیت در تمام ابعادش است. امنیت سرمایه‌گذاری، امنیت سیاسی، عدم تحریم، راحتی نقل و انتقال پول وجود زیرساخت‌های مناسب کسب و کار وامنیت قانونی بلندمدت و... چیزی‌ که در اقتصاد ما لابه لای شعارهای پوچ سیاسی و اقتصادی مورد توجه واقع نشد.

مادرِ همه مشکلات اقتصادی، از نظر من عدم سرمایه‌گذاری است که علت‌های آن را هم برشمردیم. در سال‌هایی که مجلس مرتبا درحال تغییر نرخ فرمول خوراک و انرژی و بستن انواع و اقسام عوارض صادرات و انواع نرخ دستوری و... بر روی محصولات و مواد اولیه شرکت‌هابود، ما شاهد مرگ سرمایه‌گذاری بودیم.

بی‌کفایتی دولت‌ها با چاپ پول و پرداخت هزینه‌های جاری، باعث تورم و ابرتورم شد و قطع ارتباط خارجی و نبود امنیت سرمایه‌گذاری در داخل، وضعیت تولید و اشتغال را به این وضعیت اسفبار رسانده است. ظرفیت تولید برق و گاز به دلیل عدم سرمایه‌گذاری جدید افزایش نیافته و شاهد قطعی برق و گاز در تابستان و زمستان هستیم. تورم به صورت دوره‌ای و منظم در اقتصاد پدیدار می‌شود و روزبه‌روز کارمندان و کارگران بیشتری را به زیر خط فقر می‌فرستد. اقتصاد ایران یک موتور تولید تورم و فقر است که سرعت آن گه‌گاه کم و زیاد می‌شود اما همچنان به سمت ویرانی پیش می‌رود. 

صنایع کشور از نبود سرمایه در گردش، عدم به‌روزآوری تکنولوژی، عدم امنیت سرمایه‌گذاری بلندمدت به دلیل تغییر قوانین، نبود بازار خارجی و تحریم و... رنج می‌برد و طبیعی است که دولت هم نمی‌تواند محیط کسب و کار را سامان بدهد. به همین دلیل مردم برای جلوگیری از سقوط به زیر خط فقر مرتبا به دنبال سرمایه‌گذاری در دارایی‌هایی هستند که بتواند تورم را پوشش دهد. سال‌های سال، مسکن این وظیفه را به عهده داشته اما با گرانی بیش از حد مسکن و کاهش قدرت خرید در چند سال گذشته بازارهایی نظیر بورس و ارز دیجیتال مورد توجه قرار گرفته‌اند.

نکته مهم در این خصوص این است که با گسترش فقر، جامعه به سمت پذیرش ریسک‌های بیشتر برای جبران عقب‌افتادگی اقتصادی خود می‌رود. ناگهان به بورس هجوم می‌آورد، ناگهان دلار می‌خرد، ناگهان ارز دیجیتال می‌خرد و ... و این در حالی است که ریسک این بازارها برای بسیاری از افراد قابل تحمل نیست و باعث ضرر و زیان و عقب‌افتادگی بیشتر و مشکلات رفتاری و روحی و اجتماعی می‌شود و در نتیجه فقر بیشتری همراه با معضلات اجتماعی و احساس نابرابری بیشتر تولید می‌شود.

اقتصاد ایران دیگر تولیدمحور نیست، حتی دلال‌محور هم نیست (به دلیل نبود ثبات اقتصادی) واردات و فروش کالا هم اوضاعش خراب است در عوض اقتصاد ایران سودبگیر و اصطلاحا نزول‌محور شده است. سود بی‌دردسر ۳۰ درصدی که صرفا بر اساس یک بازی پانزی توسط بانک‌ها ودولت پرداخت می‌شود و یکی دو سال همه بازارها را به رکود می‌برد و در زمان بازپرداخت سود با گران شدن دلار و طلا و مسکن و سهام و... ارزش سودهای پرداختی با تورم چندصد درصدی طی چند سال از بین می‌رود و دوباره فقر تولید می‌شود.

مسابقه پرداخت سود توسط بانک‌ها در چند سال آینده باعث ورشکستگی دو یا سه بانک کشور خواهد شد. بنابراین عدم سرمایه‌گذاری باعث تولید فقر، و فقر بیشتر باعث ریسک‌پذیرتر شدن جامعه می‌شود و در نهایت باعث ایجاد احساس نابرابری در جامعه می‌شود. بنابراین برای مقابله با فقر ابتدا باید نظامات بودجه‌ریزی، بانکی، مالیاتی و... را اصلاح کرد تا روند توزیع ثروت در مسیر درست خود قرار بگیرد.